قانون تجارت
باب اول
احكام عمومي
فصل اول
مقدمـه:
ماده 1ـ احكام قوانين تجارتي دربارة تمام معاملات تجاريه جاريست.
ماده 2ـ مسايل تجارتي ذريعه مقاوله نامـه هاي معتبره قانوني و در صورتيكه چنين مقاوله موجود نباشد بـه موجب صراحت و يا دلالت قوانين تجارتي حل و فصل ميگردد. خانه بدوش قسمت پانزدهم اگر باين ترتيب حل و فصل شده نتواند عرف و عادات تجارتي تطبيق ميگردد. خانه بدوش قسمت پانزدهم عرف و عادات محلي و خصوصي بر عرف و عادات عمومي ترجيح داده ميشود. درون صورت نبودن عرف و عادات احكام قوانين ديگري كه بـه آن استناد ميشود تطبيق ميگردد.
تبصره
ترجيح عرف و عادات خصوصي و محلي بر عرف و عادات عمومي، خانه بدوش قسمت پانزدهم عبارت هست از ينكه عرف و عادات تجارتي هر محل تابع تعاملات حوزه محلي خودش مي باشد، نـه تابع تعاملات مناطق ديگر هرگاه عرف و عاداتيكه درون حل و فصل معاملات تجارتي موثر واقع شده بتواند درون يك حوزه محلي موجود نباشد بـه عرف و عادات نزديك ترين محل استناد شده مي تواند.
ماده 3ـ اگر درون اين قانون صراحت ديگري موجود نباشد رعايت ترتيب مندرجات ماده (2) مجبوريست.
فصل دوم
تجارت و اهليت تجارتي
ماده 4 ـ هر فرد كه سن هجده را تكميل و براي تصرفات حقوقي اش از حيث شخصيت و نوع تجارت موانع قانوني موجود نباشد ميتواند تجارت نمايد.
ماده 5 ـ اگر تجارت خانـه بيك صغير انتقال يابد درون صورتيكه محكمـه مربوطه تجارتي درون ادامـه تجارت از طرف ولي و يا وصي او فايده تصور كند ميتواند ولي و يا وصي را بـه ادامـه آن اجازه بدهد اگر ولي و يا وصي داراي اهليت قانوني براي اجراي تجارت نباشد و يا از اجراي تجارت منع شده باشد بـه او اجازه داده نيمشود که تا اين كه وصي يا ولي ديگري كه براي تجارت صالح باشد تعيين شود.
ماده 6 ـ حكم ماده (5) درباره ديگر فاقدين اهليت حقوقي هم مرعي است.
ماده 7 ـ تمام اشخاصيكه بموجب اصولنامـه ترفيع وتقاعد مامورين، مامور موظف دولت شمرده ميشوند از تجارت مستقيم ممنوع ميباشد.
ماده 8 ـ هر شخص اعم از افراد و شركت ها كه حايز اهليتتجارتي بوده بنام خود بيك و يا چند معامله تجارتي اشتغال ورزيده و اين شغل را پيشـه معتاد قرار بدهد تاجر شمرده ميشود.
ماده 9 ـ شخصيكه براي اشتغال بـه معاملات تجارتي محلي را انتخاب و اقناع نموده ذريعه متحد المال وجرايد و امثال آن بـه اهالي اعلان نمايد اگر تجارت را براي خود پيشـه معتاد هم اتخاذ نكند تاجر شمرده ميشود.
ماده 10ـ شخصيكه تصادفا يك معامله تجارتي را اجرا نمايد داراي صفت تاجر شده نميتواند. ليكن معامله كه اجرا شده تابع احكام قانون تجارت است.
ماده 11 ـ دولت و بلديه ها ميتوانند تجارت كنند. ليكن داراي صفت تاجر شده نميتوانند مگر معاملات تجارتي ايشان تابع احكام اين قانون است.
ماده 12ـ اشخاصيكه تجارت ايشان از سرمايه نقدي زيادتر مستند بمساعي بدنيه بوده و يا حاصل كار و كسب شان آنقدر جزئي باشد كه تنـها مكفي معيشت گردد چه سيار و چه درون يك دكان و يا درون يك محل معين بازار ثابت باشند تاجر كوچك شمرده مي شوند.
ماده 13ـ تاجرهاي كوچك بـه اتخاذ عنوان و داشتن دفاتر تجارتي و موضوعاتيكه نظر بقانون تجارت ثبت آن لازم هست مجبور نبوده و همچنان تحت قاعده افلاس نمي آيند.
تبصره:
تجار كوچك كساني شناخته ميشوند كه درون طبقات اصنافي شامل بوده وجوازنامة صنفي را داشته باشند.

فصل سوم
معاملات تجارتي
ماده 14ـ اشخاص تاجر يا غير تاجر كه اموال منقول را بمقصد فروش و يا اجاره بديگري خريداري مينمايد و آن امورا منقول را بحالت اصلي آن و يا بشكل ديگري تبديل نموده بفروشند و يا اجاره بدهند اين فروش و اجاره از معاملات تجارت محسوب ميشود.
ماده 15 ـ اشخاص تاجر و غير تاجر كه اموال منقوله را بـه ثبت اجاره از كسي اجاره بگيرند، اجاره چنين اموال منقوله از معاملات تجارتي محسوب ميشود.
ماده 16ـ اشخاص تاجر و يا غير تاجر كه براي اجاره بشخص ديگري مستخدم ميگيرند اجاره عمل و كار مستخدمي كه باين نيت گرفته شده باشد از معاملات تجارتي محسوب ميشود.
ماده 17ـ اگر صاحب زمين و يا دهقان محصولات ارضية خود را و يا مالدار محصولات حيوانيه خود را بفروشند از معاملات عاديه هست و همچنين اگر يك دهقان بر طبق صنعت زراعيه خود شكل محصولات ارضيه خود را بوسيلة يكدستگاه تبديل كند و با يك صنعتكار خودش و يا توسط استخدام عمله و يا استعمال ماشين آثار صنعتي خود را توليد نموده بفروشد و يا يك مولف اثر تاليف شدة خود را نشر نمايد و بفروشد. همة اين ها از امور عاديه محسوب ميشوند ليكن اگر كسي بمقصد فروش و يا تبديل شكل محصولات زراعيه و حيوانية خود را موسسه را بطور دايم باز كند كه داراي اوصاف يك موسسه صناعتي تجارتي باشد معاملات اين موسسه از معاملات تجارتي محسوب مي شود.
ماده 18ـ معاملات ذيل از معاملات تجارتي است:
1ـ تعهد تهية هر نوع اموال منقوله و بذمـه گرفتن و قبول هر نوع اعمالات و انشاءآت.
2ـ تأسيس فابريكة تدويردستگاه مطبعه ـ عكاسي ـ نشريات و فروش كتب.
3ـ افتتاح تياتر، سينما، تماشاگاه ها و كشودن مقامات عموميه مانند هوتل و سراي ها و طعام خانـه ها و امثال آنـها و دفاتر تهيه كارگران و ليلام خانـه ها.
4ـ نقليات مسافرين و حيوانات و اشياء درون خشكه ، انـهار و هوا.
5ـ توزيع آب، گيس، برق و تاسيس مخابراتي تيلفوني .
ماده 19ـ معاملات ذيل بدون رعايت نيت طرفين معامله تجارتي محسوب مي شود.
1ـ كميسه كاري.
2ـ دلالي.
3ـ معاملات برات و حجت (اعماز محرر بنام و محرر بحامل) و چك.
4ـ معاملات صرافي.
5ـ معاملات بانكهاي خصوصي و عمومي.
6ـ معاملات حساب جاري و مقاولات مربوط بـه آن.
7 ـ معاملات راجع بـه سندات گروي و رسيدات كه درون مقابل امواع موضوعه درون گدامـهاي عموميه تجارتي موجود شده باشد.
8ـ تشكيل شركت هاي تجارتي و خريد و فروش اسهام.
9 ـ عقد هر نوع بيمـه درون مقابل مخاطرات خواه باجرت عقد شود و خواه با شرايط متقابله.
ماده 20ـ تمام معاملات يك تاجر تجارتي محسوب ميشود مگر اينكه ثابت شود كه معامله عادي است.
ماده 21ـ اگر عقدي تنـها براي يكي از طرفين تجارتي باشد و در قانون تجارتي بر خلاف آن صراحتي موجود باشد درون بارة تكاليفي كه از عقد مذكور براي تمام عاقدين توليد شده باشد احكام قانون تجارت تطبيق ميگردد.
ماده 22 ـ تكاليف اشخاص تاجر و غير تاجر كه از معاملات ديگر متولد و يا معاملات متذكره اين فصل ماهيتا قابل قياس باشد تابع احكام قانون تجارت است.
ماده 23ـ تمام معاملاتيكه مرتبط بـه معاملات مذكورة اين فصل باشد از معاملات تجارتي محسوب است.

فصل چهارم
ثبت تجارت
ماده 24ـ يك دايره بنام ثبت تجارت درون تحت نظارت محاكميكه مكلف بر حل و فصل دعاوي تجارتي ميباشند موجود است.
ماده 25ـ دايره ثبت تجارتي تحت نظارت رئيس محكمة مربوطه بيك مامور مسئول و مكلف محول ميشود.
ماده 26ـ درون صورت تعدد محاكم تجارتي درون يك موضوع دايره ثبت تجارتي بامر مقام ذيصلاحيت بيكي از محاكم مذكور مربوط ميگردد.
ماده 27 ـ موضوعات و معاملاتيكه نظر بقانون تجارت و ساير قوانين لازم هست به ثبت برسد راسا يا باثر ابلاغ مقامات مربوطه و يا خواهش و مراجعت علاقمندان ديگر ثبت و قيد ميگردد هر گونـه تغييرات كه درون مسايل مذكور واقع شود مطابق اصول ثبت و قيد ميشود.
ماده 28ـ مطالبيكه تجار و شركت هاي تجارتي بـه ثبت آن مكلف اند قرار ذيل است:
الف ـ اسم (شخص يا شركت)
ب ـ ولديت.
ج ـ محل تولد و تاريخ آن.
د ـ تابعيت شخص يا شركت
هـ ـ عنوان تجارت
و- موضوع تجارت
ز ـ نوع شركت و تاريخ تاسيس آن و همچنين مركز اصلي شركت.
ح ـ سرمايه شركت (تجار انفرادي ازين فقره مستثني است).
ط ـ اشخاصيكه درون امور تجارت خانـه يا شركت داراي صلاحيت امضاء اند.
ي ـ ساير خصوصياتيكه ثبت آن (اصولا) اجباري قرار داده شده باشد.
ماده 29ـ طوريكه اشخاص علاقمند خواهش ثبت و قيت را ميكنند بخواهش ورثه يا قايم مقام قانوني ايشان نيز ثبت بعمل مي آيد.
در صورتيكه صلاحيت خواهش قيد و ثبت باشخاص متعدد تعلق داشته باشد اگر مطابق خواهش يكي از آنـها معامله ثبت و قيد اجرا شود چنان محسوب مي شود كه از طرف همـه خواهش شده است.
ماده 30ـ طوريكه معاملات قيد و ثبت باثر مراجعه شخصي علاقمند ان و يا باثر مراجعه وكيل قانوني شان اجراء ميشود بهمان صورت باثر ارسال اوراق و اسناد رسميه كه رسما ترتيب شده و حاوي مطالبه ثبت باشد هم اجرا ميگردد.
ماده 31ـ خواهش قثد و ثبت بايد درون مدتيكه قانون مقرر نموده هست بعمل آيد.
اگر درون قانون يك مدت براي آن تصريح نشده باشد درون ظرف يكماه بعد از تكميل وثايق اجراي آن لازم است. نسبت كسانيكه مكلف بـه ثبت بوده و خارج از محل ثبت اقامت دار ند نظر بـه بعد مسافه براي هر 12 ميل يك روز علاوه ميشود.
ماده 32- ثبتيكه قابل اعلان مي باشد که تا زمانيكه كدام جريده مخصوصه براي اعلانات قانونيه تاسيس گردد درون جرايد رسمي يا خصوصي كه درون آن محل موجود باشد نشر ميگردد و اگر درون آن محل جريده رسمي يا غير رسمي موجود نباشد درون جريده كه درون نزديك ترين محل نشر ميشود اعلان ميگردد بـه استثناي خصوصياتيكه اعلان آنـها قانونا بطور مختصر مجاز هست مراتب ثبت كلمـه بـه كلمـه درجه و نشر ميشود اگر تمام مندرجات اعلانات درون يك روز اكمال نگردد آخرين تاريخ نشر تاريخ تكميل اعلان شمرده ميشود.
بر تمام درخواست ها بيان نامـه ها كه وثيقه ثبت را تشكيل ميدهد و جرايد يكه اعلان درون آنـها نشر گرديده نمره و تاريخ دفتر ثبت تحرير و حفظ ميشود.
ماده 33 ـ موضوعاتيكه حل آن بحكم يك محكمـه مربوط باشد يا مامورين ثبت راجع بـه ثبت قطعي آن متردد باشند قرار خواهش علاقمند بصورت موقتي بدفتر ثبت قيد ميگردد. چنين موضوعات كه بصورت موقتي ثبت ميشود اگر درون ظرف ششماه قطعيت آن باثر مراجعه علاقمندان باثبات رسيده نتواند قيد موقتي از دفتر حذف ميشود. اكر قطيت آن اثبات شود قرار اصل اصول ثبت بصورت قطعي قيد ميشود.
ماده 34 ـ اگر موضوعاتيكه درون دفتر ثبت قيد شده باشد تماما يا قسمتا از بين برود و رفع شود. مطالب قيد شده درون اثر مراجعه تحريري علاقمندان آن كه مستند بـه وثايق لازمـه باشد نظر بايجاب تماما و يا قسمتا از دفتر حذف ميگردد مطالبيكه ثبت و قيد آن قابل اعلان هست حذف و ابطال آن نيز اعلان ميشود.
ماده 35 ـ راجع بـه اجراي ثبت و قيد و تعديل با حذف ثبت از طرف علاقه مندان بـه محكمـه مربوطه دايره ثبت بر عليه اجرا آتي كه مامورين ثبت مينمايند اعتراض شده ميتواند. اين اعتراض از طرف محكمـه مورد غور واقع و فيصله درباره آن داده ميشود. و اگر اجراآت مامور ثبت بر حقوق شخص ثالث موثر باشد محكمـه اعتراض را بحضور معترض و شخص ثالث بشكل يك دعوي اصولي تدقيق و در آن باره حكم صادر ميكند.
ماده 36ـ هر شخص ميتواند مندرجات ثبت تجارت و تمام اوراق محفوظ متعلق ثبت و قيد را مطالعه و تدقيق و صورت مصدق آنـها را طلب و اخذ كند.
تبصره:
حق التصديق درون همچه موارد قرار ذيل اخذ ميگردد:
الف ـ براي هر دفعه مطالعه (يك افغاني)
ب ـ براي گرفتن سواد غير مصدق (پنج) افغاني
ج ـ براي گرفتن سواد با تصديق (بيست) افغاني
ماده 37ـ كسانيكه مكلف بـه ثبت يك موضوع باشند و مكلفيت خود را درون ظرف مدت معينـه آن ايفاء نكند ضامن جبران خساره و ضرري ميباشند كه ازين رهگذر بـه شخص ديگري وارد شود علاوتا باثر پيشنـهاد مامور ثبت و حكم محكمـه كه دايره ثبت بـه آن ربط دارد بـه جزاي نقدي نيز مجازات ميشوند. چنين اشخاص ميتوانند از فيصله محكمـه بـه مرافعه و تميز مراجعه نمايند و براي قبول مرافعه و تميز خواهي شرط هست كه مبلغ محكوم بـه را يا درون صندوق محكمـه توذيع كند و يا درون آن باره ضمانت بدهد.
ماده 38ـ موضوعاتيكه درون دايره ثبت تجارت ثبت و قيد گرديده باشد درون مقابل اشخاص ثالث موثر است. ليكن موضوعاتيكه ثبت آن قانونا مقتضي هست اگر ثبت نشده باشد ولو بصورت خصوصي اعلان هم گرديده باشد درون مقابل اشخاص ثالث موثر نميباشد مگر اينقدر هست كه راجع بـه موضوعاتيكه ثبت نگرديده باشد مكلف ميتواند درون مقابل اشخاص ديگر درون موضوع هاي قابل ثبت مطلع بودن آنـها را ادعا و به ثبوت برساند.
ماده 39 ـ اشخاصيكه موضوعاترا با سؤ نيت، خلاف حقيقت ثبت بنمايند بجزاي نقدي و يا جزاي حبس محكوم ميگردند و يا هر دو جزا درباره ايشان يكجا تطبيق ميشود.
و براي مدتي از حق انتخاب بعضويت اطاقهاي تجارتي و صناعتي و معاملات درون بروسه ها محروم ميگردند. حق طلب جبران خساره و ضرر اشخاصيكه بـه نسبت جرم مذكور متضرر گرديده اند محفوظ مي باشد و عند المراجعه متضرر محكمـه ميتواند رسيدگي بنمايد.

فصل پنجم
عنوان تجارتي
ماده 40 ـ هر تاجر مجبور هست تا اوراق و معاملات متعلقه تجارت خود را درون تحت يك اسم معين كه عنوان تجارت تعبير ميشود اجرا و امضا نمايند.
ماده 41ـ هر تاجر چه منفردا و چه با شريك خصوصي كه اجراي تجارت مينمايد و همچنان تمام شركتهاي تجراتي مجبورند كه عنوان تجارت خود را درون محليكه اجراي تجارت مينمايند و يا مركز آنـها واقع هست به دايره ثبت تجارت ثبت و اعلان نمايند.
ماده 42 ـ عنوان تجارت بايست از اسم شخص تاجر و اسم فاميلي او مركبت بوده و شرط هست از عناويني كه قبلا" ثبت گرديده هست واضعا" متمايز باشد _ يك تاجر ميتواند بعنوان تجارت خود تزئيداتي را كه خواسته باشد بنمايد ولي نميتواند چنان تزئيد اتي بكند كه راجع بـه هويت شخص او يا درون مورد وسعت ـ اهميت و يا وضعيت مالي تجارت تاجر مذكور و يا درباره موجوديت يك شريك نزد اشخاص ثالث يك فكر غلط و مغاير حقيقت را توليد نمايد.
ماده 43 ـ عنوان شركت (تضامني) عبارت هست از اسماي تمام شركاء و يا اقلا از اسم يكي از شركاء با كلمـه تضامني.
عنوان شركت هاي تضامني مختلفط (كومانديت) خواه عادي و خواه سرمايه آن منقسم باسهام باشد بـه ترتيبيكه درون ماده(42) ذكر گرديده اقلا از اسم يكي از شركائي كه مسئوليت او غير محدود باشد با كلمـه تضامني مختلط تشكيل مي يابد. عنوان شركت هاي سهامي عبارت هست از موضوع شركت باضافه كلمـه سهامي درون شركت هاي سهامي اسماي شركاء و يا اشخاص ديگر بعنوان شركت داخل شده نميتواند
ماده 44 ـ درون صورتيكه يك تاجر عنوان تجارت خود را اصولا درون يك محل ثبت كرده باشد تاجر ديگر ولو داراي اسمي باشد كه همين عنوان را تشكيل ميدهد که تا وقتيكه تزئيداتي بـه منظور تغير اين اسم از عنوان ثبت شده ما قبل نكند درون همان محل نميتواند كه همان اسم را بحيث عنوان تجارت اتخاذ و يا جهت اجراي يك مقصد تجارتي استعمال نمايد. همچنان اگر يك تاجر و يا شركت تجارتي بخواهد غير از محليكه عنوان تجارت خود را درون آن ثبت كرده درون كدام محل ديگر يك شعبه افتتاح نمايد درون صورتيكه كدام تاجر و يا شركت تجارتي تحت همان عنوان درون همان محل ثبت شده باشد موسس شعبه جديد مجبور هست در عنوان تجارت شعبه خود چنان تزئيد بنمايد كه از عنوان ثبت شده ما قبل همان محل واضحا تفريق شود.
ماده 45ـ طوريكه تمليك عنوان تجارت با تفكيك آن از تجارت خانـه جايز نيست همچنان درون تمليك يك تجارت خانـه اگر عنوان تجارت صراحتا و يا ضمنا داخل شود عنوان تجارت تمليك نميگردد.
ماده 46 ـ شخصيكه عنوان را با يك تجارت خانـه يكجا تمليك مي كند طوريكه از تعهدات شخص تمليك دهنده كه درون تحت همان عنوان اجرا كرده مسئول است.
همچنان بر تمام حقوقيكه از تجارت آن وارد ميشود مالك ميگردد مقاولاتي كه خلاف اين اساس ميباشد بشرط اين كه بدايره ثبت تجارت ثبت گردد و يا رسما بعلاقه مندان اطلاع داده شود معتبر هست مسئوليت متذكره اين ماده بعد از پنج سال سر از تاريخ تمليك ساقط ميشود.
ماده 47 ـ شخصيكه يك تجارت خانـه را بدون عنوان تجارت تمليك ميكند اگر درون حين تمليك بـه اساس عقد مقاوله مسئوليت تعهدات تمليك كننده را بذمـه نگرفته و آن را بـه ثبت نرسانيده باشد از تعهدات شخص تمليك دهنده مسئول نيست.
ماده 48ـ شخصيكه يك عنوان تجارت را بر طبق ماده (46) تملك ميكند مجبور هست به آن عنوان عياره ئيرا كه مشعر بر صفت خلفيت باشد ضم كند اگر بر خلاف اين حكم رفتار شود شخص تمليك دهنده كه باستعمال عنوان تجارت از طرف شخص تملك كننده موافقت نموده باشد از تعهداتي كه تملك كننده درون تحت همان عنوان اجراء ميكند مسئول هست مشروط باينكه باساس مراجعه دائنين بـه نسبت تعهدات شخص تملك كننده از طرف دايره (اجرائيه محكمـه) تحصيل طلبات بعمل نيامده باشد.
ماده 49 ـ درون صورت وفات يك شريك كه اسم او درون عنوان شركت داخل باشد اگر وارثين قايمقام ادامـه شركت را قبول كنند تغيير عنوان شركت لازم نميشود درصورت عدم شمول ورثه درون شركت نيز بشرط اينكه موافقه تحريري ايشان حاصل شود عين عنوان شركت حفظ ميگردد.
و همچنان درون صورت خروج يك شريك از شركت اگر تحريرا از او موافقه گرفته نشود ابقاي اسم او درون عنوان شركت جائز نيست.
ماده 50 ـ درون صورتيكه عنوان تجارت تبديل شود احكام ماده (41) تطبيق ميشود.
ماده 51 ـ كسانيكه قصدا بر امتعه اشياء ـ دوسيه ها ـ پاكت ها ـ مكاتيب ـ وسايل اوراق تجاريه ـ بسته هاي تجارتي و بارهاي تجارتي ـ بغير حق عنوان تجارتي ديگري را وضع و يا امتعه را كه عنوان تجارت غير بر آن وضع شده باشد دانسته مي فروشند و يا براي فروش عرضه ميكنند بشرطيكه درون حكم ماده (54) خللي وارد نشود بجزاي نقدي يا بـه حبس و يا بـه هر دو مجازات ميگردند.
تعقيب جرائم متذكره اين ماده بدعواي شخصي مربوط ميباشد. بعد از اقامـه دعوا مدعي ميتواند از دعوا ابراء نمايد. ابراء از دعوي شخصي دعواي حقوق عمومي را هم ساقط ميكند.
ماده 52ـ از متخلفين مواد (40 ـ 41 ـ 42 ـ و فقره اخير ماده 43) و احكام ماده (45) جزاي نقدي گرفته ميشود.
ماده 53 ـ تمام محاكم ـ مامورين اطاقهاي تجارت و صنايع ـ مامورين دائره ثبت و مقامات ذيعلاقه ديگر اگر درون اثناي وظيفه آگاه شوند كه يك عنوان تجارت ثبت نشده و استعمال آن مخالف مواد (40 ـ 41 ـ 42 ـ 43) واقع شده هست مجبورند كيفيت را بمقامات مربوطه اخبار نمايند.
ماده 54 ـ بهر صورتيكه يك عنوان تجارت برخلاف احكام مندرجه اين فصل استعمال شده باشد علاقه مندان ميتوانند منع استعمال و در صورتيكه ثبت شده باشد ابطال آنرا تقاضا كنند علاوه بر اين از استعمال مذكور خواه عمدي و خواه درون اثر سهو باشد اشخاص متضرر ميتوانند جبران خساره خود را دعوي كنند محكمـه ميتواند عند الاقتضاء بعد از استشاره از اهل خبرت احوال و كيفيات حادثه را تدقيق نموده درباره وجود و مقدار خساره نظر بـه قناعت خود حكمي صادر كند علاوه برين درون صورتيكه شخص متضرر خواهش كند و متحمل مصارف آن نيز شود بـه نشر حكم نيز قرار داده ميتواند.

فصل ششم
رقابت غير قانوني
ماده 55 ـ اگر درون علائم و اسمائيكه يك تاجر استعمال كند با علائم و اسمائيكه تاجر ديگر بطور مستحق استعمال مينمايد اشتباه واقع شود استعمال چنين اسم و علامت براي تاجر اول الذكر ممنوع است. شخصيكه مخالف اين حكم عمل ميكند ولو هيچ گونـه قصور نداشته باشد باز هم محكمـه ميتواند بر حسب درخواست شخص علاقمند امر رفع التباس را صادر كند.
ماده 56 ـ هر گونـه حيله و دسيسه درون امور تجارتي ممنوع ميباشد.
ماده 57 ـ يك تاجر بـه قصد اجراي رقابت نميتواند بچنان نشريات مخالف حقيقت بـه پردازد كه بـه منفعت يا تجارت ديگري ضرر وارد كند.
ماده 58 ـ يك تاجر از اشاعات مغاير حقيقت راجع بـه منشاء و يا اوصاف امتعه و يا اهميت تجارت خود بـه مقصود جلب مشتريان تاجر ديگري كه امتعه هم جنس را مي فروشد و همچنان از اعلان تصديق نامـه و مكافاتي كه حايز آن نبوده باشد و از استعمال حيل و دسايس بمقصد مذكور ممنوع است.
ماده 59 ـ هيج يك تاجر نيمتواند مامورين و مستخدمين تاجر و يا فابريكه ديگري را بمقصد اطلاع از مشتريان و جلب آنـها بخود تطميع نمايد.
ماده 60 ـ تاجر نميتواند بـه هيچ شخصي خلاف حقيقت شـهادتنامـه يا تصديق حسن خدمت بمنظور اغفال تاجر ديگر بدهد.
ماده 61 ـ تاجريكه مخالف احكام مواد فوق رفتار كند بجبران خساره اشخاص متضرر مجبور است.
ماده 62 ـ يك نماينده اطلاعاتي تجارتي كه قصدا و يا درون نتيجه يك غفلت سنيگيني درباره اخلاق يا اقتدار مالي يك تاجر معلومات خلاف حقيقت بدهد مسئول جبران خساره مادي و معنوي هست كه ازين رهگذر بتاجر مذكور عايد شود اظهار نماينده مذكور درون تصيح آن معلومات مستلزم برائت او شده نميتواند محكمـه ميتواند درون عين زمان با فيصله ئيكه درباره جبران خساره مينمايد امر كند كه مسئله مذكور بمصارف خود نماينده بيك جريده يا جرايد متعدد نشر هم شود.
ماده 63 ـ تاجريكه مرتكب افعال مندرجه اين فصل ميشود اگر با سوء نيت حركت كرده باشد علاوه براينكه بجبران خساره محكوم ميگردد بجزاي نقدي و حبس نيز مجازات ميشود.
ماده 64 ـ شخصيكه بـه جزاء يا جبران خساره محكوم ميشود اگر فعلي را كه موجب جزاء يا جبران خساره شده هست مكررا مرتكب شود جزاي او دو چند شده ميتواند. دعواي جزا تنـها بوسيله شكايت شخص ذيعلاقه با اطاق تجارت محل ـ اقامـه ميشود ابرا مدعي شخصي از دعوي حقوق عموميه را ساقط ميسازد.

فصل هفتم
دفاتر تجارتي
ماده 65 ـ هر تاجر مجبور هست سه دفتر يعني دفتر دارائي دفتر كل و دفتر يوميه داشته باشد. علاوه برين مجبور هست مينوت تمام مكاتيب و تلگرامات صادره و اصل تمام تلگرامات و مكاتيب وارده را با اوراق تاديات بصورت منظم حفظ نمايد.
ماده 66 ـ هر تاجر بر حسب لزوم و احتياج معاملات تجاريه خود ميتواند علاوه بر دفاتر متذكره فوق دفاتر ديگري هم ترتيب كند. ليكن اين دفاتر تابع شرايطي كه درون مواد آتيه مذكور هست نميباشد.
ماده 67 ـ تاجر مكلف نيست خودش دفاتر تجاريه خود را ترتيب كند ميتواند براي اينكار اشخاص ديگري را استخدام نمايد. ليكن قيود مطالبي كه از طرف مستخدم مذكور درين دفاتر درج و تحرير ميشود درون حكم قيود و مطالبي هست كه خود تاجر شخصا آنرا درج و تحرير نموده باشد.
ماده 68 ـ دفاتريكه بر طبق ماده (65) ترتيب آن لازمي هست بايد قبل از استعمال بصورت مجلد از طرف مالكين آن شخصا و يا بالواسطه بـه دايره ثبت كه درون محل همان تجارت خانـه واقع هست براي مـهر و نشان تقديم گردد ـ دايره ثبت بهر صفحه دفاتر برنگ ثابت نمره مسلسل را وضع و بمـهر رسمي ور و در اول و آخر كتاب تعداد اوراق را قيد نموده بعد از نوشتن تاريخ درون پهلوي مـهرهاي صفحه اول و آخر تصديقا امضا نيز ميكند.
ماده 69 ـ درون دفتر دارائي امور ذيل درج ميشود:
1 ـ نقوديكه تاجر درون روز آغاز با قيمت هاي تخيمني هر نوع اموال منقول و غير منقول كه بـه تجارت خود تخصيص ميدهد و قيمت هاي اسهام و اسناد قرضه كه نشر ميدارد بـه اعتبار قيمت جاريه آنـها كه درون تاريخ مذكور خريد و فروش ميشود و تمام طلباتيكه قابل تحصيل شمرده ميشود خواه از روي اسناد باشد و يا غير آن.
2ـ تمام ديوني كه از تعهدات و ذرايع ديگر بدست مي آيد.
3ـ بعد از تعيين دارائي خالص كه عبارت از مقدار دارائي بعد از وضع ديون مي باشد تاجر مجبور هست در آخر هر سال حسابي يك بيلانس را كه حاوي مقدار ديون و دارائي مخصوص تجارت او باشد ترتيب و درين دفتر درج نمايد.
بيلانس اقلا درون سال يكبار بايد ترتيب شود.
ماده 70 ـ درون آغاز تجارت بعد از ينكه سرمايه اصليه تاجر كه بموجب ماده (69) تعيين مييابد درون دفتر يوميه قيد گرديد. تمام معاملات كلي و جزئي داير بداد و ستد چه متعلق معاملات تجاريه باشد و چه بمعاملات عاديه جدا جدا روزمره بترتيب تاريخ معامله و همچنان مصارف شخصيه او قيد و درج ميشود.
ماده 71 ـ تمام مراسلات صادره تجاريه داراي اصل و مينوت خواهد بود و همـه مكاتيب و تلگرامـهاي صادره و وارده باصول انديكاتر اجمالا قيد و ثبت خواهد شد.
ماده 72 ـ تصويبات شركتها درون كتاب تصويباتيكه از طرف مجمع عمومي و هيئت مديره درون اثر مذاكره اتخاذ ميشود با اسماي اعضائيكه درون مذاكره حاضر بوده اند و تاريخ اجتماع و معلومات ديگري كه موجب اطلاع كامل از جريان مذاكره و اخذ آراء شده بتواند قيد و درج گرديده درون ذيل اين تصويبات اشخاصيكه درون شركت ماذون بامضاء ميباشند امضاء ميكنند.
ماده 73 ـ تجار يا اخلاف ايشان كه معاملات تجاريه ايشان را ادامـه ميدهند مجبور اند دفاتري را كه نداشتن آن مكلف قرار داده شده اند (سر از تاريخ قيد آخرين كه درون دفاتر مذكور ميشود) و تلگرامات و مكاتيب را از تاريخ خود آنـها که تا مدت پانزده سال محافظه نمايند.
ماده 74 ـ دفاتر و مكاتيب تجاريه درون مسايل مربوطه بـه وراثت ـ شركت يا افلاس درون حال تسليم چه از جانب محكمـه و چه از جانب علاقه مندان تمام جهات و اقسام آن تدقيق شده ميتواند.
ماده 75 ـ درون اثناي جريان دعاوي درون موارد متنازع فيها محكمـه ميتواند بر حسب تشخيص خود يا برحسب خواهش يكي از طرفين بـه ارائه دفاتر و اوراق تجاريه امر بدهد.
ماده 76 ـ اگر درون نقل و ارائه دفاتر و مكاتيب تجاريه كه حكم ارائه آن داده شده باشد بعلت بودن آن درون حوزه قضاء محكمـه ديگر غير از محكمـه كه دعوي درون آن دائر هست مشكلاتي باشد محكمـه اول الذكر رسما سواد مصدقه قسمت هاي لازم را از محكمـه مربوطه خواسته ميتواند.
ماده 77 ـ مسئوليتي كه از عدم دارائي دفاتر ضروريه تجاريه و عدم ترتيب قانوني آن توليد ميشود راسا بخود صاحب تجارت خانـه عائد هست و تاجر نميتواند اين قصور را بدوش ديگري افگنده خود را از مسئوليت بري سازد.
ماده 78 ـ اگر دفاتر ضروريه تجاريه درون اثر واقعاتي مانند حريق و آفات ديگري درون ظرف مدتيكه محافظت آن مجبوري هست ضايع شود لازم هست كيفيت ضياع درون ظرف يكماه از طرف تاجر و يا وكيل او بـه محكمـه مربوطه اخبار گردد. اگر محكمـه درباره صحت ضياع بعد از تحقيق قناعت حاصل كند بـه شخص مراجعت كننده تصديق لازمـه را اعطا خواهد نمود.
ماده 79 ـ درون اختلافاتيكه بين تجار راجع بمعامله تجارتي پيدا ميشود دفاتر قانوني تجارتي را ميتوان درون دايره شرايطيكه درون مواد (80 و 84) تعيين شده هست بحيث وسايل ثبوت قبول نمود.
ماده 80ـ مندرجات دفاترقانوني تجارتي خواه باحكام قانون مطابق باشد خواه نباشد عليه صاحب آن و يا خلف آن و ياخلف اخير الذكر دليل شده مي تواند مندرجاتي كه بر له تاجر باشد درون صورتيكه دفاتر تجاريه مطابق قانون ترتيب شده باشد معتبر ميباشد.
ماده 81 ـ اگر مندرجات دفتر تاجري مطابق اصول بوده مخالف مندرجات دفتر يا اسناد تاجر ديگري باشد غير حقيقي بودن هر يكي از آن بـه وثايق و دلايل معتبره با ثبات برسد قوه اثباتيه دفتر و اسناد ساقط ميگردد.
ماده82 ـ اگر دفتر يكي از طرفين قانونا منظم بوده دفتر طرف مقابل باصول موافق نباشد و يا هيج دفتر نداشته باشد و يا نخواهد دفتر خود را ارائه دهد مندرجات دفتر تاجر اول الذكر عليه طرف مقابل دليل شده ميتواند ليكن اگر طرف مقابل ضد مندرجاتي را كه بر عليه او استاد شده يا وثايق معتبره اثبات نموده بتواند مندرجات مستنده قوه اثباتيه خود را مي بازد.
ماده 83 ـ اگر يكي از طرفين مندرجات دفاتر تجار يه خصم را درون حضور محكمـه قبول كند درون صورتيكه خصم از ارائه دفتر تجاريه خود امتناع ورزد محكمـه ميتواند درون حق طرفيكه طالب ارائه هست بقناعت خود فيصله بدهد.
ماده 84 ـ زمانيكه محكمـه مندرجات دفتر تجاريه را موافق اصول ديده بر له صاحب آن دليل بگيرد ميتواند بجهت اكمال قناعت وجداني راجع بصحت مدرجات مذكوره و واجب الادا بودن حق مدعي بر ذمـه مدعي عليه يك تحقيقات ضمني مزيد را اجرا و بعد از حصول قناعت فيصله لازمـه را بدهد. تحقيقات ضمني محكمـه بـه هيچوجه نبايد بيش از 15 روز طول بكشد.

فصل هشتم
نماينده گان تجار
ماده 85 ـ كسيكه درون محل اجراي تجارت يك تاجر و يا درون يك محل ديگر مربوط بامور تجاري او از طرف تاجر بكار تجارت مكلف باشد نماينده تاجر گفته ميشود.
ماده 86 ـ تاجر تنـها درون حدود دايره اجازه كه بـه نماينده خود داده باشد از معاملات و عقد مقاولات نماينده خويش مسئول ميباشد و اگر نماينده مذكور را تجار متعدد استخدام نموده باشند هر يك بنوبه خود مسئول ميباشند و اگر نماينده از جانب شركت تجاريه گماشته شده باشد مسئوليت شركاء نظر بـه نوعيت شركت تعيين ميشود.
ماده 87 ـ حق نمايندگي كه بيك نماينده داده ميشود يا صريح ميباشد و يا ضمني ورقه كه متضمن نماينده گي صريح باشد درون دايره ثبت محلي كه درون آن جا نماينده اجراي تجارت مينمايد ثبت و اعلان ميشود و در صورت عدم اجراي اين مراسم احكام ماده(88) تطبيق ميگردد.
ماده 88 ـ حق نمايندگي كه بيك نماينده ضمناً داده شده باشد درون مقابل اشخاص ثالث غير حدود دانسته ميشود و به نسبت هر نوع تجارتي كه داده شده باشد تمام معاملاتي را كه درون ضمن آن تجارت اجرا ميشود درون بر ميگيرد اگر نماينده با اشخاص ثالث اجراي معاملات نموده باشد و تاجر اثبات نموده نتواند كه اشخاص ثالث از محدوديت حق نمايندگي او درون زمان اجراي معامله اطلاع داشتند ادعاي تاجر درون باب ـ محدوديت نمايندگي نماينده مذكور بمقابل اشخاص ثالث معتبر نيست.
ماده 89 ـ اگر نماينده دايماً بنام آمر خود يعني صاحب تجارتخانـه اجراي معامله ميكند بايد درون اثناي امضاء نمودن درون پهلوي اسم و شـهرت خود اسم تاجر و شـهرت او يا عنوان شركت را بنويسد و كلمـه (وكالتا) و يا معادل آن كلمـه ديگري را علاوه كند. درون حاليكه احكام اين فقره را ايفاء نكند نماينده از معاملاتيكه اجرا نموده شخصا مسئول ميشود و ليكن اگر اشخاص ديگر راجع بـه تجارتي كه باو سپرده شده هست معامله بكنند ميتوانند عند الموقع بر عليه آمر نيز دعوي نمايند.
ماده 90 ـ شخصيكه بدون داشتن حق نمايندگي بصفت نماينده يك تاجر اجراي معامله كند و تاجر معامله او را تصديق ننمايد مجبور بـه جبران خساره ميباشد كه ازين رهگذر بشخص ثالث صاحب حسن نيت وارد شود.
ماده 91 ـ نماينده بدون موافقه صريح آمر خود نميتواند بـه حساب خود يا ديگر شخصا و يا بالاشتراك هيچيك معامله تجاريه را اجراء كند. نماينده كه مخالف اين حكم رفتار ميكند اگر ضرري از معاملات او توليد شود مجبور بـه جبران خساره ميباشد و در صورت منفعت تاجر ميتواند منافع معاملات او را تملك كند.
ماده 92 ـ سلب و يا تحديد حق نمايندگي صريح ـ تابع ثبت و اعلان است.
ماده 93 ـ نماينده راجع بـه معاملات تجاريه كه باو مفوض ميباشد مانند قروض و غيره ميتواند بنام آمر خود درون محكمـه اقامـه دعوي كند و همچنان اقامـه دعوي بر عليه نماينده نيز جائز است.
ماده 94 ـ احكام اين فصل بر نماينده گان تجارتخانـه ها و شركتهاي خارج كه درون داخل مملكت افغانستان بنام و حساب آنـها اجراي معامله كنند نيز قابل تطبيق است.

فصل نـهم
نمايندگان سيار تجارتي
ماده 95 ـ مستخدمي كه براي اجراي معاملات تجارتي يك تاجر بـه توسط مكتوب يا اعلان يا متحد المال يا وثايق ديگر ي مثل آن از طرف تاجر مجاز گرديده بمحل ديگر اعزام ميگردند نمايندگان سيار تجارتي گفته ميشوند و آمرين شان از نتايجيكه درون داير ماذونيت ايشان از معاملات تجاريه متولد ميشود مسئول ميباشند.
ماده 96 ـ احكام ماده (89) بـه نمايندگان سيار تجارتي نيز تطبيق ميشود. ليكن زمانيكه اين نمايندگان معاملاتي را اجرا كرده اند بخواهند امضاء كنند نمي توانند كلمـه وكالتاً يا معادل آنرا استعمال نمايند بلكه مجبور اند فقط اسماي آمرين خود را درج كنند.
ماده 97 ـ نمايندگان سيار تجارتي طوريكه اجازه ندارند بدل اموالي را كه شخصا تسليم نـه نموده اند قبض كنند همچنان نمي توانند قيمت را تاجيل و يا مبلغ آنرا تنزيل بدهند ولي ميتواند پيشنـهاداتي را كه بنام آمرين شان واقع شده باشد بنام ايشان قبولي و تدابيري را كه براي حفظ منافع آمرين شان باشد اتخاذ كنند.

فصل دهم
مامورين فروش
ماده 98 ـ اشخاصيكه درون تجارتخانـه ها مجاز بفروش اموال عمده و پرچون باشد مامورين فروش ناميده ميشوند. مامورين فروش حق دارند قيمت اموالي را كه درون داخل شعبه فروش ميفروشند مطالبه و اخذ نمايند درون صورتيكه صلاحيت اخذ قيمت بـه (كسه) داده نشده باشد مامورين فروش که تا تصديقنامـه و اجازه رسمي بـه امضاي آمرين و صاحبان تجارتخانـه نداشته باشند نميتوانند درون خارج تجارتخانـه مطالبه و يا اخذ قيمت اموال را بنمايند.

فصل يازدهم
دلالي
ماده 99 ـ اشخاصيكه بالمقاوله اجير خاص هيچ يك از طرفين نبوده و در عقد مقاولات مروجه تجارتي فقط بالمقابل اجرت بين عاقدين وساطت و باين صورت تسهيل عقد معاملات تجاريه را براي خود پيشـه اتخاذ نمايد دلال ناميده ميشود دلالها داراي حقوق مندرجه اين فصل و تكاليف آن ميباشد.
ماده 100 ـ بجز درون صورتيكه عاقدين از ترتيب سته صرف نظر كنند و يا نظر بـه جنس امتعه بنا بر عرف محلي لزوم ترتيب آن محسوس نشود دلال مجبور هست كه بعد از اجراي معامله بدون معطلي سته هاي سند) را حاوي اسامي و شـهرت كامله عاقدين موضوع و شرايط مقاوله نوع و مقدار قيمت و زمان تسليم امتعه موضوع مقاوله را بامضاء خود بطرفين اعطا كند.
ماده 101ـ درباره معاملاتيكه اجراي آن فورا مشروط نباشد بايد سته بـه امضاء طرفين عاقدين رسانيده شده وسته امضاء شده يكي از طرفين بطرف مقابل اعطاء شود درون حاليكه يكي از طرفين از قبول و يا امضاي سته استنكاف ورزد دلال فورا بطرف مقابل واقعه را ابلاغ خواهد نمود.
ماده 102ـ دلال درباره صحت امضاي طرفين كه درون اوراق معامله كه توسط او واقع شده و همچنان از صحت امضاي ظهر نويس اخير كه درون هر نوع سندات محرر بامر باشد مسئول است.
ماده 103 ـ دلالي كه معامله بواسطه او اجرا ميشود اگر سته را طوري ترتيب كند كه معرفي يكطرف بـه طرف مقابل بـه آتيه موقوف گذاشته شده باشد درين صورت اگر طرف مقابل سته را قبول كند و بعدا طرف معلوم گرديد و اعتراضات جديد هم واقع نشده باشد طرفي كه سته را قبول نموده هست بعقد واقعي يابند ميگردد مدتيكه براي معلوم شدن طرف مجهول لازم هست از روي عرف محلي و اگر چنين عرف وجود نداشته باشد مطابق ايجاب حال تعيين ميگردد.
اگر طرف مجهول درون مدت معينـه معلوم نشود و يا معلوم شود بر عليه او اعتراضات جديد بعمل آيد طرفي كه سته را قبول نموده هست حق دارد اجراي معامله را از شخص دلال طلب و بر عليه او دعوي كند. معهذا اگر درون اثر مراجعه دلال فورا از حق مذكور درون اجراي معامله استفاده نميكند بعد از آن دعوي او مسموع نيست. درون صورتيكه دلال آن معامله را بالذات خودش ايفاء نموده باشد حقوقيكه از رهگذر عقد معامله عايد بطرف ديگر هست بخودش منتقل ميشود.
ماده 104 ـ دلال مجبور هست نمونـه هر يك از امتعه را كه مطابق نمونـه ذريعه او فروخته ميشود که تا وقتي نزد خود محافظه نمايد كه معامله ختم گردد.
اگر طرفين از محافظت نمونـه صراحتا صرف نظر كنند و يا نظر بـه جنس امتعه بنابر عرف محلي لزوم حس نشود دلال ميتواند از محافظه نمونـه مودوعه صرف نظركند دلال براي اينكه بالاخره اتمام حجت نموده بتواند بايد نمونـه مورد معامله را نشاني نمايد.
ماده 105 ـ دلال براي قبول قيمت و يا جنس كه درون مقاوله تصريح شده هست صلاحيت ندارد.
ماده 106 ـ دلال مكلف هست مانند يك تاجر مدبر و راستكار حركت نمايد.
نسبت بـه خساراتيكه از غفلت او نشئت كند نزد هر يكي از طرفين مسئول ميباشد.
ماده 107 ـ طرفداري دلال از يك جانب باندازه كه مخل بيطرفي شود و يا انتفاع از جانب ديگر با سوء نيت حق مطالبه اجرت و مصارف دلالي را ساقط ميسازد.
ماده 108 ـ دلال متعاقب انعقاد معامله و يا اگر عقد مقيد بر كدام شرط بوده و متعاقب تحقق شرط سته آن معامله راتسليم نموده باشد حق طلب اجرت خود را دارد. اين حق او از روز عقد معامله که تا يكسال اعتبار دارد اگر معامله منعقد نشود و يا شرط معلقه تحقق نـه نمايد دلال نمي تواند از تشبثاتي كه درون آن باره نموده هست اجرت طلب كند.
ماده 109ـ اندازه اجرت دلالي از روي مقاولات و مقررات ودر صورت عدم آن نظر بعرف محلي تعيين ميگردد.
ماده 110ـ اگر تاديه مصارف معقول از طرف دلال مشروط بـه نتيجه معامله نباشد دلال حق مطالبه آنرا دارد.
ماده 111 ـ اگر طرفين راجع باجرت مقاوله ننموده باشند و بر طرفين مقررات هم معين نباشد كه اجرت را كدام يك متحمل شود از روي عرف محلي فيصله مي شود درون صورت فقدان چنين عرف لازم هست طرفين بطور مناصفه بـه پردازند.
ماده 112 ـ دلال مجبور هست معاملاتيرا كه بوساطت او اجرا ميشود هر روزه بترتيب تاريخ و هدايت ماده (100) درج روزنامچه كند هر معامله كه درج ميگردد هر روزه از طرف دلال امضاء مي شود. احكام مواديكه راجع بطرز درج كردن و محافظه روزنامچه تجاريه هست درباره روزنامچه دلال نيز جاري هست راجع بمعامله كه دلال درون آن توسط نموده باشد مجبور هست هر وقت كه طرفين تقاضا كنند نقل روزنامچه خود را كه حاوي معامله مذكوره باشد بامضاي خود بايشان بدهد.
ماده 113ـ محكمـه براي اثبات خصوصيات دعوي ميتواند نقل يا اصل سته و اوراق مثبته ديگر و روزنامچه دلال را مطالبه كند.
ماده 114ـ دلاليكه راجع بـه طرز درج و محافظه روزنامچه خود مخالف احكام قانون حركت كند بـه جزاي نقدي محكوم ميشود.
ماده 115 ـ درباره اشخاصيكه بين تجار كوچك دلالي ميكنند احكام عايد بسته و روزنامچه كه درين فصل مذكور هست تطبيق نميشود.

شركتهاي تجارتي
فصل اول
احكام عمومي
ماده 116 ـ شركت هاي تجارتي عبارت از اشتراك اشخاص هست كه بـه مقصد اجراي معاملات تجاريه درون موضوع واحد يا متعدد بـه وجود مي آيد.
ماده 117 ـ شركت هاي تجارتي بـه انواع ذيل است:
الف ـ شركت تضامني (كولكتيف)
ب ـ شركت تضامني (كومانديت)
ج ـ شرك محدود المسئوليت (ليميتد)
د ـ شركت سهامي (انونيم)
هـ ـ شركت تعاوني (كوپراتيف)
ماده 118 ـ شركتهاي تجارتي داراي شخصيت حقوقيه ميباشند. بنابرين ميتوانند درون تحت عناوين خود بـه عقد مقاولات و اجراي معاملات پرداخته صفت داين و مديون را اكتساب نمايند و نيز ميتوانند باين صفت درون محاكم اثبات وجود كنند و اموال منقول و غير منقول را تصرف نمايند.
ماده 119ـ مواديكه درون شركتهاي تجارتي سرمايه شناخته ميشود قرار ذيل است:
الف ـ اموال منقول مادي مانند نفوذ اشياء حيوانات.
ب ـ اموال منقول غير مادي از قبيل امتياز ـ حق اختراع ـ اجازه نامـه هاي مارك(تجارتي ـ صنعتي).
ج ـ هر گونـه اموال غير منقول
د ـ منافع و حق استعمال اموال غير منقول و منقول
هـ ـ سعي و عمل
و ـ اعتبار تجارتي
زـ تجارت خانـه
ماده 120ـ تاسيسات حق كرايه اسم و عنوان ـ حق اختراع ـ مارك تجارتي و غيره از قبيل رسم و مودل هائيكه براي اجراي صنعت تجارتي خدمت مي كند از عناصر تجارت خانـه محسوب است.
ماده 121ـ هر شريك بموجب تعهديكه راجع بتاديه سرمايه بشركت نموده درون مقابل شركت مديون و مسئول هست لذا شريكي كه سرمايه متعهدة خود را بشركت درون موعد معينـه نـه پردازد مسئول جبران ضرر و جبران خساره ايست كه ازين رهگذر بشركت عايد ميگردد.
ماده 122ـ سرمايه كه درون اداي آن تاخير واقع شده اگر از قبيل سرمايه نقدي باشد بر علاوه جبران خساره عايده كه درون ماده 121 ذكر شده از روز لازم التاديه بودن آن تاجر بـه تاديه تكت پولي قانوني مجبور است.
ماده 123 ـ اگر شريكي عوض سرمايه كه بشركت تعهد كرده هست طلباتي را كه بالاي اشخاص دارد بشركت حواله نمايد که تا تحصيل طلبات از طرف شركت بري الذمـه شده نمي تواند. اگر طلبات مذكور موجل باشد درون حاليكه بر خلاف آن مقاوله موجود نباشد بعد از بسر رسيدن موعد و اگر معجل باشد از تاريخ تاسيس شركت الي مدت يكماه بايد تحصيل شود اگر درون ظرف يكماه تحصيل نميگردد هر قدر روزيكه اضافه از آن بگذرد مجبور بـه تاديه تكت پولي هست اگر يك قسمت طلبات تحصيل شده باشد راجع بـه قسمت متباقي همين حكم مدار اعتبار است.
ماده 124 ـ قيمت اشيائيكه بـه صورت سرمايه آورده مي شود درون مقاوله بايد تعين شود اگر تعيين نشده باشد قيمتي كه درون روز اشياء درون بازار يا بورس جاري هست معتبر خواهد بود و در صورتيكه اشيادر بورس و بازار قيمت جاريه نداشته باشد قيمتي كه از طرف اهل خبره تعيين ميگردد نزد جانبين معتبر شمرده ميشود.
ماده 125 ـ ملكيت امواليكه بـه صورت سرمايه آورده مي شود اگر خلاف آن درون مقاوله حكمي موجود نباشد عايد بشركت است.
ماده 126 ـ راجع بـه ادعاي جبران ضرر و خساره تكت پولي كه درون مواد (121 ـ 122 ـ 123) بيان شده اطلاع قبلي بجانب مقابل ضروري نيست اين مدعيات مانع حق فسخ شركاء كه درون ماده (175) مقرر شده نمي باشد.
ماده 127 ـ هر شريك موظف هست كه درون اثناي رسيدگي بامور شركت مثل امور شخصي خود با نـهايت حسن نيت و دقت و بصيرت رفتار نمايد.
ماده 128 ـ هيچ يكي از شركاء بـه نسبت كار خود از شركت حق طلب اجرت را ندارد. ولي اگر درون مقاوله اخذ اجرت مقرر شده باشد مانعي نخواهد داشت كه اجرت بگيرد.
ماده 129 ـ هر شريك مسئول و ضامن ضرري هست كه بحيله ـ خدعه ـ و تجاوز از صلاحيت و يا اهمال وظيفه خويش بشركت وارد نموده باشد و اين ضرر را نمي توان با منافعيكه شريك مذكور درون امور ديگر بشركت تامين نموده باشد مجرا نمود.
ماده 130 ـ اجرتي كه بـه مامورين و مستخدمين شركت درون مقابل خدمت ايشان پرداخته ميشود اگر تاديه آن قسماً و يا تماماً بصورت اشتراك درون نفع مقرر شده باشد اين وضعيت بايشان صفت شريك را نمي بخشد.
ماده 131 ـ اگر صورت تقسيم نفع و ضرر درون مقاوله شركت تصريح نگرديده باشد نفع و ضرر هر شريك بـه تناسب حصة سرمايه تقسيم ميشود.
ماده 132 ـ اگر درون مقاوله تنـها صورت تقسيم نفع تعيين و از طرز تقسيم ضرر بحث نشده باشد ضرر هم مانند نفع تقسيم ميشود اگر از تقسيم ضرر بحث شده صورت تقسيم نفع مسكوت عنـه گذاشته شده باشد نفع هم مانند ضرر تقسيم ميشود.
ماده 133 ـ اگر درون مقاوله شركت نفع شركت تنـها بيكي و يا چندي از شركاء درون ضرر شركت درج باشد شرط مذكور كان لم يكن هست درين حال صورت تقسيم مجهول شمرده شده نفع و ضرر بموجب ماده (131) درون بين شركاءتقسيم ميگردد. تنـها راجع بـه شر يكي كه مساعي خود را بحيث سرمايه بشركت آورده و عدم اشتراك آن بضرر شركت درون مقاوله شركت مشروط باشد اين شرط معتبر است.
ماده 134ـ اگر يك شركت از اختتام موعد معينـه خود زيادتر دوام كند چنان اعتبار داده ميشود كه دوام آن براي يك مدت غير معين تمديد شده است.

فصل دوم
شركت هاي تضامني
حصه اول
ماده 135 ـ شركت تضامني شركتي هست كه درون تحت عنوان معين براي امور تجارتي بين دو يا چند نفر با مسئوليت تضامني تشكيل ميشود. اگر دارائي شركت براي تاديه تمام قروض كافي نباشد هر يك از شركاء مسئول پرداخت تمام قروض شركت است.
ماده 136 ـ شركت هاي تضامني بايد داراي قرارداد تحريري باشند.
ماده 137 ـ درون قرارداد شركت هاي تضامني فقرات ذيل درج مي شود.
1ـ تاريخ قرارداد.
2ـ اسم ـ شـهرت ـ اقامتگاه و ديگر اوصاف مميزه شركاء اگر شركت ديگري بشركت داخل شده باشد عنوان شركت مذكور.
3ـ مركز تجارت شركت
4ـ تضامني بودن شركت
5ـ عنوان شركت
6 ـ اسامي شركائيكه بنام شركت حايز صلاحيت امضاء ميباشند با تصريح اينكه منفرداً و يا مشتركاً صلاحيت امضا را دارند.
7ـ موضوع شركت
8ـ حصه سرمايه را كه هر شريك تعهد كرده و قيمت هاي تخميني قسمت سرمايه غير نقدي با صورت تعيين قيمت آن.
9ـ حصه اشتراك هر شريك درون نفع و ضرر.
10ـ تاريخ تاسيس و ختم شركت علاوه ازين شركاء ميتوانند فقرات ديگري را كه مفيد بدانند هم درون قرارداد درج كنند.
ماده 138ـ اشخاصيكه شركت تضامني را تشكيل ميدهند مجبور اند كه يك نقل قرارداد شركت را از روز تشكيل شركت که تا يكماه درون محليكه مركز شركت واقع هست به دايره ثبت تجارت ثبت و اعلان كنند.
ماده 139ـ شركت تضامني اگر خارج از حوزه محكمـه ثبت تجارت خود شعبه تاسيس كند بايد خصوصيات قرار داد خود را درون دايره ثبت محل تاسيس شعبه نيز بـه ثبت برساند.
ماده 140 ـ اگر درون يك شركت تضامني بعد از ثبت و اعلان تبدلاتي درون عنوان و اقامتگاه و يا موضوع توليد شود و يا شركائيكه صلاحيت امضاء دارند تغيير نمايند و يا بعضي از شركاء از شركت خارج يا بعض شركاي ديگري داخل شوند و يا سرمايه شركت تزئيد و يا تنقيص شود و يا قبل از انقضاي مدت معينـه قرارداد شركت منحل و يا بعد از انقضاي مدت تمديد گردد و يا با شركت ديگري ملحق شود راجع بـه اين خصوصيات از طرف شركت يك بيان نامـه كه بامضاي تمام شركاء رسيده باشد ترتيب و با اسناديكه مثبت اين تعديلات هست بعد از تصديق محكمـه مربوطه ثبت و اعلان ميشود.
ماده 141 ـ خصوصياتيكه بـه موجب مواد (138 ـ 139 ـ و 140) ثبت و اعلان آنـها مقتضي هست اگر از طرف شركاء ثبت و اعلان نشده باشد اين خصوصيات را نمي توان بر عليه اشخاص ثالث استعمال نمود قبل از ثبت و اعلان اگر بنام شركت بـه معاملات مبادرت ورزيده شده باشد شركت بمقابل اشخاص ثالث مسئول هست در صورتيكه مراتب ثبت و اعلان شركت از طرف شركاء اجرا نگرديده باشد و شركاء از وجود شركت انكار ورزند اشخاص ثالث ميتوانند كه با هر نوع بينـه و قرائن وجود شركت را اثبات كنند.
ماده 142 ـ اگر ثبت و اعلان يك شركت تضامني درون ظرف مدتيكه درون ماده 138 ذكر شده اجرا نگرديده و بعداً هم ثبت نشده باشد هر يكي از شركاء حق دارد انحلال شركت را از محكمـه مربوطه مطالبه كند شريك طالب انحلال بايست اولا توسط شعبه ثبت كيفيت را بشركاء اخبار نمايد درون حاليكه محكمـه بـه انحلال شركت قرار دهد حكم انحلال درباره شريك طالب انحلال از تاريخ اعلان جريان مي يابد اگر شركت بدين سبب منحل ميگردد که تا ختم ثبت و اعلان انحلال معاملاتيكه بنام شركت اجراء ميگردد بحقوق اشخاص ثالث خلل وارد نمي سازد.

حصه دوم
مناسبات بين شركاء
ماده 143 ـ درون مناسبات بين شركاء شركت تضامني مقررات مقاوله معتبر است.
و درون خصوصياتيكه صراحتاً ويا ضمناً درون قرار داد مندرج نباشد احكام اين فصل تطيبق ميگردد.
ماده 144 ـ اداره شركت را بموجب قرارداد و اگر درون قرارداد صراحتي موجود نباشد بموجب اكثريت آراي شركاء ميتوان بيكي و يا چندي و يا تمام شركا و يا خارج شركت بـه شخصي و يا اشخاص متعدد تفويض نمود اگر حق اداره مطابق مقررات فوق بكسي داده نشده باشد براي اداره شركت هر يكي از شركاء صلاحيت دار شمرده ميشود.
ماده 145 ـ وقتيكه صلاحيت اداره مدير بموجب قرارداد شركت تعيين شود شركاء نميتوانند آنرا محدود و يا مدير را عزل كنند. اگر اسباب محققه موجود شود درون اثر خواهش يكي از شركاء با قرار محكمـه صلاحيت اداره ، تحديد و يا مدير عزل شده ميتواند مقصد از اسباب محققه اهمال و غفلت بزرگ مدير درون ايفاي وظيفه و يا عدم اقتدار درون امور اداره است.
ماده 146 ـ مديريكه بموجب تصويب بعد از تحرير قرارداد تعيين شده باشد با اكثريت آراء شركا عزل شده ميتوند اگر براي عزل آن اكثريت آراء شركاء حاصل نشود هر شريك حق دارد بـه محكمـه مراجعه و با اسباب محققه عزل آنرا مطالبه كند.
ماده 147 ـ اگر اداره امور شركت بـه تمام و يا چندي از شركاء تفويض شده باشد هر يكي از ايشان منفرداً باداره امور شركت مجاز هست اگر بعضي از شركائيكه مكلف باداره شركت ميباشند راجع باجراي كدام معامله مخالفت كنند شركاء ديگر كه حق اداره شركت را حايز ميباشند ميتوانند با اكثريت آراء معامله مذكور را اجرا كنند اگر درون مقاوله شركت مصرح باشد كه قرار شركائيكه بـه اداره شركت مكلف هستند بايد بالاتفاق باشد باستثناي احواليكه درون تاخير آن خطر ملحوظ هست در هر امر اتفاق آراء لازم هست در حاليكه بين مديران اتفاق آراء حاصل نشود كيفيت بـه هيئت عمومي شركاء تقديم و تصويبيكه هيئت عمومي ميدهد معتبر ميباشد.
ماده 148ـ اموريكه باداره شركت مربوط هست عبارت از امور و معاملات عادي ميباشد كه اجراي آن براي مقصد و موضوع شركت مقتضي هست مدير درون صورتيكه براي شركت فايده ملاحظه كند درون مصالحه و حكميت هم مجاز ميباشد مگر معاملات مـهم امثال اعانـه بيع و انتقال اموال غير منقول و ضمانت كه خارج از معاملات عادي هست به اتفاع شركاء اجراء ميگردد.
ماده 149 ـ اگر يك شريك از شركت استقراض نموده و يا مبلغي را بنام شركت تحصيل كرده باشد (در صورتيكه بر خلاف آن قرارداد موجود نباشد) و در زمان مناسب تاديه و تسليم ننمايند علاوه از تاديه اصل پول مجبور بـه اعطاي تكت پولي ايام معطلي نيز ميباشد.
ماده 150 ـ هيچ يكي از شركاء نميتواند بدون موافقه شركاء ديگر حصه خود را بـه شخص خارج شركت قسماً و ياكليتاً منتقل سازد درون صورت انتقال درون مقابل شركاء و اشخاص ثالث تاثيري ندارد و مسئوليت ناشيه از اين عمل تنـها بـه نقل دهنده راجعست.
ماده 151 ـ شريكي كه درون اداره شركت مامور باشد بدون رضا و موافقت شركاي ديگر نميتواند شخص ديگري را بصفت شريك درون شركت داخل و يا عوض خود درون اداره منصوب نمايند.
ماده 152 ـ اگر درون قرارداد تشكيل شركت براي سرمايه تاديه شده شرط تاديه تكت پولي موجود باشد اين شرط معتبر است.
ماده 153ـ مدت شركت تاحيات شركاء معتبر شمرده ميشود. مگر اينكه درون قرارداد طور ديگري تعيين گرديده باشد معهذا شركتي كه مدت آن غير معين هست اگر نظر بماهيت كاريكه موضوع اشتغال آنرا تشكيل ميدهد مدت دوام آن قابل تحديد باشد شركت مذكور که تا انجام آن كار معتبر شمرده ميشود.
ماده 154 ـ يك شريك اگر مدير هم نباشد حق دارد كه از جريان امور شركت و وضعيت مالي آن معلومات بگيرد. قرارداديكه اين حق را ساقط نمايد معتبر نيست.
ماده 155ـ تصويبات راجع بـه تبديل و تعديل قرارداد بـه اتفاق آرا شركاء و در تصويب باقي امور اكثريت آراي شركاء معتبر هست مگر اينكه درون قرار داد طور ديگر مقرر شده باشد.
ماده 156 ـ مدير درون انتهاي سنـه حسابيه شركت باساس بيلانس حسابات نفع و ضرر را ترتيب و مطابق آن حصه هر شريك را تعيين مينمايد.
ماده 157ـ يك شريك را نمي توان بدون اتفاق شركاء بـه اكمال حصه ئيكه از تناقص سرمايه باو تعلق ميگيرد مجبور نمود ولي اگر درون قرار داد طور ديگري مقرر نشده باشد مقدار تناقص سرمايه شركاء از مفاد سال هاي آتيه تكميل شده ميتواند.
ماده 158 ـ شريك نميتواند معامله جداگانـه را از نوع معامله تجاريه شركتي كه عضو آنست (بدون موافقه شركاء) بحساب خود و يا ديگري اجرا كند. بهمين صورت درون شركت ديگريكه بـه عين همان معامله تجارتي مشغول باشد بصفت عضو مسئول نيز داخل شده نميتواند. اگر شركاي يك شركت جديد التاسيس مطلع شوند كه يكي از شركاء درون حين داخل شدن بشركت بحيث عضو مسئول دريك شركت ديگر شامل هست در اينحال اگر شركاء صراحتاً راجع بـه قطع رابطه عضويت او از شركت ديگر تصويبي نكنند چنان محسوب ميشود كه اشتراك او درون شركت ديگر مورد قبول واقع شده است.
ماده 159ـ اگر يك شريك مخالف حكم ماده (158) حركت كند شركت ميتواند كه از شريك مذكور طلب خسارت كند و يا درون عوض خسارات معاملاتي را كه شريك مذكور بنام خود و يا اشخاص ثالث اجرا كرده هست بنام شركت حساب كند. ترجيح يكي ازين دو مطالب موقوف بر فيصله شركاء است. اگر شركاء بعد از حصول اطلاع از شركت شريك بشركت ديگري و يا انجام معاملات او بعد از مرور ششماه اعتراض ننمايند حق اعتراض شان ساقط ميشود. استفاده از حق فوق مانع حق مطالبه نسبت بـه انحلال شركت نميشود.

حصه سوم
مناسبات شركاء با اشخاص ثالث
ماده 160 ـ شركت تضامني درون مقابل اشخاص ثالث از تاريخ ثبت و اعلان موجود شمرده ميشود.
ماده 161ـ حق تمثيل شركت بمقابل شركاء و اشخاص ثالث متعلق باشخاصي هست كه واجد صلاحيت اداره ميباشند. مگر اينكه درون قرار داديكه ثبت و اعلان گرديده بر خلاف آن شده باشند.
ماده 162ـ شخصيكه صلاحيت تمثيل شركت را داشته باشد ميتواند بنام شركت هرگونـه معاملات حقوقيه را اجرا و بنام شركت امضاء نمايد هر شرطيكه اين حق را تحديد نمايد درباره اشخاص ثالث (صاحب حسن نيت) معتبر نيست.لكين اگر درون قرارداد شركت كه ثبت و اعلان گرديده هست اعتبار امضاي شركاي متعدد بنام شركت شرط گذاشته شده باشد اين شرط معتبر است.
ماده 163 ـ درون معاملاتيكه از طرف مديران بنام شركت بعمل آمده باشد شركت صفت دائن و مديون را اكتساب مينمايند. اين معاملات بنام شركت چه صراحتاً واقع شده باشد چه ضمناً فرق ندارد.
ماده 164 ـ شركاء از ديون و تعهدات شركت جمعاً و با تمام دارائي خود مسئول اند كه مخالف اين اساس باشد (بمقابل اشخاص ثالث) معتبر نيست.
ماده 165 ـ بـه نسبت دين و تعهدات شركت اقامـه دعوي اولاً بر عليه خود شركت ميشود اگر شركت منحل گرديده و يا از تعقيبات قانونيكه بر عليه شركت اجراء شده باشد كدام ثمره حاصل نشود بر عليه شركاء هم اقامـه دعوي ميشود درون عين حال دائن ميتواند ذريعه محكمـه ادعاي تحت مراقبت گرفتن اموال شخص شركاء را بنمايد.
ماده 166 ـ فيصله كه از محكمـه خاص بر عليه شركت صادر شود درباره شركاء تطبيق نخواهد شد.
ماده 167 ـ درون صورت تصفيه و يا افلاس شركت تضامني دائنين شركت درون اخذ حقوق خود از دائنين شخصي شركاء مقدم ميباشند.
ماده 168 ـ افلاس شركت موجب افلاس شركاء محسوب نميشود ليكن درون صورتيكه دارائي شركت مفلس طلبات دائنين شركت را كفايت نكند دائنين ميتوانند باقي طلبات خود را از شركاء مطالبه كنند و اگر دارائي شركاء نيز طلبات دائنين را كفايت نكند محكمـه ميتواند حكم بر افلاس شركاء صادر نمايد. درون بين دائنين شخصي كسانيكه قانوناً حق ترجيحي دارند درون استفاده از دارائي شركاء هم مقدم ميباشند.
ماده 169 ـ شركاء از بابت سرمايه خود نميتوانند از دارائي شركت مفلس استفاده كنند ولي ميتوانند طلبات ديگر خود را مثل دائنين شركت مطالبه نمايند.
ماده 170 ـ شخص مديون شركت نميتواند دين خود را با طلبي كه بالاي يكي از شركاء دارد مجرا كند. همچنين يكي از شركاء هم نميتواند كه دين خود را كه درون نزد شركت دارد با طلبي كه درون نزد مديون شركت دار هست مجرا نمايد ليكن دائن شركت اگر بموجب مواد (165 ـ 168) از شركت باستحصال طلب موفق نگردد و به شركاء مراجعت كند شريكي كه طرف مطالبه دائن واقع ميشود اگر از دائن مذكور طلبي داشته باشد ممكن هست دين او درون مقابل شركت بـه مديونينش درون برابر شريك محسوب و مجرا شود.

حصه چهارم
راجع بـه انحلال ـ تجزيه ـ اخراج
شركاء و الحاق بشركت ديگر
ماده 171 ـ شركت تضامني بصورت هاي ذيل منحل ميشود:
1ـ با ختم مدت شركت.
2ـ باتفاق شركاء (در صورتيكه درون قرارداد باكثريت آراء تصريح نشده باشد).
3ـ درون صورت اعلان افلاس از طرف محكمـه و يا توافق دائنين و شركاء درون افلاس.
4ـ بموجب قرار محمكه مبني بر اسباب محققه و مـهمـه كه از طرف يك و يا چند نفر شركاء ادعاء شده باشد.
5ـ با انجام يافتن موضوع شركت.
6ـ با اعلام انحلال شركت از طرف يكي از شركاء مستند بصلاحيت معين كه درون مقاوله شركت مندرج باشد.
7ـ درون شركتهائيكه مدت آن غير معين هست با اعلام انحلال شركت از طرف يكي از شركاء.
8ـ درون صورت ضياع دو ثلث سرمايه شركت (در حاليكه از طرف شركاء بـه اكمال سرمايه و يا اكتفاء بسرمايه متباقيه تصميم اتخاذ نشود).
9 ـ الحاق بشركت ديگر.
ماده 172ـ بعد از انحلال شركت مديران نميتوانند بنام و حساب شركت منحل شده اجراي معامله كنند اگر اجرا كنند مسئوليت متولده از آن بطور غير محدود بمديران شركت راجع ميشود که تا زمانيكه كيفيت انحلال اصولا ثبت و اعلان نشود مسئوليت كافه شركاء درون مقابل اشخاص ثالث باقي است.
ماده 173ـ اگر درون قرارداد شركت شرطي باشد كه يك يا چند علل موجب انحلال را بي اثر بداند معتبر هست ولي اگر بدون تعيين بطور مطلق علل و اسباب انحلال را بي اثر دانسته باشد اعتبار ندارد.
ماده 174ـ درون شركتهاي كه براي مدت غير معينـه تاسيس شده باشد هر شريك ميتواند كه اقلا ششماه قبل از ختم سال معامله شركاء را بذريعه اطلاعيه كه توسط شعبه ثبت صادر ميشود اطلاع داده و شركت را منحل كند.
ماده 175 ـ درون شركتهائيكه مدت آنـها معين يا غير معين باشد مطابق خواهش يك شريك بواسطه اسباب محققه محكمـه ميتواند بـه انحلال شركت قرار دهد.
اسباب محققه كه موجب انحلال شركت ميگردد قرار ذيل است:
1ـ عدم امكان وصول بـه مقصد شركت بنابر پيش آمدن بعضي علل.
2ـ خيانت يك شريك چه درون امور اداره و چه درون تنظيم حسابات.
3ـ عدم ايفاي وظايف اصلي كه بيك شريك تفويض شده است.
4ـ سؤ استعمال عنوان و يا اموال شركت از طرف يك شريك براي منافع شخصي
5ـ عدم قابليت و اهليت يك شريك درون اثر مرض دائمي و يا علل ديگري درون اجراي امور شركت.
ماده 176 ـ براي اينكه تقاضاي انحلال بـه نسبت عدم ايفاي تعهد تاديه سرمايه مسموع شده بتواند لازم هست بشريكي كه اين وظيفه را ايفا نكرده قبلا اخطار فرستاده شده باشد.
ماده 177 ـ شركتي كه مدت آن معين و يا با حيات يك شريك محدود باشد بعد از فوت شريك و يا انقضاء مدت معين درون صورتيكه معاملات ادامـه يافته باشد براي مدت غير معيني متشكل محسوب ميشود.
ماده 178ـ اگر درون مقاوله مندرج باشد كه درون صورت وفات ياافلاس و يا محجوريت يكي از شركاء شركت منحل شمرده ميشود وارث متوفي و ياقايم مقام قانوني دارائي مفلس و يا وكيل قانوني محجور بلا تاخير بايد واقعه را بشركاء تبليغ كند اگر تاخير كارها خطري موجود باشد متصديان قانوني امور شركت که تا وقتيكه شركاء متفقا تصويب اتخاذ مي نمايند با اداره امور شركت ادامـه دهند. بهمين صورت هم هر يك از شركاء مجبور اند اموري را كه بـه آنـها سپرده شده موقتا اجرا نمايند درين صورت که تا مدتيكه اداره موقتي دوام كند شركت موجود شمرده ميشود.
ماده 179 ـ درون صورت وفات يك شريك اگر راجع بـه دوام شركت با ورثه متوفي درون قرارداد صراحت نباشد شركاء ميتواند باتفاق ورثه متوفي ادامـه كارشركت را تصويب كنند اگر ورثه از اشتراك آن صرف نظر نمايند ديگر شركاء ميتوانند سرمايه و حقوق آنـها را پرداخته بادامـه شركت بـه پردازند.
ماده 180ـ درون صورت وفات يك شريك اگر دوام شركت بين وارثين متوفي و ساير شركاء درون قرارداد تصريح شده باشد ورثه بدوام و عدم دوام خود بـه صفت شريك تضامني درون شركت مختارند و اگر اشتراك خود را بشركت قبول كنند شركاء ديگر بـه قبول آن مجبور اند ليكن اگر ورثه متوفي بودن خود را بصفت شريك تضامني درون شركت موافقه ننمايند ميتوانند خواهش نمايند که تا باندازه سرمايه و حقوق مورث خود بصفت شريك محدود المسئوليت قبول شوند درون قبول ورود اين خواهش شركاء ديگر آزاد هستند.
ماده 181ـ ورثه متوفي مجبورند درون ظرف يكماه از تاريخ وفات شمول و عدم شمول خود را بـه صفت شريك تضامني درون شركت اظهار نمايند درون ظرف مدت مذكور ورثه بصفت شريك محدود المسئوليت درون شركت شناخته ميشود اگر بعد از ختم اين مدت ورثه بصفت شريك محدود المسئوليت شامل نشده باشند بـه صفت شريك شناخته ميشوند نسبت بـه ورثه صغار متوفي چه درون قرارداد مقرر شده باشد يا نباشند بصفت شريك تضامني شناخته نمي شود ولي درون صورت مطالبه ولي و يا وصي صغير اگر درون ديگر شركاء قبول كنند بصفت شريك محدود المسئوليت شامل ميشوند.
ماده 182ـ درون حال محجوريت يكي از شركاء هم احكام مواد (179 الي 181) تطبيق ميشود.
ماده 183ـ درون حال افلاس يكي از شركاء (در صورتيكه درون قرارداد شركت بديگر صورت مقرر نشده باشد) شريك مفلس از شركت اخراج ميگردد و درين صورت راجع بحقوق مفلس يا وكيل قانوني او تسويه ميشود.
ماده 184ـ اگر بـه نسبت علليكه متعلق بـه شخص يك شريك باشد انحلال شركت تقاضا شده باشد درون اثر خواهش شركاء ديگر محكمـه ميتواند بعد از تدقيق باخراج شريك مذكور و دوام شركت قرار خود را صادر نمايد.
ماده 185 ـ اگر يكي از شركاء انحلال شركتي را كه مدت آن غير معين هست تقاضا نمايد شركاي ديگر ميتوانند انحلال را قبول نكرده آن شريك را اخراج و شركت را بين خود ادامـه بدهند.
ماده 186 ـ درون شركت هائيكه مدت آن معين هست اگر يك شريك باستناد حقوقيكه بموجب ماده (175) دارد انحلال شركت را بـه توسط دايره ثبت بشركاء اعلام كند احكام ماده (179) درين مورد نيز تطبيق ميشود.
ماده 187 ـ اگر شركت متشكل از دو نفر باشد و يكنفر اخراج گردد محكمـه ميتواند بموجب خواهش شريك باقيمانده مستند باسباب موجبه بدون حكم انحلال و يا تصفيه تمام دارائي و ديون شركت را بشريك باقيمانده تخصيص بدهد درين صورت درباره شريكي كه خارج شده احكام ماده (190) تطبيق ميگردد.
ماده 188ـ اگر درون يك شركتي كه مركب از دو نفر باشد دائن شخصي يكي از شركاء حق انحلال را كه بموجب ماده (195) حايز هست استعمال كند و يايكي از شركاء افلاس نمايد شريك ديگر ميتواند درون حدود اجازه ماده (187) امور و معاملات شركت را بحساب خود ادامـه بدهد.
ماده 189ـ اگر انحلال شركت بنا بر سببي غير از افلاس باشد تمام شركاء مكلفند كه بموجب ماده (174) كيفيت انحلال شركت را ثبت و اعلان كنند. اين حكم درون صورت خارج شدن يك شريك از شركت هم معتبر هست اگر انحلال شركت و يا خروج شريك ناشي از وفات باشد مراسم مذكور از طرف تمام شركاء با اشتراك ورثه متوفي اجرا ميشود.
ماده 190 ـ حصه شريكي كه از شركت اخراج ميگردد و يا خود خارج ميشود اگر بر خلاف آن درون مقاوله صراحتي موجود نباشد از تاريخكه تقاضاي اخراج بعمل مي آيد از دارائي شركت تعيين ميشود.
ماده 191 ـ درون صورتيكه بموجب ماده (190) حصه شريكي معين شد وجه نقد تاديه ميگردد.
ماده 192ـ حصه شريكي كه اخراج ميگردد و يا خود طلب خروج ميكند اگر وقت تسويه درون قرارداد معين باشددر آنوقت و اگر معين نباشد درون وقت ترتيب اولين بيلانس كه بعد از خروج شريك بعمل مي آيد تصفيه ميگردد.
ماده 193 ـ شريكي كه اخراج ميگردد و يا خود خارج ميشود بحقوق و تكاليفي كه از معاملات قبل از خروج بوجود مي آيد اشتراك ميكند ولي نميتواند اجراي معاملاتي را كه قبلا بان تثبيت شده و شركاء با كمال آن تصويب كرده اند مانع شود اگر تصفيه امور فورا ممكن نباشددر اخير سنـه حسابيه ميتواند حسابات امور را كه درون ظرف سال ختم شده طلب كند همچنين ميتواند درباره وضعيت معاملات جاريه درون ختم سنـه حسابيه از شركا كسب معلومات نمايد.
ماده 194 ـ اخراج و يا خروج يك شريك از شركت درون مقابل اشخاص ثالث از تاريخ ثبت و اعلان معتبر هست وقبل از تاريخ ثبت و اعلان مسئوليت آن درون مقابل اشخاص ثالث باقي است.
ماده 195 ـ دائن شخصي يك شريك درون صورتيكه از اموال شخصي مديون استحصال حق نتواند ميتواند عند التصفيه حصه شريك مديون را بذريعه محكمـه تحت مراقبت گرفته و انحلال شركت را (مشروط بر اينكه ششماه قبل اخبار نموده باشد) با خير سنـه حسابيه تقاضا نمايد. قبل از آنكه درباره انحلال حكم صادر شود شركت و يا سائر شركاء ميتوانند حق دائن را ادا كرده حكم انحلال را ساقط بنمايد.
ماده 196 ـ اگر دائن شخصي يك شريك مطابق ماده (195) حق انحلال را استعمال بكند شركاء ديگر ميتوانند باخراج شريك مديون راجع بدوام شركت تصميم گرفته بدائن ابلاغ نمايند درون اين صورت شريك مديون درون اخير سال حسابيه از شركت اخراج ميشود.
ماده 197 ـ دو شركت و ياشركتهاي متعدد تضامني ميتوانند با يك ديگر ملحق و يك شركت جديد تضامني تشكيل كنند و يا بيك شركت تضامني موجود ملحق گردند.
ماده 198 ـ براي الحاق شركتهاي تضامني بايدتصاويب جداگانـه از طرف شركتهاي مربوطه بعمل آمده وثبت و اعلان گردد.
ماده 199 ـ هر يكي از شركتهاي ملحقه مجبور اند بيلانس خود را بصورت متحد الشكل ترتيب و اعلان كند و درعين حال ترتيبي را كه براي تاديه ديون اتخاذ مينمايند تصويب و يا بيلانس ضميمـه نمايند.
ماده 200ـ تصويبي كه راجع بـه الحاق بعمل مي آيد از تاريخ اعلان که تا سه ماه بعد نافذ ميگردد.
اگر شركت هاي ملحقه ديون خود را تاديه يا مبلغي را كه معادل ديون شان باشد بيك بانك معتبري توديع كنند و يا دائنين بالحاق شركتها راضي شوند لازم نيست كه مدت سه ماه انتظار كشيده شود. رسيديكه درون مقابل مبالغ معادل ديون از بانك اخذ ميشود نيز بايد ثبت و اعلان گردد. هر يكي از دائنين شركت هاي ملحقه درون ظرف سه ماه درون خصوص الحاق بـه محكمـه مربوطه اعتراض كرده ميتواند و تا زمانيكه از حق اعتراض صرف نظر نكنند و يا قرار محكمـه درباره دائن معترض كسب قطعيت ننمايد الحاق صورت نخواهد گرفت.
ماده 201ـ اگر درون ظرف مدتيكه درون ماده (200) تعيين شده هست اعتراض واقع نشود معامله الحاق كسب قطعيت مينمايد شركتي كه باقي ميماند و يا جديد تشكيل ميشود قايمقام شركت سابق بوده كافه حقوق و ديون بان انتقال مي يابد. اگر از الحاق شركتها شركت جديدي بوجود آمده باشد ثبت و اعلان آن ضروري است.

حصه پنجم
تصفيه شركتهاي تضامني
ماده 202 ـ اگر درون قرار داد شركت راجع بـه تصفيه صراحتي موجود نباشد تصفيه مطابق احكام اين قسمت بعمل مي آيد.
ماده 203ـ تصفيه يك شركت تضامني عايد بمامورين تصفيه هست كه صورت انتخابات آنـها درون مواد آتيه نشان داده شده است.
ماده 204ـ مامورين تصفيه ممكن هست قبلا از طرف شركاء انتخاب و در قرارداد شركت درج شود و يا بعدا با تصويب انتخاب شوند همينطور بعد از انحلال هم باتفاق نظر شركاء ميتوانند تعيين شوند درون غير آن تمام شركاء ميتوانند تعيين شوند درون غير آن تمام شركاء و يا وكيل قانوني ايشان مامور بـه تصفيه شمرده ميشوند درون صورت انحلال با مراجعه هر يكي از شركاء ممكن هست مامورين تصفيه از طرف محكمـه مربوطه تعيين شود.
ماده 205ـ مامورين تصفيه چه از طرف شركاء باشد و چه از طرف محكمـه ممكن هست از بين شركاء و يا از خارج انتخاب شوند.
ماده 206ـ تعدد مامورين تصفيه مجاز هست . اگر حسب مقاوله شركت يا با تصويبي كه بعدا بعمل آمده درون تصفيه منفردا مجاز نباشند لازم هست كه متفقا اقدام كنند اگر بـه اقدام انفرادي مجاز باشند لازم هست كيفيت ثبت و اعلان شود.
ماده 207ـ يك مامور تصفيه وظيفه خود را بمامور تصفيه ديگر و يا بـه شخص ثالث سپرده نمي تواند ولي براي ايفاي بعضي امور معاملات معينـه ميتوانند از بين خود يكي يا چندي را و يا يك شخص ثالث را صلاحيت بدهند.
ماده 208ـ درون شركتي كه معاملات آن درون حالت تصفيه مي باشد ابلاغ و مراجعات از طرف اشخاص ثالث بيكي از مامورين تصفيه كافي است. درون موارد يكه براي منافع شركت وقوع خطري متصور نباشد امور معاملاتي را كه يكي از مامورين تصفيه اجرا كند معتبر است.
ماده 209ـ شركت هاي تضامني بعد از انحلال هم الي ختم معاملات تصفيه براي امور تصفيه موجود شناخته ميشوند.
ماده 210ـ يك شركت تضامني كه درون حال تصفيه ميباشد بايد درون تمام اوراق و اسناديكه بنام شركت تنظيم ميگردد جمله (تصفيه شركت تضامني ....) علاوه شده و در ذيل مامور و يا مامورين صلاحيت دار تصفيه امضاء نمايند. درون غير آن مسئوليت بشركت متوجه نخواهد شد.
ماده 211ـ حق رجحان دائنين شركت تضامني باموال شركت بالمقابل دائنين شخصي شركاء بعد از انحلال شركت هم محفوظ است.
ماده 212ـ اگر دارائي شركت درون حالت تصفيه كافي براي تسويه ديون آن نباشد و موجبات افلاس موجود گردد محكمـه ميتواند درون چنين حالت حكم بافلاس صادر نمايد.
ماده 213ـ اگر مامورين تصفيه بموجب قرارداد شركت و يا تصويب شركاء قبل از انحلال از بين خود شركاء انتخاب شده باشند باتفاق آراء تمام شركاء عزل شده ميتوانند درون صورت عدم حصول اتفاق آراء باثر مراجعه و خواهش هر يكي از شركاء از طرف محكمـه بنابر علل قابل قبول عزل شده ميتوانند.
ماده 214ـ مامورين تصفيه كه بعد از انحلال از بين شركاء انتخاب گرديده باشند بـه اتفاق شركاي ديگر معزول شده ميتوانند درون صورت عدم حصول اتفاق آراء باثر مراجعه و خواهش هر يكي از شركاء باستناد اسباب قابل قبول از طرف محكمـه عزل خواهند شد.
ماده 215ـ مامورين تصفيه كه از شركاء نبوده مطابق قرار داد شركت و يا بر حسب تصويب شركاء انتخاب شده باشند بهر صورت باتفاق شركاء عزل شده ميتوانند درون صورتيكه اتفاق شركاء حاصل نشود باثر مراجعه و خواهش هر يكي از شركاء از طرف محكمـه عزل شده ميتواند.
ماده 216ـ مامور تصفيه ئيكه از طرف محكمـه تعيين شده باشند عزل آن منحصرا مربوط بمحكمـه است.
ماده 217ـ اگر مامورين تصفيه قبلا انتخاب گرديده باشند درون وقت انحلال شركت و اگر بعد از طرف شركاء و يا محكمـه تعيين گرديده باشند حين انحلال مديران شركت را دعوت و باشتراك آنـها و در صورت عدم اجابت مديران خود ايشان يك دفتر كه حاوي دارائي شركت باشد با يك بيلانس تنظيم مي كنند اگر مامورين تصفيه لازم بدانند مي توانند براي تعيين قيمت اموال شركت بـه اهل خبره مراجعه كنند بيلانس و دفتر دارائي كه تنظيم ميشود با حضور مامورين تصفيه از طرف مديران شركت امضاء ميشود.
مامورين تصفيه بعد از امضاي دفتر تمام اموال را كه درون دفتر دارائي مذكور قيد هست با ديگر اوراق و دفاتر شركت منحل شده تحت تصرف خود ميگيرند.
ماده 218ـ مامورين تصفيه مكلف اند كه براي محافظه تمام اموال و حقوق شركت منحل شده تدابير لازمـه را اتخاذ نمايند.
ماده 219ـ مامورين تصفيه معاملاتي را كه درون زمان دوام شركت آغاز گرديده ولي هنوز ختم نشده باشد انجام ميدهند و ديون و سرمايه تعهدات شركت را نقدا و اگر دائنين موافقت كنند جنسا تاديه منيمايند وطلبات شركت را تحصيل و دارائي جنسي آنرا بـه نقد تبديل مي كنند و الحاصل تمام امور و معاملاتي را كه براي حصول دارائي شركت و تقسيم بين شركاء لازم هست اجرا ميكنند.
ماده 220ـ حق تمثيل شركتي كه درون حال تصفيه ميباشد درون محاكم يا ديگر مقامات بمامورين تصفيه عايد است.
ماده 221ـ مامورين تصفيه نمي توانند يك معامله جديدي را كه از ايجابات تصفيه نباشد اجرا كنند اگر اجرا نمايند مسئوليتي كه از معامله مذكور نشئت كند كليتاً بمامورين تصفيه مربوط است.
ماده 222ـ مامورين تصفيه اگر فايده شركت منحل شده را درون موردي ملاحظه كنند بـه مصالحه و تعين حكم مجاز اند.
ماده 223 ـ مامورين تصفيه ميتوانند اموال منقوله شركت منحل شده را نظر بايجاب منفعت شركت بطور مزايده و يا بدون مزايده بفروشند. اما اموال غير منقوله شركت را اگر موافقت عمومي شركاء بديگر صورت نباشد منتها بـه مزايده فروخته ميتوانند وجود صغير و يا محجور درون بين شركاء مانع فروش اموال منقوله و غير منقوله شده نمي تواند.
ماده 224 ـ مامورين تصفيه مي توانند معاملاتي را كه موضوع شركت را تشكيل ميدهد اگر تصفيه از طرف شركاء تعيين شده باشد مطابق فيصله شركاء و اگر از طرف محكمـه مقرر شده باشد باتفاق نظر شركاء و تصويب محكمـه آن معاملات را موقتاً اجرا كنند.
ماده 225ـ مامورين تصفيه مجبوراند كه ديون موجله شركت تضامني درون حال تصفيه را بصورت تنزيل (دسكونت) معجلاً تاديه كنند دائنين نيز مجبور بـه قبول اين طرز تاديه ميباشند.
ماده 226ـ اگر دارائي شركت تضامني بـه تسويه تمام ديون كافي نباشد مامورين تصفيه ميتوانند براي تكميل ديون شركت بشركاء مراجعه كنند.
ماده 227ـ اگر شركاء متفقاً تصويب نكنند مامورين تصفيه نمي توانند اموال شركت را بطور مجموعي بفروش برسانند.
ماده 228 ـ صلاحيت هاي قانوني مامورين تصفيه ممكن هست باتفاق شركاء و يا قرار محكمـه (هر مقاميكه آنرا تعيين كرده باشد) توسيع و يا تحديد شود درين صورت كيفيت ثبت و اعلان ميشود اگر مسئله تحديد صلاحيت ثبت و اعلان نگرديده باشد درباره اشخاص ثالت صاحب حسن نيت بي تاثير است.
ماده 229 ـ مامورين تصفيه درون اثناي تصفيه مقيد بـه تصويبي ميباشند كه شركاء متفقاً راجع بـه تصفيه بعمل مي آورند درون صورت افلاس يا وفات و يا محجوريت يكي از شركاء احكام ماده (230) تطبيق ميشود.
ماده 230ـ حق اشتراك درون تصويب هائي كه راجع بـه تعيين و يا عزل و يا اعطاي تعليمات بمامورين تصفيه بعمل مي آيد درون صورت افلاس و وفات، محجوريت شريك بوكيل قانوني و ولي آنـها عايد هست ورثه بـه اتفاق وكيل تعيين ميكند و در صورتيكه اتفاق حاصل نشود تعيين وكيل مربوط بـه محكمـه است.
ماده 231ـ مامورين تصفيه مي توانند از دارائي نقدي شركت مقداري را كه براي ديون معجله و مؤجله مثبت و متنازع فيه كفايت نمايد نگهداشته بقيه آنرا درون بين شركاء تقسيم كنند.
ماده 232ـ مامورين تصفيه براي تامين صحت معاملات تصفيه بـه ترتيب دفاتر لازمـه بصورت منظم مكلف اند.
ماده 233 ـ مامورين تصفيه مجبور اند درون اثر مراجعه شركاء راجع بـه وضعيت موجوده امور تصفيه شفاهاً و يا كتباً معلومات بدهند.
ماده 234ـ مامورين تصفيه درون صورت خواهش شركاء مجبور اند تمام اوراق و دفاتر راجع بـه شركت و تصفيه را با آنـها ارائه نمايند مامورين تصفيه نمي توانند شركا را از اخذ نقل دفاتر و اوراق مذكور منع كنند.
ماده 235ـ مامورين تصفيه مجبور اند مبالغ زايد از يكهزار افغاني را كه درون اثناي تصفيه حصول ميشود بيك بانك معتبري توديع نمايند.
ماده 236 ـ درون ختم تصفيه مامورين تصفيه مجبور اند راجع بـه معاملات تصفيه بشركا حساب بدهند.
ماده 237ـ تمام احكام قرارداد شركت كه عايد بمامورين تصفيه باشد با مقرراتيكه از طرف شركاء و محكمـه راجع بـه تعين ، تبديل و عزل مامورين تصفيه وضع ميگردد ثبت و اعلان ميشود.
ماده 238ـ درون ختم تصفيه مامورين تصفيه نظر بـه قرارداد و يا احكام قانوني كه بيلانس حاوي حصص شركاء درون خصوص سرمايه و نفع ضرر و ساير اقلام دارائي و بدهي تنظيم كرده بشركاء تقديم ميكنند اگر شركاء درون ظرف يك ماه توسط محكمـه اعتراض نمايند بيلانس كسب قطعيت مينمايد بعد از انقضاء اين مدت درون صورتيكه شركاء از اخذ حصه مقرره خود امتناع ورزند مامورين تصفيه حصه هر يك را عليحده عليحده بنام هر شريك بيك بانك معتبر توديع مي نمايند.
ماده 239 ـ دارائي خالص شركت مطابق قرارداد و يا مطابق تصويبي كه بعداً بعمل آمده از طرف مامورين تصفيه تقسيم ميشود درون صورتيكه بر خلاف آن درون قرارداد صراحت و يا تصويبي از طرف شركاء نباشد بايد اين تقسيم بصورت نقدي بعمل آيد.
ماده 240 ـ طوريكه مامورين تصفيه درون اجراآتيكه مغاير احكام اين قانون باشد درون مقابل شركاء و اشخاص ثالث جمعاً مسئول اند همچنان درون معاملات اشخاصيكه تعيين و استخدام ميكنند درون صورتيكه مغاير احكام معينـه قانون باشد نزد شركاء و اشخاص ثالث جمعاً مسئول ميباشند.
ماده 241 ـ مامورين تصفيه كه از بين شركاء تعيين و انتخاب ميشوند اگر درون قرارداد و يا تصويبي كه بعداً اتخاذ ميشود شرط نشده باشد نميتوانند معاش و اجرت بگيرند ولي مامورين تصفيه اگر از خارج تعيين شده باشند ولو از اجرت و معاش ذكري هم نشده باشد مستحق اخذ معاش و اجرت ميباشند.
ماده 242 ـ درون ختم تصفيه اوراق و دفاتر بيك جاي معتمدي كه از طرف شركا تعيين شده باشد توديع ميگردد و تا 10 سال حفظ ميشود. اگر درين خصوص اتفاق نظر حاصل نشود محل معتمد را محكمـه تعيين ميكند.

فصل سوم
شركت تضامني مختلط
حصه اول
ماهيت و طرز تشكيل شركت تضامني
مختلط
ماده 243 ـ شركتيكه درون تحت عنوان معين بمقصد اجراي تجارت تشكيل ميشود و مسئوليت يك يا چند نفر از شركاء آن درون مقابل دائنين شركت غير محدود و مسئوليت شريك يا شركاء ديگر آن بيك سرمايه معين محدود باشد شركت مذكور تضامني مختلط (كومانديت) ناميده ميشود.
سرمايه شركائي را كه تابع مسئوليت محدوده باشند ممكن هست به سهام تقسيم كرد.
ماده 244ـ اگر بر خلاف آن درين فصل مقرر نشده باشد احكام راجع بشركت تضامني مختلط هم معتبر است. اگر تعيين شده نتواند كه شركت تضامني مختلط ميباشد يا تضامني درين صورت شركت تضامني دانسته ميشود.
ماده 245ـ درون قرارداد شركت تضامني مختلط علاوه بر خصوصيات مندرجه ماده (137) اسامي شركاي محدود المسئوليت با مقدار سرمايه كه هر كدام آنـها داده اند و يا تعهد نموده اند نيز درج گرديده ثبت و اعلان ميشود.
ماده 246 ـ يك شريك محدود المسئوليت (غير از اختراع علمي و فني خود) نمي تواند كار و عمل و اعتبار و يا صنعت خويش را بحيث سرمايه تقديم كند.
حصه دوم
مناسبات شركاء با يكديگر
ماده 247 ـ درون مناسبات بين شركاي شركت تضامني مختلط (اگر صراحتي درون قرارداد بر خلاف آن نباشد) احكام اين قسمت تطبيق مي شود.
ماده 248ـ شركاي محدود المسئوليت بـه اداره امور شركت صلاحيت ندارند و نميتوانند شركائي را كه صلاحيت اداره را دارند از اجراي وظيفه منع كنند ولي درباره معاملات خارج از صلاحيت اشخاص اداره كننده ميتوانند راي بدهند.
ماده 249 ـ هر شريك محدود المسئوليت ماذون هست در اخير سال دفتر دارائي و بيلانس و اوراق شركت را بالذات يا بمعرفت اهل خبره تدقيق و كنترول نمايد درون صورت اعتراض بر عليه اهل خبره باثر مراجعت شريك محدود المسئوليت اهل خبره از طرف محكمـه تعيين ميشود.
ماده 250 ـ احكام ماده (158) درون منع شركاي شركت تضامني از اجراي معاملاتي كه موضوع شركت را تشكيل ميدهد درون مورد شركاي محدود المسئوليت جريان نمي يابد ولي اگر شركاي محدود المسئوليت يك موسسه اي را كه معاملات آن موضوع شركت را تشكيل ميدهد تاسيس نمايند و يا با يك شخص ديگر كه چنين موسسه باز كرده باشد شركت كنند و يا بيك شركت موجود كه همين نوع معامله را مي نمايد داخل شوند درون اوراق و دفاتر شركت حق تدقيق را نخواهند داشت.
ماده 251ـ مسئوليت يك شريك محدود المسئوليت باندازه سرمايه ايست كه تاديه و يا تعهد كرده است.
ماده 252ـ شريك محدود المسئوليت درون اخير سنـه حسابيه ميتواند حصه مفاد را و اگر درون قرارداد تصريح شده باشد تكت پولي خود را نيز بگيرد ليكن اگر شركت نقص كرده باشد که تا زمانيكه تلافي شود تكت پولي داده نميشود اما درون سنـه آتيه بعد از اكمال نقص سرمايه از متباقي مفاد تكت پولي سالهاي گذشته پرداخته ميشود.
ماده 253 ـ شركاي محدود المسئوليت مجبور نيستند كه تكت پولي و مفادي را كه قبلاً اخذ كرده اند براي جبران ضررهائي كه بعداً واقع مي شود اعاده نمايند.
ماده 254 - شريك محدود المسئوليت كه نظر بـه بيلانس مرتب و منظم مفاد و يا تكت پولي اخذ كرده باشد مجبور بـه اعاده آنـها نميشود.
ماده 254 ـ درون صورت وفات يك شركت محدود المسئوليت ورثه قايمقام متوي شمرده ميشود.
ماده 256ـ اگر شريك محدود المسئوليت حق خود را درون شركت بدون اجازه ساير شركاء كلاً و يا بعضاً بـه شخص ديگري واگذار نمايد مشتري حق دخالت درون اداره و تدقيق درون امور شركت را نخواهد داشت.
حصه سوم
مناسبات شركاء باشخاص ثالث
ماده 257ـ شريك محدود المسئوليتي كه اسم آن درون عنوان شركت داخل شده بمقابل اشخاص ثالث بصورت غير محدود مسئول شمرده ميشود.
ماده 258 ـ مسئوليت اداره و نمايندگي شركت هاي تضامني مختلط شركائيكه مسئوليت ايشان غير محدود باشد عائدات حدود اين صلاحيت تابع احكامي هست كه راجع بشركتهاي تضامني مقرر شده است. اگر درون قرارداد شركت منع نباشد شريك محدود المسئوليت ممكن هست از طرف مدير و يا مديران شركت براي مسايل معيني وكيل انتخاب شود. درين صورت مسئوليتي كه از ايفاي معاملات وي نشئت كند عايد بشركت است. شريك محدود المسئوليت كه از حدود وكالت خود تجاوز ميكند و يا بدون وكالت اجراآت نمايد مسئوليتي كه از معامله وي نشئت ميكند عايد بشخص خودش ميباشد.
ماده 259 ـ اعطاي م از طرف شركت محدود المسئوليت استعمال حق تفتيش و مراقبت درون امور شركت و اشتراك بـه تعيين و عزل مامورين درون احواليكه قانوناً معين شده هست و استخدام درون داخل شركت يامور فرعي موجب مسئوليت غير محدود شركاء محدود المسئوليت نميگردد.
ماده 260 ـ شركاي محدود المسئوليت از مبالغ متعهده باندازه ئيكه درون ذمت آنـها باقي باشد درون مقابل دائنين شركت مسئول اند ليكن دائنين که تا وقتيكه شركت منحل و يا تعقيبات اصولي بر عليه آن عقيم نمانده باشد بشركاي محدود المسئوليت مراجعه نمي توانند درون صورت افلاس شركت دائنين بـه مجموع دارائي آن حق مطالبه دارند.
ماده 261 ـ درون صورت افلاس شركت تضامني مختلط طلبات دائنين شركت از طلبات دائنين شخصي شركاء مقدم ميباشد.
ماده 262ـ اگردارائي شركت طلبات دائنين را كفايت نكند دائنين ميتوانند براي طلبات متباقيه خود باموال شخصيه هر شريك غير محدود المسئوليت مراجعه نمايند و درين حال دائنين شركت با دائنين شخصي شركا حقوق مساوي دارند.
ماده 263ـ نسبت بـه دارائي شريك محدود المسئوليت كه افلاس كرده باشد شركت تضامني مختلط و دائنين شخصي او حقوق مساوي دارند.
ماده 264 ـ احكام مواد راجع بـه انحلال و تصفيه شركت هاي تضامني درشركتهاي تضامني مختلط نيز تطبيق ميشود.
ماده 265ـ شخصيكه بالاي شركت طلب داشته و از طرف ديگر مديون يك شريك محدود المسئوليت باشد كه هنوز حصة سرمايه خود را تاديه نكرده ممكن هست اين قرض را با دين شريك محدود المسئوليت محسوب نمايد.
فصل چهارم
شركت سهامي (انونيم)
حصة اول
ماهيت و صورت تشكيل شركتهاي سهامي
(انونيم)
ماده 266ـ شركت سهامي شركتي هست كه درون تحت يك عنوان معين براي معاملات تجارتي تشكيل شده سرمايه آن معين و منقسم با اسهام بوده و اندازه مسئوليت هر شريك باندازه سهم آن محدود باشد.
ماده 267 ـ شركتهاي سهامي يا بصورت آني و يا تدريجي تشكيل ميشود اگر موسسين تمام اسهام شركت را تعهد و يا اخذ كنند شركت سهامي بصورت آني تشكيل مييابد. اگر موسسين تمام اسهام را بـه عهده خود نميگيرند شركت سهامي بصورت تدريجي تشكيل يافته و درين صورت براي تعهد متباقي اسهام با اهالي اعلان و مراجعه ميگردد.
ماده 268 ـ براي تشكيل يك شركت سهامي اقلاً وجود پنج نفر موسس صاحب سهم شرط است.
ماده 269 ـ درون شركتهاي سهامي سهم دارائيكه اساسنامـه شركت را تنظيم و امضاء ميكنند و بنام سرمايه مبلغي بطور نقدي و يا غير نقدي تاديه مي كنند موسس شمرده ميشوند.
ماده 270 ـ موسسين بايد اساسنامـه را تنظيم و امضا كنند اساسنامـه بايستي داراي مواد ذيل باشد:
1. عنوان شركت و مركز آن.
2. نوع و ماهيت معاملات و موضوع شركت.
3. تعيين مقدار سرمايه و نوع اسهام قيمت هر سهم و شرايط تاديه سهام.
4.منافع مخصوصه كه از مفاد براي موسسين و اعضاي هيئت مديره و يا اشخاص ديگر تاديه ميشود.
5. طرز انتخاب هيئت مديره و هيئت نظار و وظايف و صلاحيت اداره و امضاي ايشان.
6. شكل انعقاد بمجمع عمومي و ترتيب دعوت سهمداران وقت اجتماع ـ شروط اجراي مذاكرات تصويب و اتخاذ راي
7. قيد مدت دوام شركت اگر شركت محدود بيك مدت باشد.
ماده 271ـ نقل اساسنامـه كه بموجب ماده (270) ترتيب ميگردد بوزارت اقتصاد ملي تقديم و براي تشكيل شركت اجازه حاصل ميشود.
ماده 272ـ بعد از اجازه اگر شركت تدريجاً تشكيل ميشود موسسين اعلاني محتوي مطالب ذيل نشر مي دارند:
1. موضوع و مدت شركت
2. تعيين قيمت هر سهم و مقدار سرمايه و منافع خصوصي كه براي موسسين و يا اشخاص ديگر بموجب اساسنامـه تاديه ميشود.
3. دارائي جنسي كه عوض سرمايه داده ميشود.
4. اگر خريد موسسه اي تجويز شده باشد قيمت آن.
5. محل و صورت انعقاد مجمع عمومي تاسيس.
ماده 273 ـ تقاضاي اشتراك بسرمايه شركت درون دو نسخه قرار ذيل تنظيم ميشود:
1ـ خلاصه محتويات ماده (272)
2ـ اسم و شـهرت و اقامتگاه اشخاصيكه اشتراك را تعهد ميكنند.
3ـ مقدار سهميكه اخذ آنرا تعهد نموده اند بحروف تاريخ تعهد.
4ـ قبول مندرجات اساسنامـه ـ اگر درون ظرف مدت معين شركت تشكيل نشود تعهد اشتراك كننده يي اثر است. تقاضاي اشتراك با فرستادن مكاتبي كه امضاي اشتراك كننده تصديق شده باشد هم بحيث تقاضاي اشتراك قبول شده ميتوانند.
ماده 274 ـ مجموع اسهاميكه درون مقابل سرمايه شركت صادر ميگردد بايد حقيقتاً و تماماً تعهد و اقلاً ربع قيمت هر سهم نقداً تاديه شود،
ماده 275 ـ صدور اسناد سهم كمتر از قيمت مقرره آن جايز نيست.
ماده 276 ـ درون صورتيكه پرداخت ربع قيمت اسهام كه تاديه آن قانونا مقتضي هست در حين تعهد شرط نشده باشد موسسين ميتوانند بعد از تكميل و اختتام تعهدات باشخاصيكه اشتراك را تعهد كرده اند با ارسال مكتوب راجستري و نيز ذريعه جرايد اعلان كرده و تاديه ربع اسهام متعهده شان رادر ظرف مدت معين تقاضا كنند كسانيكه اشتراك را تعهد كرده اند اگر درون ظرف مدت مذكور ربع قيمت را تاديه نكنند موسسين مختار اند كه علاقه آن اشخاص را از شركت قطع و يا ايشان را بايفاي تعهد مجبور سازند درون صورتيكه علائق متعهدين با شركت قطع گردد كسانيكه بعوض آنـها متعهد ميشوند موظفند كه ربع قيمت سهام را تاديه كنند و تا وقتيكه ربع قيمت اسهام تاديه نشود شركت تشكيل شده نميتواند.
ماده 277 ـ ربع قيمت اسهاميكه از طرف تعهد كنندگان تاديه ميشود بيك بانك معتبر توديع ميگردد . درون صورت تشكيل شركت بموجب ارائه سندي از طرف هيئت مديره كه حاوي ثبت و اعلان شركت و اجازه مقام مربوطه باشد پول جمع آمده بشركت تاديه ميشود ولي درون حال عدم تشكيل شركت پول مذكور با اشخاصيكه آنرا توديع نموده اند بموجب ارائه سند اعاده ميگردد. ربع قيمت اسهاميكه ببانك توديع شده هست بهيچ صورت بـه موسسين داده نميشود.
ماده 278ـ بعد از تعهد تمام سرمايه شركت و تاديه قيمت معين اسهام موسسين بايد درون ظرف ده روز بارسال مكتوبهاي راجستري بـه آدرس معينـه هر سهم دار و اعلان بجرايد مجمع عمومي تاسيس را باجتماع دعوت نمايند. ارسال اين مكاتيب و نشر اعلان بايد اقلاً پانزده روز قبل از وقت اجتماع بعمل آيد و مطالب ذيل درون آن مندرج باشد:
1ـ تصديق تعهد اشتراك تمام اسهام و تاديه ربع قيمت.
2ـ انتخاب اهل خبره براي تعيين قيمت اجناسيكه عوض سرمايه داده شده و اشتراي كدام موسسه كه بـه قرار اساسنامـه مجاز باشد.
3ـ پيشنـهاد راجع بـه منافع مخصوصه كه براي موسسين شرط شده باشد.
4ـ اگر اعضاي هيئت مديره درون اساسنامـه پيش بيني نشده باشد تعيين اعضاي هيئت مديره.
5ـ تعيين هيئت نظار:
ماده 279ـ مجمع عمومي تاسيس درون روز معين اجتماع نموده درون اطراف مسايل متذكره ماده (278) مذاكره و تصويب مي كنند. تصاويب مجمع درون صورتي معتبر خواهد بود كه اقلا اشخاصيكه نصف سرمايه شركت را تمثيل نمايند حاضر باشند هر سهم براي سهم دار حق يك راي را ميدهد و تصويبات باكثريت آراي موجوده معتبر ميباشد.
ماده 280ـ موسسين با ساير سهم دارانيكه جنسي را عوض سرمايه ميدهند و يا موسسينيكه منافع مخصوص را براي خود پيش بيني نموده اند درون مذاكراتيكه راجع بـه تعيين قيمت اجناس و يا تثبيت منافع مخصوصه بعمل مي آيد حق رائي ندارند.
ماده 281 ـ اگر اولين اعضاي هيئت مديره شركت بـه موجب اساسنامـه تعيين نگرديده باشد از طرف مجمع عمومي موسسين از بين سهمداران انتخاب مي شوند.
انتخاب اولين هيئت نظار مخصوصا مربوط بـه مجمع عمومي تاسيس بوده تعيين آن ذريعه اساسنامـه جايز نيست. امور نظارت بدو نفر يا بيشتر از سهمداران يا خارج آن تفويض مي شود.
ماده 282ـ درون مجمع عمومي تاسيس كه بموجب ماده (279) منعقد ميگردد درون تعيين اهل خبره جهت قيمت سرمايه هاي جنسي و موسسه هائيكه خريده ميشود حضور اقلاً دو ثلث سهم داران سرمايه نقدي شركت شرط هست تصويبات باكثريت آراء اتخاذ مي شود درون صورتيكه تكميل نصاب مذاكره ممكن نباشد اهل خبره نظر بخواهش موسسين از طرف محكمـه مربوطه تعيين ميشود.
ماده 383ـ بعد از تنظيم راپورت از طرف اهل خبره موسسين مجمع عمومي تاسيس را بـه ترتيب و موعديكه درون ماده (278) ذكر هست مجددا بـه اجتماع دعوت مينمايد و به دعوت نامـه يك يك قطعه صورت راپورهاي اهل خبره را ضميمـه ميكند صلاحيت مجمع عمومي تاسيس بمذاكره و اتخاذ تصويب تابع نصاب اكثريت هست كه درون ماده (279) توضيح شده است.
ماده 284ـ مجمع عمومي تاسيس راپورهاي اهل خبره را مطالعه و توضيحات اشخاصيكه سرمايه جنسي داده اند و مالكيني كه موسسات خود را ميفروشند استماع مي نمايد قميتي را كه درون راپورت اهل خبره ذكر شده قبول و يا رد كرده و يا موافقت مالكين آنرا تعديل مي نمايند.
ماده 285 ـ درون مجمع عمومي تاسيس كه براي تدقيق راپور اهل خبره دعوت شده اگر نصاب تكميل نشود موسسين يك (ورقه رويداد مجلس) تنظيم و بذريعه مكاتيب راجستري بـه سهمداران ارسال و بجرايد اعلان ميدارند درين حال مجلس آينده بعد از يكماه دعوت باجتماع خواهد شد.
ماده 286 ـ اگر درون مجمع عمومي تاسيس اتفاق آراء حاصل نشود مخالفين ميتوانند علل اختلاف عقيده خود را تحرير نمايند.
ماده 287 ـ موسسين نميتوانند درون اساسنامـه مقرراتي درج نمايند كه بموجب آن اسهام بلا عوض (مجاني) و يا پول نقد كه باعث تنقيص سرمايه شركت گردد بـه خود تخصيص دهند.
ماده 288ـ بعد از اجراي مقررات ماده (279) و (284) موسسين درون ظرف 15 روز بيان نامـه متضمن اجراي شرايط مقتضيه تشكيل شركتهاي سهامي اساسنامـه شركت آويز بانك راجع بـه تاديه ربع قيمت سهام رويداد مجمع عمومي تاسيس راپور اهل خبره راجع بـه تعيين قيمت سرمايه جنسي يا كدام موسسه و اگر معامله مربوط بـه امتيازي باشد امتياز نامـه و يا نقل مصدق آنرا بـه محكمـه تجارتي مربوطه تقديم مينمايند.
محكمـه اسناد مربوطه را تدقيق و اگر لازم شود از موسسين تحقيق و اگر نواقص ديده شود تكميل و تا يكماه بعد از تاريخ تقديم اوراق تشكيل شركت را تصديق ميكند.
ماده 289 ـ تشكيل شركتي كه بموجب ماده (288) تصديق شده باشد بـه دايره مربوطه تجارتي ثبت ميگردد.
ماده 290ـ شركتيكه بموجب ماده (279) ثبت و اعلان نشود قانونا متشكل شمرده نميشود و قبل از ثبت و اعلان بـه اجراي معاملات شروع نمي تواند.
ماده 291ـ كسانيكه متعهد اشتراك بسرمايه شركت شده باشند اگر قبل از تشكيل قانوني شركت اسهام خود شان را بـه ديگري انتقال بدهند معتبر نيست.
ماده 292ـ درون شركت هائيكه بصورت آني تشكيل مي شود شركاء يك اساسنامـه كه حاوي ماده (274) راجع بـه تعهد تمام سهام و فقرات 4 و 5 ماده (278) و مقررات ماده (270) باشد تنظيم مينمايند اگر درون جزء سرمايه جنس يا كدام موسسه خريداري شده باشد اهل خبره براي تعيين قيمت از طرف محكمـه تجارتي تعيين مي شود.
ماده 293 ـ اگر سهمداران شركت هاي سهامي كه بطور آني تشكيل ميشوند بخواهند اسهام خود را براي فروش بعامـه عرضه دارند مجبور برعايت احكام مواد (272) و (273) ميباشند.
ماده 294ـ از ضرر و خساره كه درنتيجه عدم صحت اظهار نامـه يا اوراق متذكره ماده (288) و ديگر اسناد توليد شود موسسين و آنـهائيكه درون تحرير اين اوراق اشتراك ميكنند جمعاً مسئول اند.
ماده 295 ـ اگر تمام سهام يك شركت تعهد نگرديده و قيمت آن تاديه نشده باشد ولي خلاف حقيقت تعهد و تاديه شده وانمود شود موسسين و اشخاصيكه درين فعل با ايشان اشتراك نموده باشند مجبورند كه چنين اسناد را بحساب خود گرفته و قيمت آنرا تاديه نمايند.
ماده 296 ـ اگر موسسين و يا كسان ديگر درون تعيين قيمت سرمايه جنسي و يا خريد موسسه اي بشركت حيله نمايند مكلف اند ضرر و خساره كه بشركت ازين راه وارد ميشود مجتمعاً جبران كنند.
ماده 297 ـ اعضاء هيئت نظار و هيئت مديره دوره اول مكلفند تدقيق كنند كه درون تشكيل شركت كدام خلاف رفتاري واقع نشده باشد. اگر درين خصوص مسامحه نمايند و ضرري وارد شود درون صورتيكه از موسسين جبران نشده باشد اعضاي هيئت و نظار جمعاً مسئول شمرده ميشوند.
ماده 298 ـ مسئوليت موسسين اعضاي هيئت مديره و نظار بعد از انقضاي پنجسال از تاريخ ثبت طبق تصويب مجمع عمومي شركاء قابل صلح و ابراء دانسته ميشود مشروط بر اينكه ابراء مذكور بـه تصويب ده يك آراء كه از سرمايه نمايندگي كند بعمل آمده باشد.
ماده 299 ـ حق مطالبه جبران خسارات را كه شركت درون مقابل موسسين و يا اعضاي هيئت مديره و نظار داراء ميباشد بعد از انقضاي مدت پنجسال ساقط ميشود.
ماده 300 ـ موسسين از باعث تعهدات وسايل معاملاتيكه براي تاسيس شركت اجرا كرده اند درون مقابل اشخاص ثالث مسئول اند. اگر شركت تشكيل شده باشد موسسين ميتوانند براي جبران اين مصارف بشركت رجوع كنند. دريافت مصارف فوق از شركت مربوطه بـه تصديق مجمع عمومي تاسيس است. اگر تاسيس شركت بنابر كدام علتي صورت نگرفته باشد مصارف مذكور عايد بموسسين بوده حق رجوع بـه سهم داران ندارند.

حصه دوم
هيئت مديره
ماده 301 ـ شركتهاي سهامي داراي هيئت مديره ايست كه اقلا از سه نفر مركب ميباشد اعضاي هيئت مديره از ميان سهمداران از طرف مجمع عمومي انتخاب ميشود تعيين اولين اعضاي هيئت مديره ذريعه اساسنامـه شركت هم ممكن است.
ماده 302ـ هر يك از اعضاي هيئت مديره مجبور هست يك مقدار اسهام خود را كه قيمت آن معادل يك فيصد سرمايه اصلي باشد بشركت توديع نمايد اگر يك فيصد سرمايه شركت متجاوز از (دوصد) هزار افغاني باشد توديع زيادتر از ين مبلغ مجبوري نيست که تا زمانيكه اعضاي هيئت مديره از مسئوليت هاي زمان تصدي خود از مجمع عمومي برائت حاصل نكند سندات سهام مودوعه ايشان نـه بديگري انتقال و نـه از شركت اخذ شده ميتواند براي اين مقصد اسناد مذكور بحيث ضمانت مـهر گرديده درون خزانـه شركت حفظ ميشود.
ماده 303ـ اعضاي هيئت مديره حداكثر براي سه سال انتخاب ميشوند اگر درون اساسنامـه شركت تجديد انتخاب اعضاء منع نشده باشد انتخاب مجدد آنـها جايز است.
ماده 304 ـ اعضاي هيئت مديره درون هر سال از ميان خود رئيس و در صورت لزوم معاون رئيس را انتخاب ميكنند.
ماده 305 ـ اگر يكي از اعضاي هيئت مديره بنا بر علل قانوني بر طرف شود هيئت مديره بطور موقتي شخص ديگري را كه داراي شرايط قانونيه باشد انتخاب مينمايند و بايد درون اولين اجتماع مجمع عمومي اين موضوع را براي تصويب پيشنـهاد كنند.
ماده 306 ـ اگر اعضاي هيئت مديره ذريعه اساسنامـه شركت هم تعيين شده باشند عند الايجاب با تصويب مجمع عمومي عزل شده ميتوانند، درينصورت از امتيازات و منافعيكه بـه حيث عضو هيئت مديره داشتند بهره مند شده نميتوانند.
ماده 307 ـ اداره شركت سهامي و نمايندگي آن درون خارج شركت مربوط بـه هيئت مديره است.
ماده 308ـ هيئت مديره حقدارند هر نوع معاملات حقوقيه را كه درون داخل مرام شركت باشد بنام آن اجرا و امضا كنند هيئت مديره درون صورت ملاحظه منفعت شركت بمصالحه و ارجاع بـه حكميت مجاز است.
ماده 309ـ براي اعتبار اوراق و اسناديكه بنام شركت سهامي تنظيم ميشود درون صورتيكه درون اساسنامـه صلاحيت امضاء تخصيص داده نشده باشد امضاء تمام اعضاي هيئت مديره لازم است.
ماده 310 ـ كسانيكه بنام شركت صلاحيت امضاء دارند مجبور اند كه بعد از قيد عنوان شركت ذيل آن امضاء نمايند.
ماده 311 ـ اعضاي هيئت مديره درون مذاكراتيكه بـه منفعت شخصيه شان تعلق داشته باشد اشتراك نميتوانند درين حال اينطور اعضاء مجبور اند علاقه را كه بموضوع دارند بـه مجلس اظهار دارند و در جريان مجلس ثبت نمايند.
اعضاي هيئت مديره كه مخالف اين احكام حركت كنند مجبور بـه تضمين ضرري ميباشند كه بشركت وارد ميشود اگر اكثر اعضاي هيئت مديره بموضوع مذاكره از جنبه شخص ذي نفع باشند مسئله درون اولين مجمع عمومي تقديم مي شود.
ماده 312 ـ اعضاي هيئت مديره بدون اذن مجمع عمومي بنام و حساب خود و يا بنام و حساب شخص ديگري بالذات يا بالواسطه يك معامله تجارتي را با شركت نمي توانند.
ماده 313ـ هيچ يك از اعضاي هيئت مديره نمي توانند بدون اجازه مجمع عمومي درون معامله تجارتي از نوع معامله تجارتي شركت مربوطه خود اشتغال كند و همچنين نمي تواند شخصا بصفت عضو مسئول درون يك شركت ديگري كه بهمين نوع معامله مصروف ميباشد داخل شود.
شركت ميتواند از هر عضو هيئت مديره كه مخالف اين حكم حركت نموده باشد مطالبه خساره كند و يا معامله را كه بنام خود عقد نموده باشد درون بدل خساره بنام شركت محسوب دارد و تقاضا كند منافعيكه از معاملات مذكور حاصل شده باشد بشركت عايد گردد. درون اتخاذ تصويب راجع بـه مطالب فوق اعضاي هيئت مديره كه مسئول اند شركت نميتواند ، استفاده از حقوق مذكور براي شركت که تا مدت يكسال از تاريخ وقوع معامله محفوظ است.

ماده 314ـ اگر سرمايه شركت بـه نصف تنزل كند هيئت مديره براي اتخاذ تصويب راجع بـه تكميل سرمايه بمقدار اصلي و يا اكتفا بمقدار متباقي و يا براي انحلال شركت مجمع عمومي را بصورت فوري دعوت ميكند اگر تنـها يك ثلث سرمايه باقيمانده باشد و مجمع عمومي راجع بـه تكميل سرمايه و يا اكتفاء بـه ثلث آن تصميم نگيرند شركت منحل شمرده ميشود اگر ديون شركت از دارائي آن زيادتر باشد هيئت مديره مجبور هست از محكمـه رسيدگي و اعلان افلاس را تقاضا كند.

ماده 315 ـ هيئت مديره مكلف هست دفاتر لازمـه را ترتيب كرده و در موعد معين بيلانس سنـه گذشته را بطور واضح و منظم تهيه ديده و اقلا 15 روز قبل از اجتماع مجمع عمومي براي تدقيق سهمداران حاضر دارد.
ماده 316 ـ تمام مصارفيكه بـه نسبت تاسيس اداره شركت بعمل آمده باشد درون حساب مربوطه مصرف سنويه قيد ميگردد ليكن مصارفيكه براي تاسيسات ابتدائي و يا احداث يك شعبه جديد و يا توسيع معاملات قرار اساسنامـه و يا تصويب مجمع عمومي بعمل آمده باشد حداكثر که تا پنجسال درون حساب مصرف ادامـه مييابد باينصورت درون بيلانس هر سنـه بايد مقدار مصارف همان سنـه درج شود.
قيمتهاي اموال منقول و بناها و ماشين هاي شركت كه هر سال نشان آن درون بيلانس لازم هست عبارت هست از قيمت خريد بعد از وضع استهلاك اگر اين اموال بيمـه شده باشد مصارف بيمـه درون بيلانس نشان داده ميشود.
ماده 317 ـ هيئت مديره مجبور هست در ختم هر سنـه حسابيه علاوه بر بيلانس راپورتي درباره وضعيت تجارتي ـ مالي و اقتصادي شركت و خلاصه معاملات عمده سال ترتيب دهد و همچنين پيشنـهادي راجع بـه فيصدي توزيع منافع و تشكيل ذخيره تقديم نمايد.

ماده 318 ـ اگر درون اساسنامـه شركت طور ديگري مقرر نشده باشد مجالس هيئت مديره اقلا با حضور بيش از نصف اعضاء رسمي تلقي شده و تصاويب با اكثريت آراء اعضاي موجوده معتبر است.
راي اعضاء بـه وكالت يكديگر جايز نيست درون صورت تساوي آراء موضوع بجلسه آينده موكول ميشود اگر درون جلسه آينده نيز آراء مساوي باشد موضوع رد شده محسوب مي گردد. مذاكرات جلسه هيئت مديره توسط يك منشي كه از بين اعضاء و يا از خارج انتخاب ميشود بطور منظم بدفتر ثبت ميگردد لازم هست تصويبها از طرف اعضاي موجوده امضاء شود و اعضائيكه مخالف تصويب ميباشند سبب مخالفت خود را درون تصويب درج مينمايند.
ماده 319ـ اگر درون اساسنامـه طور ديگري مقرر نشده باشد براي هر روز اجتماع بـه اعضاء هيئت مديره كه درون جمله هيئت عامل شامل نباشند حق الزحمـه حضور داده ميشود. اگر مقدار حق الزحمـه درون اساسنامـه تعيين نگرديده باشد از طرف مجمع عمومي تعيين ميشود.

ماده 320 ـ اعضاي هيئت مديره از معاملاتيكه بنام شركت انجام داده باشند شخصا مسئول شمرده نميشوند مگر درون مواد آتي كه درون نزد شركاء و اشخاص ثالث مسئول خواهند بود:
1ـ عدم صحت تصديق تاديات شركاء درون بدل سند سهام
2ـ عدم حقيقت مفاد يكه توزيع و تاديه ميگردد.
3ـ عدم وجود دفاتريكه قانونا وجود آن لازميست و يا عدم نظم آن.
4ـ عدم اجراي فيصله ئيكه از طرف مجمع عمومي بعمل مي آيد.
5ـ عدم ايفاي تمام وظايفي كه از روي قانون و يا بر حسب اساسنامـه شركت بدوش ايشان گذاشته شده باشد. درون صورتيكه شركت يكي از وظايف فقرات پنجگانـه را بيكي از اعضاي هيئت مديره تفويض نموده باشد مسئوليت تنـها بخود همان عضو متوجه بوده بـه ساير اعضاء ربطي نخواهد داشت.
ماده 321 ـ اعضاي هيئت مديره كه جديدا تعيين ميشوند مجبورند معاملات غير اصولي اعضاي سابق را كه آگاه شوند بـه هيئت نظار اطلاع دهند و الا درون مسئوليت ايشان شريك شمرده خواهند شد.
ماده 322 ـ اعضائيكه بموجب ماده (321) درون معاملات غير اصولي هيئت مديره سابق اظهار مخالف كرده سبب مخالفت خود را درون رويداد مجلس درج و به هيئت نظارت نيز تحريرا خبر دهند و يا بنابر معذرتي درون اثناي مذاكره همان معامله حاضر نباشند از مسئوليت بري ميباشند.
ماده 323 ـ اگر يكي از اعضاي هيئت مديره بصورتي از صور با دسيسه يا بيانات مغاير حقيقت درباره وضعيت حاضره شركت اشخاص ثالث را اغفال كند شخصا مسئول ضرري مي باشد كه ازين رهگذر وارد ميشود.
ماده 324ـ مسئوليت دعاوي كه بموجب مواد (320) و (321) بر عليه اعضاء هيئت مديره متوجه ميشود از تاريخ وقوع معامله بعد از پنج سال ساقط ميشود.
ماده 325ـ درون صورتيكه مجمع عمومي بـه اقامـه دعوي بر عليه اعضاء هيئت مديره تصويبي بعمل آورده باشد مطابق آ، اجرا ميشود اگر مجمع عمومي عدم اقامـه دعوي را تصويب ولي سهمدارانيكه ده درصد سرمايه شركت را مالك باشند برين تصويب مخالفت كنند شركت از تاريخ تصويب و خواهش مخالفين مجبور هست تا مدت يكماه دعوي را اقامـه نمايد. اقامـه دعوي درون موردفوق بنام شركت بـه هيئت نظار تعلق دارد اگر اقامـه دعوي بـه آراي سهم دارانيكه ده فيصد سرمايه را نمايندگي ميكند صورت بگيرد سهمداران مذكور ممكن هست از خارج وكيل تعيين كنند سهمدارانيكه بـه اقامـه دعوي راي ميدهند مجبورند سهام خود را بنام تامين خساره شركت که تا ختم دعوي بيك بانك معتبري بطور امانت بگذارند درون حال رد دعوي سهم داران مذكور بجبران خساره شركت مكلف ميباشند.

ماده 326 ـ اجراآت امور شركت اگر بموجب اساسنامـه و يا تصويب مجمع عمومي بمديريكه از اعضاي هيئت مديره نباشد سپرده شود درين حال مدير مذكور مثل عضو هيئت مديره از عدم ايفاي وظايفي كه درون ماده (320) بيان شده درون مقابل شركاء و اشخاص ثالث مسئول ميباشند قيد شرط ديگري مغاير اين حكم درون اساسنامـه و يا ادعاي اينكه مدير مذكور زير اثر هيئت مديره ميباشند مسئوليت او را از بين نمي برد.

ماده 327 ـ اعضاي هيئت مديره از قصور يا از طرف مدير صادر شد مسئول نميباشند ولي اگر اعضاي هيئت مديره اشخاص را كه اهليت نداشته باشند بكار مقرر نمايند و يا راجع بـه امور و معاملات سوء آنـها مسامحه كنند و يا درون اموريكه صلاحيت نداشته باشند اجازه كار بدهند البته نزد شركاء مجتمعا مسئول خواهند بود معذالك اعضاي هيئت مديره ئيكه بموجب ماده (322) درين نوع تقصيرات عدم اشتراك شان را ثابت نمايند از مسئوليت بري خواهند بود.
ماده 328 ـ اگر درون اساسنامـه بصورت ديگري مقرر نشده باشد هيئت مديره ميتوانند مديران را عزل و نصب نمايند صورت عزل و نصب اعلان ميشود.
ماده 329ـ مديرها اجراي بعضي معاملات را كه بدان مجاز باشند ميتوانند بديگري تفويض كنند ولي وظيفه مديريت خود را نميتوانند بديگري بسپرند.
ماده 330 ـ مديرها براي مدتيكه بيشتر از مدت وظيفه اعضاي هيئت مديره باشد تعيين شده نميتوانند و مثل اعضاي هيئت مديره عزل شان درون هر وقت ممكن است. مديريكه از بين سهمدران انتخاب و عزل گرديده باشد نمي تواند ادعاي خساره كند.
ماده 331ـ هيئت مديره شركت سهامي علاوه بر دفاتر تجارتي كه بـه ترتيب آن مجبورند موظف اند دفاتر ذيل را هم ترتيب دهند:
1ـ دفتر مخصوص سهمداران كه درون آن اسم ـ ولديت ـ شـهرت ـ عنوان و مسكن سهمداران قيد باشد.
2ـ تاديات درون مقابل سرمايكه درون اول تشكيل شركت داده شده و يا بعدا تزئيد يافته باشد.
3ـ كتاب رويداد مجامع عمومي
4ـ كتاب تصويبات هيئت مديره
ماده 332ـ اگر درون اساسنامـه راجع مقرري مامورين طور ديگري مقرر نباشد انتخاب و مقرري آنـها از وظايف هيئت مديره است.
ماده 333ـ اگر يكي از اعضاي هيئت مديره يا نظار شركت را افلاس كند و يا اهليت قانونيه آنـها سلب شود و يا بـه جنحه و جنايت محكوم گردند صلاحيت شان درون وارسي از امور شركت ختم و عوض شن شخص ديگري انتخاب ميشود.
ماده 334ـ هيئت مديره ميتواند صلاحيت و اقتداري را كه دارند با اكثريت آراء بيك يا چند نفر خود تفويض نمايند.
حصه سوم
هيئت نظار
ماده 335 ـ اگر درون اساسنامـه شركت طور ديگري مقرر نشده باشد هيئت نظار شركتهاي سهامي مركب از دو نفر ميباشند هيئت نظا از شركاء و يا غير شركاء دفعه اول براي مدت يكسال از طرف مجمع عمومي تاسيس شركت و بعدا براي حداكثر سه سال از طرف مجمع عمومي انتخاب ميشوند.
هيئت نظار يكه مدت انتخاب شان باختتام ميرسد مجددا انتخاب شده ميتوانند هيئت نظار بـه عضويت هيئت مديره انتخاب شده نمي توانند همچنان بصفت مامور معاملات شركت را اداره كرده نمي توانند اعضاي هيئت مديره كه وظايف ايشان خاتمـه مي يابد تاوقتيكه از مجمع عمومي برائت حاصل ننمايند عضو هيئت نظار انتخاب شده نمي توانند.
ماده 336ـ مجمع عمومي براي تدقيق بعضي موضوعات معينـه ميتواند هيئت نظار جداگانـه انتخاب كند.
ماده 337ـ كسانيكه با اعضاي هيئت مديره خويش و قرابت نسبي داشته باشند مثل پدر ـ پسر ـ كاكا ـ ماما ـ خسر ـ دامات عضو هيئت نظار انتخاب شده نمي توانند و اگر انتخاب شده باشند مجبور بـه استعفا ميباشند.
ماده 338 ـ اعضاي هيئت نظار درون هر زمان از طرف مجمع عمومي عزل و عوض ايشان ديگري نصب شده ميتواند و اگر عضوي از بين سهمداران انتخاب گرديده باشد نسبت بعزل خود دعوي خساره نمي تواند.
ماده 339 ـ تعيين و تبديل هيئت نظار از طرف هيئت مديره بدايره ثبت تجارت ثبت گرديده اعلان ميشود.
ماده 340 ـ اگر يكي از اعضاي هيئت نظار بـه علتي از علل از اجراي وظيفه بازماند اعضاي ديگر نظار براي رسيدگي بـه وظيفه او که تا موقع اولين اجتماع مجمع عمومي يك عضو ديگر را انتخاب ميكنند و در صورتيكه اعضاي هيئت نظار مركب از دو نفر باشد عضو كمبود را محكمـه تعيين و تا انعقاد اولين مجمع عمومي اجراي وظيفه ميكند.
ماده 341ـ هيئت نظار بوظائف ذيل موظف ميباشند:
1ـ باتفاق اعضاي هيئت مديره تنظيم شكل بيلانس و تعيين چگونگي وضع سهام.
2ـ تدقيق جريان امور دفاتر شركت اقلا شش ماه يك مرتبه
3ـ تفتيش خزانـه شركت اقلا سه ماه يك مرتبه بصورت ناگهاني و غير منتظر.
4ـ موجودي هر نوع اوراق قيمت دار كه بصورت رهن يا تضمينات و يا بطور امانت درون خزانـه شركت گذاشته شده باشد و تطبيق آن بدفاتر مربوطه اقلا ماه يك مرتبه.
5ـ تدقيق رعايت مقررات اساسنامـه راجع بدعوت و اجتماع مجمع عمومي
6ـ تدقيق بيلانس سنوي
7ـ نظارت اعمال اعضاي هيئت مديره درون پرتو احكام قانون ومقررات اساسنامـه شركت.
8 ـ دعوت مجمع عمومي عادي و يا فوق العاده درون صورت اهمال هيئت مديره.
9 ـ حضور درون مجالس عمومي.
10ـ نظارت معاملات تصفيه.
ماده 342ـ هيئت نظار مكلف اند که تا در اخير هر سال مالي دوباره راپور و ساير اوراقيكه هيئت مديره راجع بوضعيت شركت و بيلانس و حسابات ديگر و توزيع مفاد ترتيب ميكند مطالعات خود را بـه مجمع عمومي بسپارند.
ماده 343ـ صلاحيت هيئت نظار كه درون مواد (335 و 342) درج هست بذريعه اساسنامـه شركت تحديد شده نميتواند.
ماده 344ـ هيئت نظار مجبورند درون صورت ظهور عواملي مـهم و فوري مجمع عمومي را باجتماع فوق العاده دعوت كنند.
ماده 345ـ هيئت نظار مكلفند كه وظايف خود را بحسن صورت اجرا نمايند و الا نزد مجمع عمومي مسئول ميباشند حق دعوي راجع بـه مسئوليت هيئت نظار از تاريخ ظهور مسئوليت هيئت نظار از تاريخ ظهور مسئوليت بعد از مرور پنجسال ساقط ميشود.
ماده 346 ـ هر سهم دار راجع بـه امور شركت بر عليه هيئت مديره و مديران شركت ميتواند بـه هيئت نظار مراجعه كند.
هيئت نظارت مجبوراند نسبت بموضوعي كه بايشان مراجعه شده تحقيقات كنند اگر درون نتيجه تحقيقات ادعا صحت پيدا كند كيفيت را درون راپور سالانـه خود بـه مجمع عمومي درج ميكنند درون صورتيكه مراجعين از ده فيصد سرمايه شركت نمايندگي كنند هيئت نظار مطالعات و نظريات خود را بـه نسبت واقعه اعم از اينكه صحت دارد يا ندارد درون راپور درج مي نمايند و در صورتيكه لازم باشد ميتوانند مجمع عمومي را باجتماع فوق العاده دعوت كنند مراجعينيكه بـه هيئت نظار مراجعت ميكنند لازم هست مقدار اسهامي را كه معادل ده فيصد سرمايه شركت باشد بيك بانك معتبر بطور تضمين بگذارند اين اسهام که تا ختم اولين اجتماع مجمع عمومي درون بانك حفظ ميشود.
ماده 347 ـ اعضاي هيئت نظارت ميتوانند درون مذاكرات هيئت مديره حاضر شده پيشنـهاداتي را كه مناسب بدانند بـه هيئت مديره و يا مجامع عادي و فوق العاده تقديم دارند ولي اعضاي نظار درون مجالس هيئت مديره و مجامع عمومي حق راي ندارند.

حصه چهارم
مجمع عمومي
ماده 348ـ اجتماعي مجمع عمومي شركتهاي سهامي يا بطور عادي و يا بصورت فوق العاده ميباشد اجتماع عادي بعد از ختم هر دوره حسابيه درون ظرف چهارماه و اقلا درون سال يكبار انعقاد مييابد درين اجتماع بموجب ماده (358) درون اطراف موضوعاتيكه درج آنـها درون آ لازم هست بحث و مذاكره ميشود درون صورت لزوم مجمع عمومي بـه اجتماع فوق العاده دعوت ميشود.
ماده 349 ـ دعوت مجمع عمومي براي اجتماع عادي و اجتماع فوق العاده بـه هيئت مديره مربوط هست هيئت نظار هم ميتواند بموجب ماده (344) مجمع فوق العاده را دعوت بانعقاد كند.
ماده 350 ـ اگر درون اساسنامـه طور ديگر قيد نشده باشد مجمع عمومي درون محليكه مركز شركت هست باجتماع دعوت ميشود.
ماده 351ـ اگر درون اساسنامـه طور ديگري قيد نشده باشد ارباب سهام درون مجامع عمومي بـه تناسب سهم خود حق راي دارند سهمدارانيكه مالك سهم معينـه نباشنتد ميتوانند بطور مشترك اسهام خود را بحد نصاب رسانيده از بين خويش شخصي را كتبا نماينده معرفي و بمذاكرت مجمع عمومي اشتراك كنند.
ماده 352 ـ براي تشكيل مجامع عمومي (باستثاني موضوعاتيكه درين قانون مقرر شده) نصابيكه اساسنامـه تعين ميكند معتبر هست ولي مشروط بر اينكه اين نصاب از 1 ـ 4 حصه سرمايه كمتر نباشد . اگر نصاب درون اجتماع اول حاصل شده نتواند بـه فاصله 15 روز مجمع دو باره باجتماع دعوت ميشود سهمدارانيكه درون اجتماع دوم حضور بهم ميرسانند درون مذاكرات اعطاع راي صلاحيت دارند تصاويب باكثريت آراء (چه اصالتا باشد و چه وكالتا) معبتر است.
ماده 353ـ هيچ يكي از سهمداران بـه موضوعيكه شخصا ذيعلاقه باشد راي ندارد.
ماده 354ـ سهمدارانيكه اقلا داراي بيست فيصد سهام شركت باشند ميتوانند تقاضاي كتبي و مستند درون انعقاد مجمع عمومي بدهند هيئت مديره مكلف هست كه بموجب اين تقاضا مجمع عمومي را باجتماع فوق العاده دعوت كند درينصورت مواديكه مذاكره آن تقاضا شده هست به آ مجلس داخل ميشود ممكن هست در اساسنامـه مقرر شود كه سهمدارانيكه ده فيصد از سرمايه شركت را نماينده گي كنند هم بتوانند اين حق را درون احضار مجمع عمومي استعمال نمايند.
ماده 355 ـ درون صورتيكه بـه تقاضاي كتبي سهمداران طبق ماده (354) از طرف هيئت مديره و يا بموجب ماده (346) از طرف هيئت نظار ترتيب اثر داده نشود محكمـه تجارتي محل شركت ميتواند باثر مراجعه سهمدران مذكور مجمع عمومي رادعوت و موضوعاتي را كه خواهش نموده اند جزو آ قرار دهد درون ينصورت درون اعلان اجتماع بايد اجازه محكمـه هم تصريح گردد. درون حال مراجعه بـه محكمـه هم حكم فقره اخير ماده (346) تطبيق ميشود.
ماده 356ـ دعوت مجمع عمومي براي اجتماع بـه ترتيب و شكلي كه درون اساسنامـه ذكر شده اجرا ميشود و اقلا يكماه قبل از زمان اجتماع بـه سهمداران اطلاع داده ميشود.
ماده 357ـ براي اينكه مالكين سهام بي اسم بتوانند درون مجمع عمومي راي بدهند لازم هست كه سهام و اسناد خود را ده روز قبل از روز اجتماع بشركت بسپارند.
ماده 358 ـ اعلانات و دعوت نامـه هاي انعقاد مجمع عمومي لازم هست كه حاوي آ ذيل باشد:
1ـ قرائت راپورهائيكه از طرف هيئت مديره وهيئت نظار ترتيب داده ميشود.
2ـ تصديق يا تعديل يا رد بيلانس و حساب نفع و ضرر و پيشنـهاد توزيع مفاد.
3ـ اگر طور ديگري تعيين نشده باشد تعيين حق الزحمـه و منافع اعضاي هيئت مديره و هيئت نظار.
4ـ انتخاب مجدد و يا تبديل اعضاي هيئت مديره و نظاريكه مدت خدمت شان ختم شده باشد موضوعاتيكه درون آ قيد نشده باشد مورد مذاكره قرار داده نميشود.
تبصره: خانه بدوش قسمت پانزدهم درون صورت لزوم مواد ديگري هم درج آ شده ميتواند.
ماده 359ـ هر سهمدارايكه حق راي داشته باشد ميتواند قبل از ده روز اجتماع مجمع دفتر دارائي و حساب نفع و ضرر و بيلانس و راپورهاي هيئت نظار و هيئت مديره را درون مركز شركت تدقيق كرده و نقل راپور و بيلانس را اخذ كند.
تبصره: ممكن هست راپورت هيئت مديره و نظار يا بيلانس و حساب نفع و ضرر قبلا چاپ و حين انعقاد مجمع بـه سهمداران توزيع گردد.
ماده 360ـ درون اجتماع مجمع عمومي جدولي ترتيب ميشد كه اسامي و محل اقامت ومقدار سهام سهمداران و يا وكلاي شانرا كه حاضر شده اند نشان بدهد اين جدول از طرف رئيس و منشي امضاء شده و در جزء ديگر اوراق مجمع بدوسيه مخصوصي حفظ ميگردد.
ماده 361ـ رئيس مجمع از طرف خود مجمع عمومي انتخاب مي شود.
ماده 362ـ درون اثر درخواست اكثريت سهمداران و يا اقليتي كه دهم حصه سرمايه شركت را نمايندگي كند مذاكره راجع بـه بيلانس براي (15) روز بـه تعويق انداخته شده ميتواند.
ماده 363ـ يك نقل تصويبات مجمع عمومي عادي و فوق العاده با جدول اسامي سهمدارانيكه قرار ماده (360) باجتماع حاضر شده اند و اسناد مثبته دعوت كه مجمع بقرار قانون منعقد شده ترتيب گرديده و با رويداد مجلس براي ثبت درون دايره ثبت تجارتي ارسال ميگردد.
ماده 364 ـ اگر سهمدارانيكه داراي ده يك سرمايه شركت باشد ادعا كنند كه درون تاسيسات شركت و يا معاملات آن سؤ استعمالات وجود دارد يا احكام قانون و مقررات اساسنامـه شركت اخلال ميشود ميتوانند براي تحقيق آن از مجمع عمومي تقاضا كنند كه هيئت نظار خصوصي تعيين شود درون صورت رد اين تقاضا از مجمع عمومي ميتوانند بـه محكمـه رجوع كنند ولي درينصورت لازم هست كه مصارف لازمـه را قبلا تاديه و سهامي را كه مالك اند بيك بانك معتبر توديع نمايند. درون صورتيكه اين درخواست از طرف محكمـه رد گردد و يا با درون نظر گرفتن نتايج تحقيقات بي مورد ديده شود سهمدارانيكه سؤنيت ايشان درون اين امر بـه ثبوت برسد براي ضرريكه شركت ازين حيثت متحمل گرديده باشد جمعا مسئول اند.
ماده 365 ـ تصديق بيلا نس از مجمع عمومي متضمن برائت اعضاي هيئت مديره وهيئت نظار هست با اينـهم اگر درون مندرجات بيلانس غموض و پيچيدگي وجود داشته باشد اعضاي هيت مديره ونظار نمي توانند باتصديق آن از طرف مجمع برائت حاصل كنند .
ماده 366ـ تصويباتيكه از طرف مجمع عمومي بعمل مي آيد راجع بـه شركائيكه درون اجتماع حاضر نباشند ويا راي مخالف بدهند نيز معتبر هست .
ماده 367 ـ بر عليه تصويبات مجمع عمومي (كه مغاير احكام صريحه قانون و يا اساسنامـه شركت باشد) از تاريخ صدور الي سه ماه ميتوان بمحكمـه كه درون محل شركت بوده و به فيصله معاملات تجاريه مكلف باشد مراجعت و اعتراض كرد حق اعتراض عايد هست به :
1ـ سهمدارانيكه درون اجتماع حاضر بوده ليكن با تصويب مخالف و مخالفت خود را بورقه رويداد درج كرده اند يا بصورت غير قانوني از راي محروم شده باشند و يا دعوت باجتماع بصورت قانوين بعمل نيامده باشد.
2ـ هيئت مديره.
3ـ هر يكي از اعضاي هيئت مديره و هيئت نظار درون صورتيكه تصويب برايشان موجب توليد مسئوليت گردد اگر اعتراضات از تصويب عمومي متعدد باشد محاكمـه آنـها واحد هست و بنابرين که تا ختم مدت اعتراض رسيدگي بشكايات معطل ميشود. محكمـه باثر درخواست علاقمندان ميتواند از اعتراض كنندگان ضماناتي را درون مقابل ضرر احتمالي شركت تقاضا كند تعين مقدار ضمانات مربوط بـه محكمـه هست اگر اعتراض از جانب هيئت مديره باشد از طرف شركت هيئت نظار نمايندگي ميكند.
ماده 368 ـ درون صورت اعتراض بر عليه تصويب مجمع بر طبق ماده (367) محكمـه ميتواند بعد از خواستن توضيح از اعضاي هيئت مديره و هيئت نظار اجراي تصويب را كه بر عليه آن اعتراض واقع شده باشد تاخير كند.
ماده 369 ـ حكم محكمـه راجع بـه فسخ تصويبي كه مورد اعتراض هست بعد از آنكه صورت قطعيه را بخود بگيرد درباره تمام سهمداران معتبر شمرده ميشود. هيئت مديره مجبور هست تا يك نقل حكم مذكور را فورا ثبت و اعلان كند.
ماده 370 ـ اگر ثابت شود كه اعتراض اشخاص بر عليه تصويب مجمع عمومي بنابر سؤ نيت بوده هست از ضرر و خساره كه ازين سبب بشركت وارد ميشود اشخاص مذكور جمعا مسئول اند.
ماده 371 ـ اگر درون اساسنامـه خلاف آن مقرر نشده باشد مجمع عمومي ميتواند مقررات اساسنامـه را تعديل كند ولي درون تزئيد سرمايه شركت و تبديل تابعيت اتفاق آراء سهمدران شرط است. درون مذاكرات اجتماعاتيكه براي تعديل اساسنامـه بعمل مي آيد شخصيكه مالك يكسهم هم باشد حق اشتراك و راي دارد اگر درون اساسنامـه قيدي بر خلاف اين امر باشد معتبر نيست. اشخاصي كه داراي زيادتر از يك سهم باشند اگر درون اساسنامـه بر خلاف آن هم مقرر شده باشد آراء بـه تناسب اسهام معتبر خواهد بود.
ماده 372 ـ درون اجتماعات مجمع عمومي كه مربوط بـه تبديل موضوع معامله و يا نوع شركت باشد حضور سهم دارانيكه اقلا از سه ربع سرمايه شركت نمايندگي كنند شرط هست براي اعتبار تصويباتيكه درون اين اجتماعات اتخاذ ميشود اتفاق دو ثلث آرائيكه اصالتا و يا وكالتا داده شود ضروري است. اگر درون اجتماع اول حضور نمايندگي سه ربع سرمايه ممكه نشود هيئت مديره ميتواند بار دوم مجمع عمومي را دعوت كند اين دعوت مجمع بـه فاصله پانزده روز بـه جرايد اعلان ميشود و درين مرتبه حضور تعداد ارباب سهاميكه نصف سرمايه را نمايندگي كنند كافيست. درون اعلانات و دعوتنامـه هائيكه براي دعوت بـه اجتماع بمالكين سهام با اسم تحرير ميگردد رويداد مذاكرات و تاريع انعقاد و نتيجه مذاكرات سابقه هم درج ميشود. اگر نصاب مذاكره درون اجتماع دوم هم كافي نگردد اجتماع سوم درون داخل مدت اجتماع دوم بانعقاد دعوت ميشود.
براي اين اجتماع حضور و نمايندگي از ثلث سرمايه شركت كافي هست ولي براغي اعتبار تصويبات شرط هست كه دو ثلث آرائيكه اصالتا يا وكالتا حاضر شده اند راي داده باشند.
ماده 373ـ تصويبي كه از طرف مجمع عمومي راجع بـه تعديل مواد اساسنامـه شركت بعمل مي آيد قبل از ثبت و اعلان بـه محكمـه تجارتي محلي كه مركز شركت باشد معتبر نيست.
ماده 374 ـ درون صورتيكه مجمع عمومي براي تعديل مواد اساسنامـه دعوت باجماع ميشود بايد متن تعديل هم بموجب ماده (356) بعلاقه مندان اعلان شود.
ماده 375 ـ تاوقتيكه سرمايه ابتدائي شركت تاديه نشده مجمع عمومي نميتواند بـه صدور سهام جديد و تزئيد سرمايه تصميم بگيرد.
ماده 376ـ درون صورتكيه مجمع عمومي درباره تزئيد سرماية شركت با صدور سهام جديد تصميم بگيرد اسناد مربوط بعد از تكميل مراسم قانونيه با يك بيان نامـه مشترك هيئت مديره و هيئت نظار بوزارت اقتصاد ملي سپرده شده بعد از تصديق مقام وزارت مراتب بـه محكمـه تجارتي ثبت و اعلان ميشود.
ماده 377 ـ درون صورتيكه بدل سهام جديد جنس باشد بموجب مقرراتيكه درين باره درون ابتداي تاسيس شركت پيش بيني شده اجرا ميشود.
ماده 378 ـ اگر تزئيد سرمايه مطابق احكام قانون بعمل نيامده باشد بي اثر بوده و هيئت مديره ونظار درون مقابل شركت و اشخاص ثالث از اين حيث جمعا مسئول شمرده ميشوند.
ماده 379ـ اگر درون تصويب مجمع عمومي راجع بـه تزئيد سرمايه ممانعتي موجود نباشد هر يكي از سهمداران ميتوانند از سهام جديد بـه تناسب سهمي كه درون سرمايه شركت دارند باخذ سهام بـه پردازند. هيئت مديره سهام صادره را كه بسهمداران داده ميشود اعلان ميكند و در اعلان راجع بـه قبول و ياد سهمداران يك مدتيكه كم از چهار هفته نباشد تعيين ميشود.
ماده 380ـ تصويبي كه از طرف مجمع عمومي راجع بـه تنقيص سرمايه بعمل مي آيد بايد ترتيب و طرز اجراي تنقيص را هم درون برداشته باشد.
ماده 381 ـ بعد از اعلان و ثبت تصويب مجمع عمومي راجع بـه تنقيص سرمايه دائنين بذريعه سه مرتبه اعلان درون جرايد دعوت ميشوند علاوتا بـه داينيني كه نزد شركت معلوم هست دعوت نامـه هاي عليحده هم فرستاده ميشود.
قبل از ختم تاريخ اعلان اخير دائنينكه طلبات ايشان ثابت شود درون صورت درخواست قروض ايشان پرداخته ميشود براي تصفيه معاملات بـه سهمداران تاديه بعمل نمي ايد.
ماده 382ـ درون تنقيص سرمايه اگر تنزيل سهام بطور مبادله يا تابپه نمودن و يا صورت ديگري مناسب ديده شده باشد اين ترتيب اعلان ميشود سهامي را كه با وجود اطلاع آورده نشده باشد ممكن هست ابطال نمود ولي درون اعلانيكه درون مورد اعاده سهام بشركت بعمل مي آيد بايد صريحا راجع بابطال اخطار داده شود.
ماده 383ـ بعد از آنكه معاملات راجع بـه تنقيص سرمايه انجام يافت كيفيت از طرف هيئت مديره بدايره ثبت تجارت ثبت و اعلان ميگردد.

حصه پنجم
اسناد سهم
ماده 384 ـ سندات سهم باسم و يا بي اسم ميباشد.
ماده 385ـ قبل از ثبت شركت سندات سهم و يا اسناد موقتي كه عوض اسناد اسهام ميباشند نبايد صادر شود.
ماده 386 ـ درون صورتيكه خلاف آن درون اساسنامـه شركت مقرر نشده باشد لازم هست كه سندات سهم با اسم باشد.
ماده 387ـ اگر درون اساسنامـه شركت شرطي راجع بـه تبديل نيافتن سهام با اسم بـه سهام بي اسم و يا بالعكس درج گرديده باشد معتبر است.
ماده 388 ـ براي تبديل سهام با اسم بـه اسهام بي اسم شرط هست كه تمام قيمت آن پرداخته نشده باشد و اگر قيمت سهام يا اسم از قيمت محرزه آن زياد باشد مبلغ زايد بايد اخذ شود.
مده 389 ـ سندات سهميكه قيمت آن تماما پرداخته نشده باشد و اسناد موقتيكه قبل ازسندات سهم بسهم داران براي معلوم ساختن حق اشتراك ايشان داده ميشود بايد كه با اسم باشد.
ماده 390ـ، هر سند سهم درون مقابل شركت غير قابل تقسيم هست اگر ملكيت سند سهم متعلق بچند نفر باشد ميتوانند حقوق خود شانرا درون مقابل شركت تنـها بواسطه تعيين وكيل تثبيت كنند.
391 ـ سندات سهم بايد داراي امضاي شخصي باشد كه بنام شركت صلاحيت امضا را دارد درون سند سهم عنوان شركت ، تاريخ اعلان تاسيس و تعداد سندات سهم با مقدار سرمايه شركت و قيمت هاي سهام شود ـ امضاء بشكل تاپه يا مـهر هم مجاز است.
ماده 392 ـ هر سند سهم بايد اقلا (صد) افغاني قيمت داشته باشد سند صدور سند سهم كمتر از يكصد افغاني مجاز نيست مگر بشرطيكه درون اساسنامـه طور ديگري مقرر شده باشد.
ماده 393ـ درون سندات سهم با نام بايد اسم ـ پيشـه و مسكن مالك نوشته شده و از طرف شركت درون دفتر مخصوص قيد شود.
ماده 394ـ اگر بر خلاف آن درون اساسنامـه شركت پيش بيني نشدهب اشد سندات سهم با نام را ميتوان بدون موافقت شركت بديگري انتقال داد.
ماده 395 ـ سند سهم با نام را ميتوان با ظهر نويسي و يا با سند تحريري جداگانـه بديگري انتقال داد و براي اعتبار اين انتقال بمقابل شركت و اشخاص ثالث لازم هست كه از طرف شركت بدفتر مخصوص قيد شود و قيد درون اثر نشان سند سهم و با سند انتقال از طرف گيرنده سهم عملي ميشود.
ماده 396 ـ تصاحب و انتقال سندات سهم بي نام درون مقابل شركت و اشخاص ثالث تنـها بـه تصرف معتبر شناخته مي شود.
ماده 397 ـ سهمداريكه قيمت يك سند سهم را تاديه نميكند از روزيكه لازم الادا ميباشد بـه پرداخت تكت پولي قانوني آن خساره كه ازين حيث بشركت وارد شده باشد مجبور هست مقرره ايكه راجع بـه تاديه يك مبلغ معين بنام جبران خساره از رهگذر معطلي پرداخت قيمت سندات سهم درون اساسنامـه شركت مندرج باشد معتبر هست .
ماده 398 ـ درون صورتيكه يك سهمدار قيمت سهم خود را تماما و يا قسما درون وقت معين آن نپرداخته باشد اگر درون اساسنامـه شركت مقرراتي وجود نداشته باشد هيئت مديره ميتواند بقرار آتي اقدام نمايد.
سهمدارانيكه درون پرداخت قيمت اسناد سهم تاخير كنند براي ايشان درون روزنامـه ها دو اخطار درون ظرف يكماه داده ميشود هر اخطار بفاصله 15 روز كه درون هر مرتبه سه روز متواليا نشر شد بعمل مي آيد.
اگر از تاريخ اعلان اخير درون ظرف يكماه قيمت پرداخته نشود بـه سهمدار مذكور دو اخطار ديگر بـه فاصله هاي ده روز ابلاغ مي شود كه درون صورت عدم پرداخت تمام حقوق اشتراك خود را از دست خواهد داد.
سهمدارانيكه درون وقت معينـه پول را نپردازند اگر درون اساسنامـه بر خلاف آن مقرر نشده باشد حق اشتراك را ضايع ميكنند اين كيفيت هم بصورت جداگانـه اعلان ميشود.
بعد از اجراي اين ترتيب شركت اسهام مربوطه را بقيمت بورس و يا بطور مزايده بفروش رسانده اسناد سابق را باطل و عوض آن اسناد جديد اعطا مي نمايد. درون اين اسناد مبالغ تاديه شده و اقساط باقيمانده درج ميگردد اگر مبلغ تحصيل شده از درك فروش اسناد سهميكه بموجب اين ماده فروخته ميشود از مبلغ معين سند مذكور كم باشد فرق آن از مالك اول سند گرفته مي شود.
ماده 399 ـ درون حال فروش يك سند سهم با نام كه قيمت آن تماما پرداخته نشده باشد مالك اول و كسانيكه بعدا سند را خريده اند از مبلغ باقي سند مذكور درون مقابل شركت جمعا مسئول ميباشند.
مسئوليت انتقال دهندگان از تاريخ درج انتقال درون دفتر شركت بعد از سه سال ساقط ميشود قبل از پرداخت بقيه مبلغ سند سهم انتقال دهنده حق دارد بيكي از انتقال دهندگان بعد از خود و يا آخرين دارنده سند براي مبلغي كه تاديه نموده هست رجوع كند.
ماده 400ـ قبل از تشكيل قطعي شركت سهامي انتقال سندات سهم بديگري جائز نيست.
ماده 401ـ انتقال سندات سهمي كه مقابل جنس داده شده باشد بعد از مرور دو سال از تشكيل شركت ممكن است.

ماده 402ـ اگر يك سند سهم و سند موقتي طوري پوسيده و خراب شده باشد كه استعمال آن غير ممكن ولي مندرجات اصلي و علامـه فارقه آن بلا تردد قابل فهم باشد صاحب آن حقدارد با پرداخت مصارف از شركت سند سهم وسند موقت جديد طلب نمايد.

باب سوم ـ اسناد تجارتي
(فصل اول)
(برات)
حصه اول ــ «تحرير و شكل برات»
ماده 471 ـ‌ برات بايد محتوي شرايط ذيل باشد:
1ـ كلمـه برات درون متن سند بهر زبانيكه برات تحرير شده باشد.
2ـ امر تاديه مبلغ معين بلا قيد و شرط.
3ـ اسم مخاطب (تاديه كننده برات)
4ـ موعد تاديه
5ـ محل تاديه
6ـ اسم شخصي كه مبلغ درون وجه او و يا حواله كردش بايد تاديه شود.
7ـ محل و تاريخ تحريرات.
8ـ امضاي صادر كننده برات.
ماده (472) را حاوي نباشد ماهيت برات را نخواهد داشت بـه استثناي حالاتيكه درون فقرات ذيل ذكر گرديده است:
1ـ براتيكه موعد تاديه درون آن ذكر نشده باشد عند الرويت قابل تاديه دانسته ميشود.
2ـ‌ درون براتيكه محل تاديه ذكر نباشد محليكه بعد از اسم مخاطب تحرير شده باشد محل تاديه شناخته ميشود.
3ـ براتيكه محل صدور درون آن ذكر نشده باشد محليكه بعد از اسم صادر كننده مذكور باشد محل صدور شناخته ميشود.
ماده 473ـ برات را ميتوان قابل تاديه بامر صادر كننده يا درون وجه صادر كننده يا بحساب شخص ثالث تحرير كرد.
ماده 474 ـ تاديه برات را ميتوان درون اقامتگاه شخص ثالث چه درون محل سكونت مخاطب باشد و چه درون محل ديگري مشروط نمود.
ماده 475 ـ براتي كه عند الرويت و يا درون مدت معيني بعد از ارائه قابل تاديه باشد صادر كننده ميتواند شرط گذارد كه مبلغ تاديه ـ‌ تكت پولي دانسته باشد. درون براتهاي ديگر شرط تكت پولي معتبر نيست. مقدار تكت پولي بايد تعيين شده باشد درون صورت عدم تعين تكت پولي معتبر نيست اگر تاريخ ديگري مقرر نشده باشد تكت پولي از تاريخ تحريرات حساب خواهد شد.
ماده 476 ـ درون براتيكه مبلغ هم بحروف و هم بارقام تحرير شده باشد اگر بين هر دو تفاوت موجود شود مبلغيكه با حروف تحرير گرديده معتبر است.
در براتيكه مبلغ تنـها با حروف و يا تنـها با ارقام مكرر تحرير شده باشد و در بين آنـها تفاوت موجود شود بـه مبلغ اقل اعتبار داده ميشود.
ماده 477 ـ امضاي اشخاصيكه واجد صلاحيت و اهليت درون برات نباشند باعتبار امضاي اشخاص واجد صلاحيت اثري وارد نميتواند.
ماده 478 ـ‌ كسانيكه برات را بناء‌و حساب شخصيكه وكالت او را ندارد امضاء‌ كنند هر نوع مسئوليت راجع با آن برات بايشان عايد است. درون باره وكيلي كه از حدود صلاحيت خود تجاوز كند نيز عين همين حكم معتبر است.
ماده 479 ـ‌ قبول و تاديه برات تحت ضمانت صادر كننده هست صادر كننده ممكن هست خود را از ضمانت قبول وارهاند ولي شرطيكه متضمن ابراء‌ از ضمانت تاديه باشد معتبر نيست.

حصه دوم
ظهر نويسي
ماده 480 ـ‌ برات بموجب ظهر نويسي قابل انتقال ميگردد. اگر صادر كننده برات جمله قابل انتقال نيست و با يك جمله ديگريكه عين معني را افاده كند نوشته باشد برات مذكور بطريق ظهر نويسي نقل شده نتوانسته تابع احكام طلبات غير قابل انتقال است.
برات را ميتوان بـه مخاطب و صادر كننده و يا مسئولين ديگري ظهر نويسي نمود با ظهر نويسي كافه حقوق متولد از برات انتقال مي يابد.
ماده 481 ـ‌ ظهر نويسي لازم هست از هر گونـه قيد و شروط عاري باشد. هر شرطيكه ظهر نويسي با آن متعلق باشد بلا اثر ميباشد و ظهر نويسي يك قسمت از وجه برات باطل است.
ماده 482 ـ‌ ظهر نويسي يا برخود برات و يا بر يك ورقه ديگر ملصق ببرات نوشته ميشود ظهر نويسي لازم هست از طرف ظهر نويس امضا شود. اگردر ظهر نويسي اسم حامل ذكر نگرديده باشد و يا ظهر نويس درون ظهر برات يا ورقه مصلق برات تنـها بـه امضاء اكتفا نموده باشد اين ظهر نويسي صحيح و معتبر است. (ظهر نويسي سفيد).
ماده 483 ـ اگر ظهر نويسي از نوع ظهر نويسي سفيد باشد حامل آن ميتواند:‌
1ـ ظهر نويسي را بنام خود يا بنام شخص ديگري بنويسد.
2ـ‌ برات بطور ظهر نويسي سفيد نقل و يا بيك شخص ديگري تكرارا ظهر نويسي كند.
3ـ بدون پر كردن جاي سفيد آن و يا بدون ظهر نويسي برات را بشخص ديگري نقل دهد.
ماده 484 ـ اگر بر خلاف آن قيدي نباشد ظهر نويس متكفل قبول و تاديه برات سات.
ظهر نويس ميتواند اجراي يك ظهر نويس هيچ ضمانتيرا درون مقابل شخصيكه بعد از آن برات باو ظهر نويسي شده باشد ندارد.
ماده 485 ـ اگر ظهر نويسي سفيد را يك ظهر نويسي كامل (بنام شخص معين) تعقيب كند امضاء‌ كننده ظهر نويسي اخير برات چنان تلقي ميشود كه بتوسط ظهر نويسي سفيد مالك برات هست ظهرنويسهاي خط زده شده معتبر نيست. اگر ذو اليدي يك شخص بنابر سببي از برات زايل شده باشد حامل آن درون صورتيكه حقوق خود را اثبات بتواند مالك آن شمرده ميشود.
ماده 486 ـ اگر حامل برات عليه مسئولين دعوي كند مدعي عليه نميتواند باستناد معاملات يا حاملين سابق يا صادر كننده دفع مسئوليت كند.
ماده 487 ـ اگر ظهر نويسي حاوي يكي از عباره هاي ذيل باشد (براي تحصيل است) (براي قبض است) و يا وكالتا يا عباره ديگري را كه دلالت بر وكالت نمايد حامل با اينكه واجد كافه حقوق متولده از برات هست شـهر نويسي آن را فقط بحيث وكيل ميتواند اجرا نمايد.
درين حال مسئولين اينگونـه برات نميتوانند پيش از آن ادعائيكه درون برابر ظهر نويس موكل دارند درون مقابل حامل پيش كنند. وكالتي كه درون ظهر نويسي موجود ميباشد با مرگ شخص موكل و يا بنا بر زايل شدن اهليت قانوني ساقط نميشود.
ماده 488 ـ درون حاليكه درون ظهر نويسي عبارت هاي (براي تضمين است) و يا (براي رهن است) ‌و يا تعبيراتيكه معني ضمانت و يا رهن از آن فهميده شود موجود باشد حامل ميتواند از تمام حقوق متولده از ين برات استفاده كند اما ظهر نويسي برات از طرف او تنـها حكم ظهر نويسي از طرف وكيل را دارد.
ماده 489 ـ‌ ظهر نويسي كه بعد از انقضاي مدت اجراء‌ شود درون حكم ظهر نويسي هست كه قبلا اجرا شده باشد.
اگر بر خلاف آن حكمي موجود نباشد ظهر نويسي بيتاريخ چنان محسوب ميشود كه قبل از ختم ميعاد اعتراض تحرير شده باشد.

حصه سوم
«قبولي»
ماده 490ـ برات را قبل از رسيدن موعد ا زطرف حامل و يا از طرف هر ذو اليد ديگري بـه محل اقامتگاه مخاطب براي قبولي ميتوان ارائه نمود.
ماده 491ـ صادر كننده ميتواند درون برات براي قبولي مخاطب شرط مرور مدتي را قيد كند و يا بدون مدت مكلفيت حامل را درون اخذ قبولي تحرير نمايد. براتيكه تاديه آن بـه اقامتگاه و يا بعد از ارائه تاديه آن بمرور مدتي مقيد نشده باشد صادر كننده ميتواند آن را (غير قابل قبول) بنويسد. همچنان صادر كننده ميتواند شرط بگذارد كه ارائه براي قبول قبل از تاريخ معين بعمل آمده نميتواند درون صورتيكه از طرف صادر كننده قيد (غير قابل قبول)‌ درج نشده باشد هر ظهر نويس ميتواند با تعيين يك مدت و يا بدون تعيين مدت برات را براي قبول مشروط نمايد.
ماده 492 ـ‌ درون برات هائيكه تاديه آن يك مدت معين بعد از ارائه مشروط باشد لازم هست از تاريخ برات الي ظرف شش ماه ارائه شود. صادر كننده ميتواند اين مدت را كم يا زياده نمايد از طرف ظهر نويس مدت تنـها تقليل شده مي تواند.
ماده 493 ـ براتيرا كه حامل براي قبولي ارائه ميكند مجبور نيست بمخاطب تسليم كند مخاطب ميتواند فرداي روزيكه برات باو ارائه شده باشد براي بار دوم طالب ارائه گردد.
اگر حامل اعتراض كند و در جواب بمطالبه بار دوم استناد نشود علاقه مندان نميتوانند قبول ننمودن مطالبه دوم را ادعا كنند.
ماده 494‌ ـ قبول بـه عبارت (قبول گرديده است)‌و يا بـه عبارت ديگري كه مفيد همين معني باشد افاده ميشود و از طرف مخاطب امضاء ‌ميگردد محض امضاي مخاطب بر روي برات هم درون حكم قبول هست در حاليكه تاديه برات بعد از ارائه درون يك مدت معين و يا ارائه آن درون ظرف يك مدت معين براي قبولي مشروط باشد اگر حامل درج ترايخ روز ارائه را تقاضا نكند هر روزي كه قبولي درون آن واقع شده باشد تاريخ همان روز درج ميشود.
اگر مخاطب درون حين قبول تاريخ درج نكرده باشد لازم هست حامل براي محافظه حقوق خود درون مقابل ظهر نويسها و در مقابل صادر كننده ه با تنظيم يك ورقه اعتراض (پروتست) كه درون وقت و زمان معين تحرير شده باشد اين غلت را اثبات كند.
ماده 495 ـ قبول بايد بدون قيد و شرط باشد ولي مخاطب ميتواند جزئي از مبلغ محتويه برات را قبول نكند. تمام قيود ديگري كه درون قبول درج ميشود اگر مندرجات برات را تعديل نمايد درون حكم عدم قبول است. معذالك قبول كننده بشرط درون حدود شرطيكه نوشته مسئول است.
ماده 496 ـ اگر برات طوري صادر شده باشد كه درون محل غير اقامتگاه مخاطب قابل تاديه باشد و نام شخصيكه باو تاديه ميشود درون آن تصريح نشده باشد چنان محسوب ميشود كه قبول كننده تعهد نموده كه وجه برات را شخصا درون محل تاديه ادا نمايد.
ماده 497 ـ‌ شخصيكه برات را قبول ميكند مسئول تاديه آنست درون صورت امتناع از تاديه اگر حامل صادر كننده برات هم باشد بموجب مواد (518 ـ‌519)‌ همـه حقوق قابل مطالبه را ميتواند دعوي كند.
ماده 498 ـ‌ اگر قبول كننده قبولي را بروي برات نوشته باشد و قبل از تسليمي برات بحامل آنرا خط بزند چنان محسوب ميشود كه از قبول امتناع نموده است. ولي اگر مخاطب اين قبول را بحامل و يا بيكي از اشخاص امضاء كننده برات تحريرا اخبار و بعد از آن قبولي خود را خط زده باشد درون دايره قبول خود مسئول است.

حصه چهارم
ضمانت
ماده 499 ـ‌ تاديه يك برات جزو و يا وكلا توسط ضمانت تامين شده ميتواند تضمين ممكن هست از طرف شخصي ثالث و يا يكي از امضاء كنندگان بوده باشد.
ماده 500 ـ‌ ضمانت يا درون برات و يا درون يك ورقه ملحقه درج ميشود.
ضمانت يا عبارت (براي ضمانت است) و يا عبارت شبيه آن افاده ميشود و از طرف ضامن امضاء‌ ميگردد. امضاي اشخاص ديگر غير از صادر كننده و مخاطب بر روي برات افاده ضمانت را ميكند درون ضمانت بايد تصريح گردد كه بحساب كدام شخص ضمانت شده هست و اگر تصريح نگرديده باشد بحساب صادر كننده شمرده ميشود.
ماده 501 ـ ‌ ضمانت كننده باندازه شخصيكه ضامن او شده هست مسئول است. اگر برات بشكل قانوني ترتيب نشده باشد ضامن از تعهد خود بري ميباشد اگرضامن وجه برات را تاديه كند حق دارد عليه شخص ضمانت شده و اشخاص ديگري كه نزد شخص ضمانت شده مسئوليت دارند رجوع كند.

حصه پنجم
موعد
ماده 502 ـ برات را ميتوان بشرايط ذيل صادر نمود:
1ـ درون مدت معين بعد از ارائه .
2ـ درون مدت معين بعد از تاريخ برات.
3ـ درون تاريخ معين.
تبصره:‌ براتهاي خارج از مواعد فوق يا براتهائيكه تاديه آن مقيد باقساط شده باشد باطل است.
ماده 503 ـ براتيكه تاديه آن بـه ارائه مشروط باشد لازم هست در موقع ارائه تاديه گردد و براتهائيكه تاديه آن درون يك مدت معين بعد از ارائه لازم باشد حتما بايد درون ظرف مدتي كه براي ارائه جهت قبول مشرول باشد ارائه شود.
ماده 504 ـ براتيكه وعده تاديه آن درون يك مدت معين بعد از ارائه ميباشد وقت تاديه آن را تاريخ قبول و يا تاريخ اعتراض تعيين ميكند. درون حاليكه اعتراض نشده باشد نسبت بـه شخص قبول كننده برات كه قبولي او بيتاريخ باشد روز اخير مدتيكه ذريعه قانون يا قرارداد براي ارائه تعيين گرديده اعتبار داده ميشود.
ماده 505 ـ‌ براتيكه بيك و يا چند ماه بعد از تاريخ صدور و يا بعد از ارائه واجب التاديه ميباشد ميعاد تاديه آن تاريخ مقابل همان ماهي هست كه درون آن تاديه صورت ميگيرد.
و اگر تاريخ مقابل موجود شده نتواند روز اخير ماه موعد تاديه شمرده ميشود اگر برات براي تاديه درون يك يا چند ماه و نيم اصدار شده باشد اول بايد ماه هاي كامل را حساب نمود. اگر موعد برات ابتداي ماه و نـهايت ماه تعيين شده باشد مقصد ازين تعبيرات اول پانزدهم و روز اخير ماه است.
ذكر هشت يا پانزده روز ه و يك و يا دو هفته نبوده بلكه هشت و يا پانزده روز حقيقي هست تعبير نيم ماه بـه 5 1 روز اطلاق ميشود.
ماده 506 ـ اگر از نظر ميعاد تادهي تقويم محل صدور برات با تقويم محل تاديه اختلاف داشته باشد تقويم محلت اديه معتبر است. اگر موعد پرداخت برات با تعطيل تصادف كند بايد روز بعد از تعطيل تاديه شود. همين قاعده درون مورد ساير اوراق تجارتي نيز رعايت خواهد شد.

حصه ششم
تاديه
ماده 507 ـ حامل مجبور هست بروزيكه برات قابل تاديه ميباشد و يا منتهي که تا دو روز كار بعد از آن بـه مخاطب رجوع نمايد.
ماده 508 ـ‌ درون حاليكه مخاطب وجه برات را تاديه ميكند از حامل تقاضا مينمايد كه بـه برات رسيد تحرير و آنرا تسليم كند.
در صورت تاديه قسمي برات رد نميشود ولي مخاطب ميتواند تقاضا نمايد كه درون برات براي قسمت تاديه شده باو رسيد داده شود.
ماده 509 ـ‌ حامل برات قبل از حلول موعد بگرفتن وجه برات مجبور نميشود.
مخاطبيكه قبل از حلول موعد برات را تاديه ميكند ضرر اين تاديه بخودش متوجه خواهد شد. شخصيكه درون حلول موعد برات را تاديه ميكند بري الزمـه ميشود مشروط براينكه حيله و يا غفلت فاحش درون تاديه بعمل نيامده باشد.
شخص تاديه كننده بـه تدقيق انتظام و توالي ظهر نويسي ها مجبور هست ليكن بتدقيق صحت امضاي ظهر نويسان مكلف نخواهد بود.
ماده 510 ـ‌ اگر برات پولي كه درون محل تاديه رايج نباشد صادر گردد و صادر كننده پولي را كه تاديه آن درون برات ذكر گرديده شرط نگذاشته باشد مخاطب ميتواند كه پول متداول محل تاديه را قرار قيمت (روز تاديه) اجرا نمايد اگر نوع وجه برات مقيد باشد و مديون برات از تاديه عاجز آيد حامل ميتواند تقاضا كند وجه برات را بـه پول محل تاديه بقرار روز نرخ موعد تاديه كند.
ماده 511 ـ‌ نرخهائيكه درون محل تاديه جاري ميباشد اساس قيمت پول خارجي شمرده ميشود. صادر كننده و يا يكي از ظهر نويسان ميتواند مبلغي را كه تاديه خواهد شد مطابق قيمت معين تسغير و در برات درج كند . اگر وجه برات بـه پولي تعيين شود كه درون مملكت صادر كننده و تاديه كننده اسم واحد و قيمت متفاوت داشته باشد درين صورت مسكوك (پول رايج)‌ محل تاديه معتبر دانسته ميشود.
ماده 512 ـ درون حاليكه براي وجه برات درون ظرف مدت معين ماده (507)‌ براي تاديه رجوع نشود هر يكي از مديونين برات ميتوانند مبلغ برات را بمصرف و خساره حامل بمقام صلاحيت دار توديع كنند.

حصه هفتم
حق رجوع درون حال عدم قبول و
عدم تاديه
ماده 513 ـ‌ حامل عليه صادر كننده و ظهر نويس و اشخاص مسئول ديگر درون حالات ذيل ميتواند رجوع كند.
1ـ‌ اگر درون حلول مدت برات تاديه بعمل نيامده باشد.
2ـ‌ اگر از قبول كلا يا قسما امتناع شده باشد.
3‌ـ‌ درون صورت افلاس مخاطب خواه برات قبول شده باشد و يا نشده باشد يا درون صورت معطلي تاديه از جانب مخاطب چه بحكم محكمـه باشد يا نباشد.
و يا درصورتيكه حامل بـه محكمـه مراجعه نموده و معادل وجه برات از اموال مخاطب تحت مراقبت گرفته شده و نتيجه نداده باشد.
4 ـ درون صورت افلاس صادر كننده براتيكه غير قابل قبول باشد.
ماده 514 ـ‌ استنكاف از قبول يا تاديه لازم هست با يك ورقه رسميه كه اعتراض عدم قبول و يا عدم تاديه گفته ميشود اثبات كرده شود بايد اعتراض عدم تاديه درون روزيكه تاديه برات لازم مي آيد و يا درون ظرف دو روز كار متعاقبه بعمل آيد و اعتراض عدم قبول بايد درون ظرف مدتيكه براي ارائه برات بجهت قبول تعيين شده اجرا شود.
در موضوع فقره دوم ماده (493)‌ اگر ارائه اول برات درون روز اخير موعد بوقوع آمده باشد اعتراض را ميتواند درون روز آينده همان روز هم بعمل آورد.
اعتراض عدم قبول اعتراض عدم تاديه و ارائه را از بين ميبرد درون حالات متذكره فقره سوم ماده (513)‌ حامل بدون اينكه برات را بـه مخاطب ارائه كند و يا اعتراض نمايد ميتواند از حق رجوع خود درون مقابل مسئولين استفاده كند راجع بـه فقره چهارم ماده مذكور حامل با داشتن دليل افلاس صادر كننده ميتواند رجوع كند.
ماده 515 ـ حامل مجبور هست در ظرف چهار روز كار بعد از روز اعتراض و يا اگر درون برات شرط اعاده بي مصرف موجود باشد درون ظرف چهار روز كار بعد از روز ارائه كيفيت عدم قبول يا عدم تاديه را بـه ظهر نويس و صادر كننده اخبار كنند هر ظهر نويسي كه باو اخبار ميشود مجبور هست خبري را كه گرفته درون ظرف دو روز كار با علاوه كردن اسم و آدرس كسانيكه باو اخبار كرده اند بظهر نويس خود اطلاع بدهد.
تا زمانيكه بصادر كننده ميرسد بهمين منوال معامله دوام ميكند مدتهاي مذكوره از تاريخ اخذ خبر آغاز مييابد.
اگر يك ظهر نويس آدرس خود را تحرير ننموده باشد و يا بصورتي تحرير نموده باشد كه خوانده شده نتواند اخبار بظهر نويس مقدمترا ز او كافي هست شخصيكه مجبور باخبار هست لازم هست اين خبر را بـه واسطه دائره مربوطه رسمي تبليغ كند.
شخصيكه درون داخل مدت مقرره اخبار نكند حقوق ا و ساقط نميشود و اگر بنابر غفلت او ضرر و زياني توليد شده باشد بـه خود او مربوط هست مقدار اين ضرر و زيان از وجه برات تجاوز نميتواند.
ماده 516 ـ‌ اگر صادر كننده يا ظهر نويس يا ضامن درون برات كلمات (اعاده بي مصرف) و يا (بي اعتراض)‌ ويا كلماتيكه اين منظور را افاده كند نوشته باشند حامل آن برات براي رجوع خود از اعتراض عدم قبول يا عدم تاديه معاف دانسته ميشود. اما حامل برات مكلف هست كه درون ظرف مدت معينـه بظهر نويس ها و صادر كننده اخبار نمايد اثبات عدم رعايت مدت ها بشخص راجع هست كه درون مقابل حامل مدعي ميشود، شرطيكه صادر كننده وضع كرده درون حق كافي آنانيكه ببرات امضا نموده اند مرعي است. اگر چنين شرط از طرف يكظهر نويس يا ضامن نوشته شده باشد تنـها راجع بظهر نويس يا ضامن مرعي ميباشد اگر با وجود شرطيكه از طرف صادر كننده نوشته شده باشد حامل اعتراض نمايد مصارف مربوط بخود اوست.
ماده 517 ـ اشخاصيكه برات را صادر و يا قبول و يا ظهر نويسي و يا ضمانت ميكنند درون مقابل حامل بصورت منفرد و مجتمع مسئول اند حامل برات بدون اينكه مراتب را درون نظر بگيرد حق دارد عليه تمام ايشان منفردا يا مجتمعا ت اقامـه دعوي كند. عين همين حق را هر صاحب امضائيكه وجه برات را تاديه ميكند داراست. اقامـه دعوي بمرتبه اول عليه يكي از اينـها مانع اقامـه دعوي عليه ديگران نميشود. اگر بيكي از ظهر نويسان رجوع شود كه تاريخ امضاء‌ او از ديگران مؤخر باشد مانع دعوي حامل بديگران نميشود.
ماده 518 ـ حامل مي تواند از شخصيكه عليه او رجوع كرده مطالبات ذيل را بنمايد:
1 ـ وجه براتي را كه قبول نگرديده و يا قبول شده و تاديه نشده باشد و نيز تكت پولي آنرا اگر مشروط باشد.
2 ـ في صد شش تكت پولي آنرا از تاريخ حلول موعد.
3ـ مصارف اعتراض و اخباريكه از طرف حامل بظهر نويس ها و صادر كننده تبليغ گرديده باشد با مصارف ديگريكه از همين حيث متحمل شده باشد.
اگر حق رجوع قبل از حلول موعد استعمال شده باشد برات تنزيل ميشود.
اين تنزيل از روي نرخ رسمي تنزيل (نرخ بانك)‌و يا نرخ بازار آزاد كه درون زمان رجوع درون اقامتگاه حامل جريان داشته باشد حساب ميشود.
تبصره: تكت پولي فيصد شش كه درون فقره (2)‌ تصريح شده درون تمام موارديكه موافقت موجود نباشد معتبر است.
ماده 519 ـ‌ شخصيكه وجه برات را تاديه ميكند از اشخاصيكه درون مقابل او مسئول اند مطالبات ذيل را مي تواند.
1 ـ‌ تمام مبلغي را كه تاديه كرده .
2 ـ تكت پولي مبلغ مذكور را از تاريخ تاديه
3 ـ‌ هر مصارفيرا كه متحمل شده باشد.
ماده 520 ـ‌ هر مسئوليكه حق رجوع عليه او ا ستعمال شده باشد مي تواند درون مقابل تاديه وجه برات تقاضا كند كه درون مقابل برات با ورقه اعتراض باو رسيد داده شود هر ظهر نويسيكه وجه برات را تاديه ميكند ميتواند ظهر نويسي خود وظهر نويسي هاي ما بعد را خط بكشد.
ماده 521 ـ‌ درون صورت استعمال حق رجوع بعد از قبول قسمي شخصيكه مبلغ قبول نشده برات را تاديه مينمايد ميتواند تقاضا كند كه تاديه مذكور بر روي برات قيد شده رسيد آن هم باو داده شود حامل برات بايد يك نقل مصدق برات را نيز باعتراض باو بدهد که تا آنكه استعمال مزيد حق اعتراض ممكن شد بتواند.
ماده 522 ـ شخصيكه داراي حق رجوع هست اگر درون برات بر خلاف آن مشروط نباشد ميتواند بذريعه يك برات جديديكه بـه برات اعاده (Rechange) موسوم ميشود وجه برات را از يكي از اشخاصيكه نزد او مسئول اند دريافت كنند و لازم هست (برات اعاده) از نوع قابل تاديه درون اقامتگاه و عند الرويه باشد.
برات اعاده غير از مبالغيكه درون مواد (518 ـ 519 )‌ نشان داده شده حاوي بر مبلغ دلالي و مخارج صكوكي و مصارف انتقال پول نيز ميباشد.
ماده 523 ـ‌ حق رجوع حامل بصادر كننده ظهر نويسها و ساير مسئولين برات (باستثاي حق رجوع بقبول كننده)‌ درون موارد ذيل ساقط ميگردد:
1 ـ‌ هرگاه مدت معينـه قانوني براتهائيكه عند الارائه يا بعد از يك مدت بعد ارائه قابل تاديه باشد منقضي شده باشد.
2 ـ‌ درون صورتيكه اعتراضات مربوط بـه عدم قبول يا عدم تاديه بعد از مدت معينـه قانوني بعمل آمده باشد.
3ـ‌ اگر براتي داراي شرط (بي مصرف) بعد از مدت معينـه ارائه شده باشد و يا اگر از طرف صادر كننده قيد باشد كه درون ظرف مدت معينـه براي قبول برات ارائه گردد درون صورت عدم مراعات بـه آن و اين قيد درون صورتي اعتبار دارد كه از فحواي آن استنباط نشود كه مقصد صادر كننده ابراء‌ ذمـه از مسئوليت قبول بوده است.
اگر يك ظهر نويس درون ظهر نويسي خود مدتي را براي ارائه درج نموده باشد از ين مدت تنـها همان ظهر نويس ميتواند استفاده نمايد.
ماده 524 ـ‌ اگر درون ظرف مدت هائيكه قانونا معين هست ارائه برات و اعتراض بـه سبب يك مانع غير قابل رفع (فورس ماژور)‌ ممكن نشود مدت ها ي مذكور تمديد ميشود.
حامل برات مجبور هست بلا تاخير علل مجبره (فورس ماژور)‌ را بظهر نويس خود اطلاع دهد. و اين اطلاع بايد درون برات و يا يك ورقه ضميمـه منضمـه كه درون آن تاريخ نوشته و امضا شده باشد تحرير شود.
بعد از رفع علل مجبره حامل بايد برات را بدون فوت وقت براي قبول و يا تاديه ارائه كند و در صورت لزوم اعتراض نامـه صادر نمايد. اگر علل مجبره بيشتر از سي روز بعد از حلول موعد دوام كند بدون اينكه بارائه برات و تحرير اعتراض حاجت باشد حق رجوع استعمال شده ميتواند.
درباره برات هائيكه با ارائه و يا درون يك مدت معين بعد از ارائه قابل تاديه باشد مدت سي روز از تاريخي حساب ميشود كه حامل علل مجبره را بـه ظهر نويس خود خبر داده باشد ولو اين تاريخ قبل از اختتام موعد ارائه هم بوده باشد.
در احواليكه اعتراض تنـها بـه شخص حامل و يا شخصيكه مامور بـه ارائه برات هست عايد گردد از علل مجبره (فورس ماژور)‌ شمرده نميشود.

حصه هشتم
توسط
ماده 525 ـ صادر كننده يا ظهر نويس ميتواند شخص ديگري را معرفي كند که تا در صورت نكول مخاطب براي قبول يا تاديه باو مراجعه شود شخص ثالث و مخاطب و هر شخصيكه بنابر امضاء‌ برات مسئوليت داشته باشد (غير از شخصيكه برات را قبول ميكند) ميتوانند توسط كنند شخصيكه براي يكي از امضاء‌ كنندگان توسط ميكند مجبور هست بكسي كه براي او توسط نموده باشد از وساطت خود درون ظرف دو روز كار اخبار كند.

قبول بالتوسط
ماده 526 ـ‌ درون صورتيكه موعد برات حلول نموده و حامل صلاحيت رجوع را داشته باشد قبول بالتوسط بعمل آمده ميتواند حامل درون قبول وساطت مختار هست و اما اگر حامل پيشنـهاد بالتوسط را قبول مينمايد حق مراجعتي را كه پيش از حلول موعد عليه مسئولين برات دارد از دست ميدهد.
ماده 527 ـ كيفيت قبول بالتوسط درون برات تحرير و از طرف توسط كننده امضاء‌ ميشود قبول بالتوسط بحساب هر كسيكه بعمل آمده باشد تصريح ميگردد. درون صورت عدم تصريح بحساب صادر كننده محسوب ميشود.
ماده 528 ـ‌ قبول كننده بالتوسط درون مقابل حامل مسئول است. و اگر اين قبول بالتوسط بحساب مخاطب باشد درون مقابل ظهر نويسي هائيكه بعد از آن ميآيند مثل مخاطب مسئول است.
با وجود قبول بالتوسط شخصيكه براي او توسط واقع ميشود و يا كفيل قانوني او ميتواند طبق ماده (518)‌ وجه را تاديه كرده برات يا درون صورت ايجاب ورقه اعتراض را طلب كند.

تاديه بالتوسط
ماده 529 ـ‌ درون تمام احواليكه حامل داراي حق رجوع ميباشد چه درون حلول موعد و چه قبل از آن تاديه بالتوسط ممكن هست تاديه بالتوسط بايد شامل تمام مبلغ قابل تاديه باشد و بايد منتهي فرداي روز آخري كه براي اعتراض عدم تاديه مقرر هست اجرا شود.
ماده 530 ـ اگر برات بالتوسط قبول شده و تاديه بعمل نيامده باشد حامل فرداي روز آخري كه براي اعتراض مقرر هست اعتراض عدم تاديه را تحرير ميكند. درون حاليكه درون ظرف مدت مذكوره اعتراض تحرير نگردد شخصيكه برات بحساب او قبول شده و همچنان ظهر نويسان ما بعد از مسئوليت بري ميشوند.
ماده 531ـ حامليكه تاديه بالتوسط را مطابق ماده (518)‌ قبول نميكند حق رجوع خودرا درون مقابل اشخاصيكه تاديه باعث برات ذمـه ايشان ميشود از دست ميدهد.
ماده 532ـ تاديه بالتوسط براي هر شخصيكه اجرا ميشود با تحرير و امضاي روي برايت اثبات ميگردد.
اگر درون برات نشان داده نشده باشد كه تاديه براي كدام شخص بعمل آمده چنان فرض ميشود كه برات صادر كننده هست برات ورقه اعتراض درون صورتيكه اجرا شده باشد بشخصيكه بطريق توسط برات را تاديه مينمايد تسليم ميشود.
ماده 533ـ تاديه بالتوسط براي هر كسيكه بعمل آيد حقوق را كه حامل درون مقابل آن شخص و اشخاص ديگري كه نزد او مسئولند دارد بشخص تاديه كننده انتقال مينمايد.
ولي آن شخص برات را نميتواند مكررا ظهر نويسي كند. تاديه بالتوسط (براي هر كسيكه توسط واقع شده باشد) مستلزم برائت ذمـه ظهر نويسان ما بعد ميباشد. درون حاليكه براي تاديه بالتوسط متوسطين متعددي موجود باشد توسط هر كدام آنـها كه برائت اشخاص زياده تر را درون برداشته باشد ترجيح داده ميشود.

حصه نـهم
تعداد نسخه هاي برات
ماده 534 ـ برات بصورت نسخه متعددي كه از هم ديگر تفاوت نداشته باشد صادر شده ميتواند درون متن برات هائيكه بـه نسخه هاي متعدد نوشته ميشود بايد نمبر مسلسل نسخه ها تحرير شود. هر نسخه برات كه داراي نمبر مسلسل نباشد برات جداگانـه شناخته ميشود. اگر درون متن برات عبارت تنـها يك نسخه نوشته نباشد حامل ميتواند با تحمل مصارف نسخه هاي متعددي مطالبه كند اگر برات يك نسخه بوده و در آن ظهر نويسي بعمل آمده باشد و پس از آن حامل نسخه هاي متعددي بگيرد بايستي بظهر نويس قريب خود مراجعه كند و اين ظهر نويس مكلف هست بر له حامل بظهر نويس ما قبل رجوع كند و بهمين و تيره ظهر نويسي جريان مي يابد. ظهر نويسان مجبور اند كه بنسخه هاي جديد برات ظهر نويسي هاي خود شانرا تحرير كنند.
ماده 535 ـ اگر تاديه بمقابل يك نسخه از براتيكه بـه نسخه هاي ديگر بي اثر ميگردد با وجود اين مخاطب بـه نسبت هر يكي از نسخه هاي قبول شده كه مسترد نگرديده باشد مسئول هست ظهر نويس كه نسخه هاي متعددي را با اشخاص متعدد تفويض ميكند و همچنان ظهر نويسهاي ديگري كه بعد از او مي آيند بمقابل نسخه هائيكه امضاي شانرا محتوي بوده و مسترد نشده باشد مسئول اند.

حصه دهم
جعل كاري ـ‌ تحريفات
ماده 536 ـ‌ جعل يك امضاء درون برات چه امضاي صادر كننده باشد و يا قبول كننده بامضاهاي ديگري كه درون برات موجود هست خللي وارد نميكند.
ماده 537 ـ اگر درون متن برات تحريف واقع شود اشخاصيكه بعد از تحريف امضاء نموده اند بـه مبلغ بعد از تحريف و آنانيكه قبل از آن امضا نموده اند بر طبق متن اصل برات مسئولند.

حصه يازدهم
مرور زمان
ماده 538 ـ كافه دعاوي كه عليه قبول كننده از رهگذر برات نشئت نمايد از تاريخ حلول موعد بعد از مرور مدت سه سال ساقط ميشود دعاوي ئيكه حال عليه ظهر نويسان و صادر كننده اقامـه كند و از تاريخ اعتراضيكه درون وقت معين آن نوشته شده باشد (و اگر درون سند شرط اعاده بدون مصرف موجود باشد از تاريخ انقضاي موعد) بمرور يكسال ساقط ميشود دعوائيكه ظهر نويسان بر عليه همديگر شان و يا عليه صادر كننده اقامـه كند از تاريخ تاديه برات از طرف ظهر نويسان و يا از تاريخي كه عليه خود آنـها اقامـه دعوي شده باشد بمرور شش ماه ساقط ميشود.
ماده 539 ـ معامله كه مسلتزم قطع مرور زمان هست تنـها درون حق كسيكه از آن استفاده ميكند معتبر است.

حصه دوازدهم
احكام عموميه
ماده 540 ـ اگر موعد يك برات با ايام تعطيل مصادف باشد تاديه آن درون روز اول كاري كه يوم تعطيل را تعقيب ميكند طلب ميگردد و همچنان جمله معاملات متعلق ببرات بالخاصه موضوع ارائه براي قبول و تحرير اعتراض درون روز كار اجرا ميشود.
در صورتيكه يكي از معاملات مذكوره درون داخل يك مدتي تصادف كند كه روز آخر آن قانونا تعطيل شمرده شود مدت مذكور که تا روز اول كاري كه روز انقضاي مدت مذكور را تعقيب ميكند تمديد ميشود. روزهاي تعطيل كه درون بين واقع ميشود بحساب مدت داخل است.
ماده 541 ـ مدتيكه قرار قانون با مقاوله معين باشد روزهاي اول آن باين مدتها شامل نميشود.
ماده 542 ـ اهليت اشخاص درون تعهدات برات نظر بـه قوانين دولت متبوع اشخاص تعهد كننده تثبيت ميگردد.
ماده 543 ـ اجراي هر گونـه تعهدات درون معامله برات تابع قوانين مملكتي هست كه تعهد درون آنجا بعمل آمده است.
ماده 544 ـ اعتراض و بالعموم هر اقدامي كه براي حفظ حقوق ناشيه از برات و استفاده از آن بعمل مي آيد تابع قوانين مملكتي خواهد بود كه از آن بعمل ميايد تابع قوانين مملكتي خواهد بود كه آن اقدام درون آنجا عملي ميشود.

فصل دوم
(حجت)
ماده 545 ـ‌ حجت تجارتي بايد داراي شرائط ذيل باشد:
1ـ تحرير كلمـه (حجت)‌ بر روي سند بهر زباني كه حجت نوشته شده باشد.
2ـ تاديه بلا شرط مبلغ معين.
3 ـ‌ موعد تاديه.
4ـ محل تاديه
5ـ اسم شخصيكه تاديه مبلغ درون وجه و يا بامر او ميشود.
6ـ محل و تاريخ تحرير حجت.
7 ـ‌ امضاي صادر كننده حجت.
ماده 546 ـ سندي كه يكي از مواد متذكره ماده فوق را حاوي نباشد (باستثاني موارد ذيل) (حجت) شناخته نميشود.
حجتي كه موعد تاديه آن تحرير نگرديده باشد عند المطالبه قابل تاديه هست اگر درون يك حجت محل تاديه آن تحرير نشده باشد محل صدور آن محل تاديه و در عين زمان محل اقامت صادر كننده دانسته ميشود.
اگر درون متن حجت محل صدور تحرير نگرديده باشد محل صدور همان محلي دانسته ميشود كه پهلوي اسم امضا كننده تحرير گرديده باشد.
ماده 547 ـ مقررات ذيل كه ببرات تعلق دارد راجع بحجت نيز قابل تطبيق است.
راجع بـه ظهر نويسي مواد (480 – 510)
راجع بـه ضمانت مواد (499 ـ 501)
راجع بـه موعد مواد (502 ـ 506)
راجع بـه تاديه مواد (507 ـ‌ 512)
راجع بـه حق رجوع درون صورت عدم تاديه مواد (513 ـ 520 ـ 522 ـ 523).
راجع بـه توسط تاديه بالواسطه مواد (525 ـ 529 ـ 533).
راجع بـه جعل و تحريف (536 ـ 537).
راجع بـه مرور زمان (538 ـ‌ 539 ).
راجع بـه صورت حساب ايام رسميه (540 ـ 541 ).
همچنان راجع بـه تاديه درون اقامتگاه شخص ديگر احكام مواد (474 ـ 496) و دائر بـه مقاوله تكت پولي (475 و 496) و دائر بـه مقاوله تكت پولي 475 و درباره بيانات مختلف راجع بمبالغي كه تاديه ميشود 476. راجع بـه نتايج امضاي شخصي كه واجد اهليت ميباشد (477) و راجع بـه نتايج امضاي كسيكه وكيل نباشد و يا از حدود وكالت تجاوز كند حكم ماده (478)‌در خصوص حجت هم معتبر است.
ماده 548 ـ‌ شخصيكه حجت را امضا ميكند مثل شخصي قبول كننده يك برات مسئول هست حينيكه بعد از مدتي از رويت تاديه آن قبول ميشود (بشرطيكه از طرف امضاء‌كننده عباره (ملاحظه شده) بر آن تحرير شده باشد) درون ظرف مدت هاي معينـه ماده (492)‌ لازم الارائه است. اگر صاحب امضاء از تحرير عباره (ملاحظه شده است) با قيد تاريخ آن امتناع كند بايد قرار ماده (494) امتناع توسط يكورقه اعتراض اثبات شود تاريخ اين ورقه اعتراض مبدا موعد تاديه بعد از ارائه سند دانسته ميشود.

فصل سوم
حصه اول
چك
ماده 549 ـ‌ چك محتوي شرايط ذيل باشد.
1ـ درون متن سند ذكر كلمـه چك.
2ـ‌ امر بلا قيد و شرط تاديه مبلغ.
3ـ اسم شخصيكه تاديه ميكند (مخاطب)
4ـ ذكر محل تاديه
5ـ قيد محل تاريخ صدور چك
6ـ امضاي شخصي كه چك را صادر ميكند (صادر كننده).
ماده 550 ـ سندي كه يكي از شرايط متذكره ماده (549)‌ حاوي نباشد چك شناخته نميشود.
مگر درون مورد آتيه:
اگر محل تاديه درون چك ذكر نشده باشد محليكه بـه پهلوي اسم مخاطب نوشته باشد محل تاديه و در عين زمان اقامتگاه مخاطب شناخته ميشود.
اگر محل صدور چك ذكر نشده باشد محليكه بعد از اسم صادر كننده ذكر شده باشد محل صدور شناخته ميشود.
ماده 551 ـ چك درون حالي صادر ميشود كه صادر كننده درون نزد مخاطب دارائي داشته و مخاطب درون اثر موافقه صريح يا ضمني بـه تاديه آن مكلف باشد.
ماده 552ـ چك را ميتوان (بصور) ذيل قابل تاديه دانست:
1ـ‌ بيك شخص معين يا بـه امر او.
2ـ بـه حامل.
يك چك كه شخص مودي اليه آن معلوم نباشد محرر بـه حامل شناخته مي شود.
ماده 553 ـ صادر كننده مي تواند چك را درون وجه خود صادر كند.
ماده 554 ـ‌ درون صورتي كه بين ارقام و حروف مبلغ مندرجه چك اختلاف باشد حروف معتبر است.
ماده 555 ـ‌ درون صورتي كه بين ارقام و حروف مبلغ مندرجه چك اختلاف باشد حروف معتبر است.
ماده 556 ـ اگر چك علاوه از امضاي شخص صلاحيت دار داراي امضاي اشخاص باشد كه اهليت تعهد چك را دارا نباشند و يا امضاهاي جعلي و اشخاص غير حقيقي باشد تعهد اشخاص داراي اهليت كه بچك امضا نموده اند باز هم معتبر است.
ماده 557 ـ كسانيكه چك را بنام و حساب شخصيكه وكالت او را ندارند صادر يا تاديه كنند مسئول نتايج آنند.
ماده 558 ـ شخص صادر كننده ضامن تاديه هست و شرطي كه متضمن ابراء ضمانت تاديه باشد معتبر نيست. و پس از تاديه وجه چك صادر كننده از ضمانت بري ميشود.

حصه دوم
ظهر نويسي
ماده 559 ـ هر چك باستثناي چك محرر بـه حامل بطريق ظهر نويسي بديگر قابل انتقال هست اگر صادر كننده بر چك جمله (قابل انتقال نيست) و يا يك جمله ديگريكه عين معني را افاده كند نوشته باشد چك مذكور بطريق ظهر نويسي نقل شده نميتواند. چك را مي توان بمخاطب و صادر كننده و مسئولين ديگر ظهر نويسي نمود.
اين اشخاص ميتوانند از طرف خود چك را تكرار بديگران ظهر نويسي كنند.
با ظهر نويسي كافه حقوق متولد از چك انتقال مي يابد.
ماده 560 ـ ظهر نويسي بايد بلا شرط باشد تعيين شرط درون ظهر نويسي معتبر نيست همچنين ظهر نويسي يك قسمت از مبلغ مندرجه چك صحيح نيست ظهر نويسي يك قسمت از مبلغ مندرجه چك صحيح نيست ظهر نويسي اگر از طرف مخاطب بـه عمل آيد باطل است. ظهر نويسي بـه نام مخاطب حكم رسيد را دارد.
ماده 561 ـ‌ ظهر نويسي يا بر خود چك يا بر يك ورقه ملصقه ديگري چك نوشته ميشود ظهر نويسي لازم هست از طرف ظهر نويس امضا شود. اگر ظهر نويس بدون ذكر حامل تنـها بـه امضاء‌ اكتفا نموده باشد ظهر نويسي صحيح است. (ظهر نويسي سفيد) راجع بـه ظهر نويسي چك مقررات مواد 483 الي 488 قابل تطبيق است.

حصه سوم
ضمانت
ماده 562ـ مقررات ماده (499) الي (501) حصه چهارم راجع بـه ضمانت برات درون خصوص ضمانت چك هم معتبر است.

حصه چهارم
ارائه و تاديه
ماده 663 ـ چك عند الرويت قابل تاديه هست هر شرطيكه بر خلاف آن باشد غير معتبر است.
ماده 664ـ اگر چك درون همان مكانيكه صادر شده قابل تاديه باشد دارنده چك مكلف هست كه درون ظرف پانزده روز از تاريخ صدور وجه آنرا مطالبه كند و اگر از يك نقطه بـه نقطه ديگر مملكت صادر شده باشد بايد درون ظرف دو ماه از تاريخ صدور چك مطالبه شود درون مورد چكهائيكه از خارج صادر شده و بايد درون افغانستان پرداخته شود مقررات را جمعه بـه چك هائيكه درون افغانستان صادر شده رعايت خواهد شد ولي مدتيكه درون ظرف آن دارنده اين چنين چك ها مي تواند وجه آنرا مطالبه كند چهار ماه از تاريخ صدور است.
ماده 565ـ اگر محل صدور و محل تاديه چك تقويم مختلف داشته باشد تاريخ صدور همان روز دانسته خواهد شد كه با روز تقويم محل تاديه مطابق باشد.

ماده 566 ـ اگر دارنده چك درون ظرف مواعد قانوني پرداخت وجه چك را مطالبه نكند دعوي او عليه ظهر نويس مسموع نخواهد بود و اگر وجه چك بـه سببي كه مربوط بـه مخاطب هست از بين برود دعوي دارنده چك عليه صادر كننده نيز مسموع نيست ولي مخاطب بعد از اختتام موعد چك هم ميتواند تاديه كند.

ماده 567 ـ اگر صادر كننده چك بعد از اصدار آن فوت يا واجد عدم صلاحيت و اهليت شود درون اعتبار چك تاثير ندارد.

ماده 568 ـ‌ كسيكه وجه چك را دريافت ميكند بايد ظهر آنرا رسيد نمايد دارنده ميتواند تاديه قسمي را قبول نمايد، درون اينصورت باندازه مبلغيكه دريافت داشته درون ظهر چك رسيده نمايد.
ماده 569 ـ‌ اگر چكي بـه پولي قابل تاديه نوشته شود كه پول مملكت تاديه نباشد مبلغ قابل تاديه را ميتوان بـه پول مملكت مطابقت بقيمت آن درون روز تاديه (بخواهش حامل) بعمل آورد.
اگردر وقت ارائه پول تاديه نشده باشد دارنده چك مي تواند بر حسب ميل خود تقاضا كند كه تاديه بـه پول آن مملكت از روي نرخ روز ارائه و يا نرخ روز تاديه بـه عمل آيد.
قيمت پول خارجي بر طبق رواج محل تعيين ميشود معذالك صادر كننده ميتواند شرط گذارد كه مبلغ قابل تاديه بر طبق نرخي كه درون چك نوشته شده هست حساب شود.

حصه پنجم
چك هاي مخطط (كراس)‌ و چك هاي قابل انتقال بحساب
ماده 570 ـ صادر كننده و يا دارنده چك ميتواند چك را خط (كراس)‌ بكشد.
خط كشيدن عبارت هست از كشيدن دو خط متوازي بر وي چك كه يا عام هست يا خاص اگر درون بين دو خط چيزي ذكر نشده باشد و يا كلمـه (بانكدار) و يا كدام كلمـه ديگري معادل آن نوشته باشد اين خط كشيدن عام هست و اگر اسم (بانكدار) درون بين دو خط نوشته شده باشد اين خط كشيدن خاص هست خط عام را ميتوان بخط خاص تحويل داد مگر عكس آن و يا امحاي خط و بانكدار و يا اسم بانكدار جايز نيست.

ماده 571 ـ‌ يك چك كه بطور عام خط كشيده شده باشد مخاطب تنـها بـه (بانكدار) و يا مشتري خود انتقال داده ميتواند.
چكي كه بصورت خاص خط كشيده شده باشد مخاطب فقط ببانك داريكه اسم او نوشته شده و يا اگر بانكدار مخاطب باشد فقط بـه مشتري خود انتقال داده ميتواند.
بانكداريكه اسم او ذكر شده هست مي تواند چك را ببانكدار ديگري براي تحصيل تسليم كند، بانكدار ديگري براي تحصيل تسليم كند، بانكدار چك مخطط را بجز درون حساب مشتريان خود و يا بانكدار ديگري نميتواند معامله كند.
مخاطب يا بانك دار ي كه مقررات فوق را رعايت نكند براي ضرريكه توليد ميشود که تا باندازه مبلغ چك مسئول است.

ماده 572 ـ‌ صادر كننده يا دارنده چك ميتواند تاديه نقدي چك را بـه اينصورت منع كند كه بر روي چك عرضا عباره (قابل معامله بحساب است)‌را بنويسد محو عباره (قابل تاديه بحساب است) از چك جايز نيست.

حصه ششم
مراجعه بنا بر عدم تاديه
ماده 573ـ درون صورت امتناع از تاديه دارنده چك ميتواند بـه ظهر نويسان صادر كننده چك ميتواند بـه ظهر نويسان صادر كننده و اشخاص مسئول ديگر مراجعه كند دارنده ميتواند با يكي از دلايل ذيل امتناع از تاديه را باثبات برساند:
1ـ اعتراض توسط يك ورقه رسمي.
2ـ تحرير درون ظهر چك از طرف مخاطب با قيد تاريخ.
3ـ تصديق محكمـه تجارتي مبني بر ارائه چك بـه قيد تاريخ.

ماده 574 ـ‌ اعتراض بايد قبل از انقضاي مدتي كه براي ارائه مقرر هست عملي شود اگر چك درون آخرين روز مقرره ارائه شود اعتراض را ممكن هست در روزكار يكه بعد از آن مي آيد عملي ساخت.
ماده 575ـ‌ درون صورت امتناع از تاديه بعد از اعتراض دارنده چك ميتواند بظهر نويس خود و يا صادر كننده درون داخل چهار روز كاريكه بعد از تحرير اعتراض مي آيد اطلاع بدهد هر ظهر نويس بايد درون داخل چهار روز كاريكه بعد از گرفتن اطلاع مي آيد از عدم تاديه بظهر نويس ما قبل خود خبر بدهد و درين اطلاع اسم و آدرس اشخاص را كه كه اطلاع سابق را داده اند ذكر نمايد و بهمين صورت مسلسلا که تا به صادر كننده برسد اگر چك ضمانت شده باشد بايد درون داخل همان مدت بضامن هم خبرداده شود.
اطلاع ممكن هست با اعاده چك و يا با مكتوب راجستري توسط پيوسته اجرا شود تاريخ رسيد پوسته درون تعيين موعد اطلاع اعتبار داده ميشود. شخصي كه درون داخل مدت معينـه اطلاع ندهد حقوق خود را از دست نمي دهد ولي اگر بنابر غفلت او كدام ضرري عايد شده باشد مسئول جبران آن ميباشد معذالك اندازه مسئوليت او از مبلغ مندرجه چك اضافه تر شده نميتواند.

ماده 576 ـ‌ حامل چك ميتواند بر عليه تمام اشخاصيكه درون چك مسئوليت دارند مجتمعا يا منفردا اقامـه دعوا نمايد و درين كار مكلف برعايه ترتيب ظهر نويسي نميباشد. و همين حق را هر شخصي تاديه كننده ديگر نيز دارا ميباشد.
دعوي بر عليه يكي از اشخاص مسئول مانع دعوي بر عليه اشخاص ديگر نيست.

ماده 577 ـ‌ حامل چك يا تاديه كننده مي تواند از شخص مسئول مصارف ذيل را مطالبه كند.
1 ـ مبلغ تاديه ناشده چك.
2ـ‌ تكت پولي.
3 ـ‌ مصارف اعتراض و غيره كه متحمل شده باشد.
ماده 578 ـ هر شخص مسئول كه مورد مراجعه واقع شده باشد ميتواند درون بدل تاديه چك را با عتراض و رسيد تقاضا نمايد ظهر نويسي كه چك را گرفته و تاديه نموده باشد ميتواند ظهر نويسي خود و ظهر نويسي ظهر نويسان ما بعد را ابطال نمايد.

حصه هفتم
تعدد نسخه هاي چك
ماده 579 ـ‌ صدور چك بـه نسخه هاي متعدد ممكن هست در اينصورت بايد هر نسخه داراي نمره واحد بوده ودر آن تصريح شود كه تعداد نسخه چند هست و بـه موجب نسخه اول وجه قابل تاديه ميباشد.
ماده 580 ـ‌ چون تاديه بذريعه نسخه اول صورت گرفته نسخه هاي ديگر از اعتبار ساقط است.

حصه هشتم
ساخت كاري و تحريفات
ماده 581 ـ احكام مواد 536 و 537 كه مربوط ساخته كاري و تحريفات ميباشد درباره چك نيز مرعي الاجرا است.

حصه نـهم
مرور زمان
ماده 582 ـ دعاوي كه حامل عليه ظهر نويس ها و صادر كننده اقامـه ميكند شش ماه بعد از انقضاي مدت ارائه ساقط هست همچنين دعوي هر يك از مسئولين از تاريخ تاديه وجه بعد از انقضاي شش ماه ساقط ميشود حكم ماده (539) درباره چك نيز معتبر است.

ماده 583 ـ احكام عموميه مواد (540 و 541) كه راجع ببرات و ججت ميباشد درباره چك ها نيز قابل تطبيق است.

فصل چهارم
ضياع اسناد تجارتي
ماده 584 ـ اگر حامل يك سند تجارتي مالكيت خود را ذريعه ظهر نويسي ها بلا انقطاع بـه اثبات برساند مجبور نيست وجه آنرا كه اخذ نموده اعاده بدارند مگر اينكه ثابت شود كه آنرا بذرايع غير قانوني بدست آورده است.
ماده 585 ـ سند تجارتي كه از نزد حامل مفقود شده باشد مي تواند بطلان آنرا درون محكمـه مربوطه كه مكلف باستماع دعاوي تجارتي هست ادعا نمايد.
سند و كيفيت بـه تملك و فقدان را حتي الامكان شرح دهد. درون صورتيكه محكمـه دلائل درخواست كننده را كافي بداند اگر سند مفقود برات قبول شده باشد آنرا بـه قبول كننده و اگر سند چك يا برات قبول ناشده باشد بـه صادر كننده و مخاطب اگر سند درون وجه حامل باشد بـه مخاطب عدم تاديه وجه آنرا تحريرا امر ميدهد محتويات سند و لزوم ارائه آنرا درون ظرف دو ماه توسط جرايد رسمي و غير رسمي سه مرتبه اعلان مي نمايد درون ختم اين مدت تصميم لازم را درون ابطال سند اتخاذ خواهد نمود. اين مدت راجع بـه سنديكه موعد آن بسر رسيده باشد سر از تاريخ اعلان منتشره درون جريده رسمي و درباره سنديكه موعد آن بعد از اعلان سوم بسر ميرسيد سر از تاريخ بسر رسيدن موعد آن و راجع بـه سنديكه تاديه آن مشروط بـه ارائه بوده و در تاريخ اعلان سوم مدت ارائه آن هنوز نرسيده باشد سر از روز اخير مدت ارائه معتبر است.

ماده 586 ـ شخصيكه خواهش بطلان سند را مي نمايد ميتواند بيانيه مبني بر محتويات اساسي ترتيب و در مدت و محليكه قانونا تعيين شده باشد بـه مخاطب ارسال نمايد همين ورقه راجع بـه تاديه و عدم تاديه و رويت بمنزله اعتراض تلقي ميشود.

ماده 587 ـ اگر سند درون خاتمـه مدتي كه تعيين شده ارائه نشود محكمـه ميتواند درون اثر تقاضاي مدعي راجع بابطال سند حكم صادر و باشخاصيكه درون ماده (585) ذكر شده ابلاغ نمايد بموجب حكم ابطال مدعي مثل اينكه اصل سند ضايع شده را مالك باشد حقوق خود را از قبول كننده برات و اگر برات قبول نشده باشد و يا حجت و چك باشد از صادر كننده مطالبه نمايد شخصيكه عليه او دعوي ميشود حق دارد كه از تاريخ صدور حكم که تا يك ماه بـه محكمـه رجوع و عدم استحقاق محكوم له را باثبات برساند.

ماده 588 ـ اگر سند الي ختم مدت اعلان بـه محكمـه معين ارائه شود محكمـه هدايت ماده (585) راجع بابلاغ را اجرا و مطابق اصول بـه دعوي رسيدگي نموده حكم صادر مي نمايد.

باب چهارم
تعهدات تجارتي
فصل اول احكام عمومي
ماده 589 ـ اگر دو شخص و يا اشخاص متعدد درون ضمن يك معامله كه خواه براي يك نفر و يا همـه ايشان ماهيت تجارتي را دارا باشد درون مقابل شخص ثالثي مشتركا داخل تعهد شوند درون صورتيكه خلاف آن درون قرارداد تصريح نشده باشد مجتمعا مسئول شمرده ميشوند. عين همين حكم بر اشخاصيكه ضمانت ديون را مي نمايند نيز تطبيق ميشود.
ماده 590 ـ‌ پوليكه درون نتيجه كدام عقد تجارتي واجب التاديه شود و در داخل مملكت رواج قانوني نداشته باشد درون انقضاي وعده تبديل آن نظر بـه نرخ روز بـه پول افغاني جائز است.
ليكن اگر درون حين عقد تاديه پول خارجي كه رواج قانوني نداشته باشد تصريح شود و يا بـه اين معني كدام عبارت ديگري استعمال شده باشد شرط تاديه عين پول خارجي معتبر است.
ماده 591 ـ شخصيكه تعهد تجارتي خود را درون اثر حيله و تقصير ايفا نكند و يا درون ايفاي آن تاخير نمايد بعد از اينكه رسما و يا بارسال مكتوب راجستري بـه او اخطار ميشود مجبور هست كه خساره را كه متعهد له دچار شده با مفادي كه از آن محروم گرديده جبران كند.
اسباب مجبره ( فورس ماژور) ازين حكم مستثني است.
ماده 592 ـ اگر متعهد تعهد خود را نقض نمايد يا تعهدي را كه بصورت مطلق درون يك وقت معين و يا درون ظرف يك مدت معين لازم الاجرا باشد ايفا ننمايد و يا موضوع تعهد عبارت از نكردن يك عمل باشد و آن را اجرا نمايد بدون اخطار دعوي جبران خساره شده ميتواند.
ماده 593 ـ اگر مبلغي كه درون تعهد بنام جبران خساره معين شده باشد از مقدار منفعتي كه متعهد له درون صورت ايفاي تعهد حاصل مينمود اضافه هم شود محكمـه نميتواند اندازه آن را تنزيل دهد درون صورتيكه بر خلاف آن را تنزيل دهد درون صورتيكه بر خلاف آن درون قرارداد صراحت نباشد متعهد له باخذ مبلغي كه بنام جبران خساره مقرر داشته هست به عوض ايفاي تعهد مجبور نميشود اگر ضرريكه متعهد له بـه آن دچار شود از مبلغيكه بنام جبران خساره معين ميشود زيادتر باشد درون صورتيكه درون قرارداد صراحتي بر خلاف آن موجود نباشد متعهد مجبور هست مبلغ اضافي را هم تاديه كند.
ماده 594 ـ اگر عدم ايفاي تعهد درون اثر علني باشد كه قبلا قابل پيش بيني نبوده و يا از تقصير دائن توليد شده و يا درون اجراي تعهد قيد احترازي از جانب متعهد له قبول شده باشد متعهد بـه هيچ نوع بـه جبران خساره مكلف شده نميتواند.
ماده 595 ـ بيعانـه دليل عقد شمرده ميشود درون حال ايفاي تعهد طرفين بيعانـه محاسبه ميشود.
اگر عقد درون اثر رضاي طرفين وي ا نظريه سبب ديگري كه موجب جبران خساره نباشد فسخ گردد بيعانـه بصاحب آن اعاده ميشود.
ماده 596 ـ درون صورتيكه برخلاف آن درون قرارداد و يا عرف تجراتي مقرر نباشد طرفيكه درون اثر تقصير خود بـه ايفاي تعهد نمي پردازد اگر بيعانـه داده باشد حق مطالبه آنرا ندارد و اگر شخصي تعهد را بنابر تقصير خود ايفا نكند گيرنده بيعانـه علاوه از اعاده بيعانـه مجبور هست كه معادل آنرا هم بجانب مقابل بپردازد درون هر دو صورت طرفيكه تعهد خود را ايفا نكند مجبور هست خساره طرف ديگر را ولو اينكه از پول بيعانـه اضافه هم باشد جبران كند.
ماده 597 ـ‌ اگر يكي از طرفين درون مقابل تاديه و يا وعده تاديه مبلغ معين حق رجوع از عقد را براي خود شرط گذاشته باشد شروع ايفاي تعهد و يا قبول ايفاي تعهد طرف مقابل مانع اجراي حق رجوع مي گردد.
ماده 598 ـ تكت پولي دين تجارتي بعد از انقضاي ايام معين و در صورت تعيين معود معين از تاريخ اخطار حساب مي شود.

ماده 599 ـ‌ شخصيكه واجد اوصاف تجارتي بوده براي يكنفر تاجر و يا غير تاجر عملي را انجام دهد كه از ايجابات تجارتي وي باشد و يا بصورت ديگري تحصيل منفعت نموده باشد حق دارد عوض آن عمل را مطالبه و اخذ نمايد.
علاوه بر اين حق دارد مبلغي را كه براي اجراي كار و يا تحصيل منفعت بطور پيشكي داده و مصارفي را كه بعمل آورده باشد از تاريخ مصرف با تكت پولي طلب نمايد.

ماده 600 ـ تكت پولي درون امور تجارتي بـه اساس موافقه جانبين آزادانـه تعيين شده ميتواند.
ماده 601 ـ تعهد تجارتي درون محليكه درون قرارداد معين شده و اگر درون قرارداد معين نشده باشد درون محليكه نظر بـه ماهيت و مقصد تجارت ضمنا معين شده ميتواند لازم الاجرا هست اگر محل اجرا درون قرارداد تصريح نشده و ضمنا نيز معين شده نتاند متعهد مجبور هست تعهد خود را بـه محليكه تجارت خانـه او ميباشد و اگر تجارت خانـه نداشته باشد درون محل اقامت خويش اجرا كند.
ماده 602 ـ‌ تعهد تسويه يك مبلغ اگر بر خلاف آن بطور صريح يا ضمني درون قرارداد ذكر نشده باشد درون محل تجارت خانـه دائن و اگر تجارت خانـه او موجود نباشد درون اقامتگاه شخصي او ايفا مي شود. و مديون حق مطالبه مصارف و خساره تسويه را ندارد.

ماده 603 ـ خواهش ايفاي يك تعهد كه زمان اجراي آن درون مقاوله تعيين نگرديه باشد درون هر زمان ممكن هست و ليكن تعهديكه نظر بـه عرف و يا چگونگي معامله بعد از مرور يك مدت معين از عقد قابل ايفا باشد نميتوان متعهد را قبل از انقضاي مدت مذكور بـه ايفا مجبور ساخت.
ماده 604 ـ اگر شرط شده باشد كه تعهد درون بين مدتيكه صراحتا و ياضمنا تعيين شده ايفا گردد لازم هست قبل از ختم آن مدت اجرا شود. اگر ختم مدت مصادف با روز تعطيل عمومي باشد اقلا يكروز قبل از روز ختم ايفا گردد.
اگر مديون قبل از ختم موعد اذن تاديه دين را داشته باشد درون صورتيكه عرف و عادتي بر خلاف آن وجود نداشته باشد نمي تواند بدون رضاي دائن دين را تنزيل كند.

ماده 605 ـ اگر درون مقاوله راجع بـه نوع و وصف اشيائي كه تسليم آن تعهد شده هست تصريحي موجود نباشد متعهد ميتواند از اشياي كه داراي وصف و نوعيت متوسط باشند بدهد ولي همانطوريكه متعهد مجبور بجنس اعلي نيست بجنس ادني هم مجاز نميباشد.
ماده 606 ـ عقديكه طرفينر ا الزام مي نمايد تايك طرف تعهد خويشرا ايفا نكند طرف ديگر بايفاي تعهد مجبور نيست ليكن اگر يكطرف نظر بصراحت قرارداد و يا ماهيت معامله و يا نظر بعرف جاريه مقدمتر از طرف ديگر باجراي تعهد مكلف باشد ولو كه طرف ديگر تعهد خود را ايفا ننموده باشد باجراي تعهد مذكور مكلف است.

ماده 607 ـ‌ درون صورتيكه يكي از طرفين تعهد خود را ايفا نمايد و طرف ديگر اجرا نكند اجرا كننده ميتواند يك اطلاعيه ارسال كند مبني بر اينكه اگر طرف ديگر بـه ايفاي تعهد درون ظرف مدت مناسب اقدام نكند عقد فسخ خواهد شد و پس از آن بـه محكمـه مراجعه و فسخ قرارداد را مطالبه ميتواند.
طرفيكه بـه محكمـه براي فسخ مراجعه ميكند ايفاي تعهد را تقاضا نميتواند بعد از اقامـه دعوي فسخ همان طوريكه محكمـه نميتواند بـه مدعي عليه براي ايفاي تعهد مـهلت بدهد بهمان صورت نميتواند پيش نـهاديرا كه از جانب مدعي عليه بـه نسبت ايفاي تعهد ميشود قبول كند اگر فسخ عقد معلق بـه يك شرط باشد و يا براي اجراي آن صراحتا و يا ضمنا مدتي معين شده باشد بعد از تحقق شرط و يا مرور مدت طرف ديگر بـه قبول خواهشيكه از جانب متعهد راجع بايفاي تعهد ميشود مجبور نميگردد.

فصل دوم
عقود تجارتي
حصه اول
صورت انعقاد
ماده 608 ـ براي عقود تجارتي رضاء و موافقت طرفين كافي هست تنظيم قرارداد و يا ايفاي مراستم ديگر لزوم ندارد.

ماده 609 ـ اگر قانونا براي عقد رعايت شكل مخصوص تحريرا لازم باشد و يا طرفين عقد را بايفاي بعضي مراسم مانند تنظيم مقاوله موقوف گذاشته باشند که تا زمانيكه شكل مذكور رعايت و يا مراسم معينـه اجرا نشود عقد صورت نميگيرد. درون صورتيكه طرفين بـه تنظيم قرارداد موافقت نموده باشند چنان دانسته ميشود كه انعقاد عقد را بـه تنظيم قرارداد ملتوي گذاشته اند.
اگر قرارداد تنظيم هم نگرديده ولي ثابت شود كه طرفين عقد را منتقد دانسته اند عدم تنظيم قرارداد سبب عدم انعقاد عقد شمرده نميشود.
ماده 610 ـ اگر ايجاب بصورت تعيين يك مدت معين براي قبول بعمل آمده باشد درون صورتيكه طرفين حاضر هم باشد ايجاب كننده نميتواند قبل از انقضاي مدت معينـه از ايجاب منصرف شود.
اگر ايجاب بدون تعيين مدت بعمل آمده باشد اعتبار آن باقي نميماند مشروط بـه اينكه درون صورت حاضر بودن طرفين قبول فورا واقع نشده باشد.
عقديكه ذريعه وسايل مخابراتي از قبيل تيلفون وقوع مييابد درون حكم عقد يست كه حضورا بـه عمل آمده باشد.

ماده 611 ـ براي ايجابيكه بصورت تحرير واقع ميشود اگر مدت تعيين نشده باشد ايجاب كننده نميتواند قبل از انقضاي مدتيكه عرفا براي تفكر و جواب قبول از جانب قبول كننده مرور آن لازم هست از ايجاب منصرف شود.

ماده 612 ـ جواب قبول بايد درون ظرف مدت معين كه بايجاب كننده رسيده بتواند فرستاده شود اگر جواب بعد از مرور اين مدت توصل ورزد عقد صورت نميگيرد ولي درون صورتيكه معلوم شود كه جواب قبول درون ظرف مدت معين لازمـه داده شده هست ايجاب كننده مجبور هست راجع بـه تاخير جواب فورا بجانب مقابل از عدم انعقاد عقد خبر دهد و الا عقد مذكور منعقد ميگردد.
ماده 613 ـ سكوت محض جانب مقابل قبول گفته نميشود. وليكن درون صورتيكه دو تاجر با هم ديگر مناسبات تجارتي دائمي داشته باشد و يا يكي از اين دو تاجر بديگر خود مراجعه و او را بنام خود باجراي بعضي معاملات بوكالت گماشته باشد ايجابيكه از طرف يكي از ايشان بديگري واقع ميشود بايد طرف مقابل فورا بـه ايجاب مذكور جواب بدهد و الا سكوت او قبول شمرده ميشود. طرفيكه ايجاب را رد ميكند راجع بامواليكه درون اثناي تبليغ ايجاب باو فرستاده شده هست مكلف هست تدابيري را كه درون مواد (762 – 763)‌ بيان شده هست اتخاذ كند.
ماده 614ـ اگر جواب قبول موافق بـه ايجاب نباشد عقد منعقد نميگردد. درين صورت قبول ايجاب جديد را اقتضاء ميكند.
ماده 615 ـ براي اينكه تلگراف مربوط بـه ايجاب يا قبول معتبر شده بتواند لازم هست باثبات برسد كه داراي امضاي شخص فرستنده هست و يا تلگرام بـه اجازه او صادر شده است.
ماده 616 ـ‌ ايجابيكه تحريرا بعمل مي آيد از تاريخ وصول جواب قبول بايجاب كننده عقد منعقد ميشود ليكن اگر ايجاب كننده قبل از رسيدن جواب قبول و يا درون عين زمان از انصراف قبول كننده واقف شود ايجاب بلا اثر ميشود.
ماده 617 ـ عقديكه ذريعه مخابره واقع شود از تاريخ ارسال جواب قبول منعقد و معتبر دانسته ميشود طوريكه درون ماده (613) مقرر شده درون صورتيكه قبول بصراحت لازم نباشد عقد از تاريخ رسيدن ايجاب بـه مخاطب معتبر است.
ماده 618 ـ فوت و يا سلب اهليت يك تاجر درون ايجاب يا قبول او راجع بـه معاملات تجارتي اش مستلزم بطلان نمي گردد مگر اينكه بر خلاف آن تصريح نموده باشند و يا از ماهيت معامله استدلال شود.

حصه دوم
تفسير عقود تجارتي
ماده 619 ـ اگر معني عبارت كه درون يك معامله تجارتي تحرير ميشود واضح و منطقي باشد بمعناي ظاهري آن اعتبار داده ميشود اگر عبارتي منافي مقصد بديهي باشد درون اينصورت بـه مقصد اعتبار داده ميشود.

ماده 620 ـ‌ درون صورتيكه عبارت امكان تعبيرات متعددي را داشته باشد مقصد مشترك طرفين از مندرجات ديگر مقاوله باعرف و عادات و تعاملات و احواليكه درون زمان تنظيم مقاوله موجود باشد و يا نظر بسوابق تطبيقات درون گذشته تعيين ميشود.

ماده 621 ـ‌ درون صورتيكه عبارت معني متعدد و مشترك داشته باشد بهر معني كه قرينـه افاده نمايد بهمان معني تفسير ميشود.

ماده 622 ـ درون صورتيكه عبارت مقاوله بمني متعددي تعبيرشود و مطابق حكم ماده (620)‌ مقصد حقيقي طرفين تعيين شده نتواند مقاوله بـه له متعهد و عليه متعهد له تفسير ميگردد.
ماده 623 ـ اعتبار عرف تجارتي و احكام قانوني درون معاملات تجارتي مور هست مگر اينكه صراحتا جانبين بر خلاف آن موافقت نموده باشند.

حصه سوم
وسائل ثبوت عقود تجارتي
ماده 624 ـ محكمـه باستناد و مقاولات تجارتي بر ثبوت عقد حكم صادر مي نمايد. ودر صورتيكه حكم ديگري درون اين قانون موجود نباشد از شـهادت شـهود قراين و امارات استفاده ميتواند اندازه مدعي بـه درين قاعده نزد محكمـه فرقي نميكند.

ماده 625 ـ اعاده يك سند بـه مديون درصورتيكه خلاف آن ثابت نشود دليل تاديه بدل سند محسوب ميشود.
ماده 626 ـ سند يا مقاوله يك معامله تجارتيكه اثبات آن لازم بـه سند نبوده ابهام داشته باشد محكمـه ميتواند از روي شـهادت قرائن و امارات اصدار حكم نمايد.
ماده 627 ـ اقرار قابل تجزيه نيست. بنابران لازم هست بياني كه مدعي عليه ميكند يا تماما رد يا قبول شود.

ماده 628 ـ درون صورتيكه مقاوله تحريري وجود نداشته باشد شخصيكه يك بيجك را صراحتا يا ضمنا قبول ميكند چنان شمرده ميشود كه مندرجات آنرا هم قبول نموده است. شخصيكه بيجك ميگيرد اگر از تاريخ گرفتن آن درون مدت بيست روز اعتراضي درون محتويات آن نكند چنان تلقي ميشود كه مندرجات آن را قبول نموده است.

فصل سوم
(بيع تجارتي)
(حصه اول)
(احكام عمومي)
ماده 629 ـ رضاي طرفين بـه نسبت مبيعه و قيمت انعقاد بيع دانسته ميشود اطلاع قيمت جاريه و ارسال كتلاك و يا عرضه فروش كه بدون تعيين ماهيت و مقدار و قيمت اشياء‌ بعمل مي آيد ايجاب شمرده نميشود.

ماده 630 ـ‌ اگر بايع مال غير را فروخته باشد مشتري مالك آن شده نمي تواند ولي بايع مكلف هست كه يا مال را خريداري و بشمتري تسليم نمايد و يا اگر خساراتي بيشتري وارد شده باشد آنرا جبران كند.

ماده 631 ـ اگر يك تاجر اموال منقوله شخص ديگري را فروش و تسليم نمايد درون صورتيكه مشتري بر حقيقت آن علم نداشته باشد مالك مبيعه دانسته ميشود اگر ثابت شود كه مبيعه اموال مفقود و يا مسروقه بوده باشد مالكيت مشتري سلب ميگردد.
ماده 632 ـ‌ بيع اموال تجارتي كه درون زمان عقد موجود نبوده و در وقت تسليم قابل تدارك باشد معتبر است.

ماده 633 ـ اگر درون حين عقد احتمال اتلاف مال از طرف جانبين درون نظر گرفته شده باشد بيع آن جايز هست در صورت تحقق احتمال مشتري حق استرداد قيمت را ندارد.

ماده 634 ـ تمام مصارف متعلق بـه تسليم مبيعه مثل وزن و اندازه بـه بايع مربوط و مصارف متعلق بـه تسليم از قبيل مصارف تحويل و حمل و نقل بـه مشرتي عايد هست مگر اينكه درون مقاوله و يا عرف و تعامل تجارتي بر خلاف آن قبول و معمول باشد.
ماده 635 ـ اگر ارسال مبيعه از محل ديگري بمشتري لازم باشد و راجع بـه صورت ارسال از طرف مشتري شرطي گذاشته نشده باشد بايع درين حال درون انتخاب وسايل حمل ونقل اموال و حفاظه آن مثل مشتري اقدام مي نمايد.

ماده 636 ـ ارسال مبيعه از طرف بايع بـه اقامتگاه مشتري و يا ارسال آن درون يك محل ديگري كه درمقاوله تصريح شده هست در حكم تسليم هست ولي اگر بايع مبيعه را توسط شخص فرستاده و به او امر نموده باشد كه اگر مشتري قيمت آنرا و يا تامينات لازمـه را ندهد مبيعه را تسليم نكند صرف فرستادن مبيعه تسليم دانسته نميشود.

ماده 637 ـ ارسال محموله (كسانمينت) مبيعه و يا نظر بـه موافقه بائع وضع مارك مشتري بالاي مبيعه درون صورتيكه امتعه از طريق خشكه ـ بحر دريا و كول درون حال حمل و نقل باشد درون حكم تسليم است.

ماده 638 ـ اگر مشتري اموال را كه از حيث عمده فروشي مقدار آن معين باشد خريده باشد بـه تسليم يك قسمت آن اجبار شده نميتواند ولي اگر مشتري تسليم تدريجي را قبول نموده باشد بايع را بـه تسليم قسم باقيمانده مجبور ميتواند و يا بواسطه عدم تسليم باقيمانده مال عقد را فسخ و خساره را كه ازين حث متحمل شده هست مطالبه نمايد.

ماده 639 ـ مشتري ميتواند كه انوايس مبيعه را و اگر قيمت تاديه شده باشد درج آن را درون انوايس تقاضا نمايد.
ماده 640 ـ بعد از تكميل عقد خساره كه بـه مبيعه واقع ميشود ولو اتفاقا باشد عائد بمشتري هست اگر خساره ناشي از تقصير و يا حيله بايع و يا معايب مبيعه باشد مربوط بـه بايع است.

ماده 641 ـ درون احوال ذيل بعد از تكميل عقد خساره كه بـه مبيعه برسد بـه بايع مربوط است.
اول ـ اگر مبيعه مشخص و معين نبوده و براي اثبات ماهيت آن علائميكه از ديگر اشياي هم جنس تفريق و تميز شود وضع نشده باشد.
دوم ـ اگر مبيعه ئيكه براي تسليم وزن تعداد و اندازه نمودن آن لازم هست قبل از وزن تعداد تغير و يا تلف شده باشد (ولي اگر مشتري با وجود اخطار درون وزن تعداد و اندازه نمودن حاضر نشده باشد و يا شخصي را از طرف خود نفرستاده باشد خساره عايد بـه مشتري است).
سوم ـ اگر تسليم مبيعه بـه آينده شرط شده باشد.
چهارم ـ درون حال آماده بودن مشتري براي تسليم گرفتن مبيعه اگر بايع با وجود اخطار مبيعه را تسليم نداده باشد.

ماده 642 ـ خساره كه از رهگذر حمل و نقل مبيعه ذريعه كميسه كار نقليه يا حمل و نقل دهنده عايد ميگردد سر از تاريخ تسليم مبيعه از طرف بايع بـه انـها مربوط بـه مشتري است. اگر راجع بطرز حمل و نقل مبيعه كدام شرط موجود باشد بايع مكلف هست اين شرط را مراعات كند درون صورت تخلف بدون عذر معقول و مستند از ضرريكه بـه مشتري ميرسد مسئول خواهد بود. اگر محل ارسال امتعه نظر بـه مقصد طرفين محل تسليم شمرده شده باشد دراين صورت خساره كه درون اثناي حمل و نقل وقوع مي يابد مربوط بـه بايع است.
اگر بايع محض مصارف حمل و نقل را بـه عهده ميگيرد محليه مبيعه بـه آنجا نقل داده ميشود محل تسليم محسوب نميشود.

ماده 643 ـ معين بودن قيمت و يا صورت تعيين آن لازم هست در حاليكه قيمت باينصورت تعيين نشده و مبيعه هم تسلمي نشده باشد نرخ مروجه درون محل و زمان عقد بحيث قيمت اساس قرار داده ميشود اگر نرخ مروجه درون زمان و محل عقد متعدد باشد مشتري مجبور هست كه اوسط نرخ را تاديه كند.

ماده 644 ـ‌ تفويض حق تعيين قيمت ذريعه مقاوله بـه شخص ثالث مجاز هست اگر شخص ثالث نظر بـه علتي قيمت را تعيين ننمود مشتري مجبور هست كه نرخ رايج روز فروش را و اگر نرخ همان روز متعدد باشد اوسط آن را بپردازد اگر نرخ رايجه وجود نداشته باشد قيمت از طرف محكمـه تعيين ميشود.
ماده 645 ـ مشتري كه قيمت را تايده ننموده و در ظرف مدت بين تاريخ عقد و تسليم ورشكست شود با آنكه بايع تاديه وجه را تاجيل كرده باشد (ولي تامينات معتبر نگرفته باشد)‌ حق دارد مبيعه را تسليم ندهد.

ماده 646 ـ اگر تعيين قيمت نظر بوزن مبيعه مشروط باشد‌(در صورتيكه بر خلاف آن مقاوله و يا عرف عادات موجود نباشد) وزن ظرف از آن وضع ميشود.
اينكه وزن ظرف نسبت بوزن حقيقي مبيعه و يا نظر بيك مقياس و مقدار معين تثبيت شود و يا يك مقدار از وزن مبيعه بحيث وزن ظرف وضع و يا قيمت همان قسمت خراب شوده و بيكاره امتعه كه تسليم ميشود تنقيص گردد باساس قرارداد و در صورت عدم قرارداد از روي عرف كه درون محل تسليم جاري هست تعيين ميشود.

ماده 647 ـ قبل از اداي تمام قيمت مال قيد شرط دائر بر عدم انتقال ملكيت مبيعه بـه مشتري معتبر هست خساره مبيعه كه تحت اين شرط تسليم داده ميشود سر از تاريخ تسليم بـه مشتري عايد است.
ماده 648 ـ‌ اگر قيمت مبيعه نظر بـه نرخ بورس و يا بازار مقيد شده باشد درون صورتيكه خلاف آن قراردادي موجود نباشد نرخ وسطي بورس و يا بازار محل و زمان اجراي تعهد اساس اتخاذ ميشود و اگر تعيين اين نرخ ممكن نباشد نرخ وسطي فروشـهاي مماثل كه درون محل و زمان اجراي تعهد موجود هست قبول ميشود.

ماده 649 ـ تكت پولي قيمت مبيعه بنام جبران ضرر و زيان درون صورت تسليم مبيعه از تاريخ تسليم و اگر از تسليم گرفتن امتناع شده باشد از تاريع اطلاع ببعد قابل مطالبه است.
ماده 650 ـ نظر بـه ماهيت قرارداد و يا مقصد طرفين و يا جنس مبيعه اگر اجراي تعهد باقسام مختلفه قابل تقسيم باشد اگر يكي از طرفين يك قسمت تعهد را اجرا نكرده باشد ميتواند عقد را فسخ كند.
ماده 651 ـ درون مبايعاتيكه باساس نمونـه بعمل مي آيد اثبات مطابقت مبيعه با نمونـه متعلق بايع هست ولي اگر نمونـه درون اثناي كه بدست مشتري بوده خراب و يا تلف شود آنگاه اثبات عدم مطابقت مبيعه با نمونـه تعلق بـه مشتري دارد.

ماده 652 ـ اگر مشتري خريد را بعد از معاينـه و تجربه و پسند مقيد ساخته باشد جائز است.
ماده 653 ـ اگر مبيعه براي معاينـه و تجربه بـه مشتري تسليم داده شده باشد مشتري مجبور هست نظر بـه قرارداد و در حال عدم قرارداد درون مدتيكه عرفا معين هست قبولي و يا عدم قبولي خود را راجع بـه مبيعه بيان كند و اگر درون قرارداد و عرف مدت معين نباشد بائع مـهلت مناسبيرا تعيين و مشتري را بـه قبول و يا رد مبيعه دعوت ميكند. اگر مشتري درون مدت مذكور جواب نداده باشد چنين محسوب ميشود كه مبيعه را قبول كرده هست اگر مشتري حق خيار خويش را صراحتا محافظه ننموده باشد و تمام و يا يك قسمت قيمت را تاديه و يا مبيعه را غير از صورتيكه براي تجربه لازم مي آيد بشكل ديگري تصرف كرده باشد بيع تكميل ميشود.

ماده 654 ـ درون بيع كه مطابق ماده (652) واقع ميشود اگر مشتري درون ظرف مدت معين قرارداد و يا عرف قبولي و يا عدم قبولي خود را اظهار نكرده باشد بيع غير منعقد محسوب ميشود.
اگر درون قرارداد و يا عرف كدام مدتي معين نباشد بايع مـهلت مناسب تعيين كرده مشتري را باستعمال حق خيارش دعوت ميكند. اگر مشتري درون اين مدت سكوت كرده باشد بيع غير منعقد محسوب ميشود.

ماده 655 ـ اگر بيع بشرائط متذكره قرارداد و قانون موافق باشد مشتري مجبور هست در ظرف مدتيكه باساس قرارداد و يا عرف معين هست مبيعه را تسليم بگيرد.
اگر مشتري اين مكلفيت را ايفا ننموده و قيمت را تاديه كرده باشد بايع بعد از اخطار كيفيت بـه مشتري ميتواند از محكمـه تجارتي براي محافظه مبيعه شخص امين را مطالبه كند. درون اثر اين خواهش محكمـه بدون جلب مشتري فورا شخص امين را تعيين ميكند.
واگر نصب امين و يا تاخير تسليم مصارف و خساره ايجاب نمايد جبران آن بذمت مشتري است. هر گاه ماهيت مبيعه مساعد بـه توديع نبوده و يا سريع الفساد باشد يا محافظه آن نظر بـه قيمت بمصارف گزاف و يا تاديه بـه اجرت ارضيه محتاج باشد بايع بعد از اينكه موضوع را بـه مشتري درون صورت امكان اطلاع نمايد ميتواند باساس اجازه كه از محكمـه حاصل ميكند مبيعه را بدون دعوت مشتري بصورت مزايده علني بفروش برساند درون صورتيكه مبيعه درون بورس يا بازار نرخ مروج داشته باشد بايع حق دارد باجازه محكمـه بدون مزايده علني بهمان نرخ بفروشد مبيعه كه باين صورت بفروش ميرسد قيمت آن بعد از وضع مصارف فروش از جانب بايع بنام مشتري ببانك و در صورت عدم وجود بانك بـه اجازه محكمـه دريك محل امين ديگري توديع شود. بعد از اينكه مبيعه بـه شخص امين و يا قيمت آن بيك محل امين توديع گردد فورا قضيه از طرفه بايع باطلاع مشتري رسانيده شود.

ماده 656 ـ درون صورتيكه مشتري قيمت را درون زمان معين قرارداد و يا عرف تاديه نكند بايع طوريكه دعواي قيمت را ميتواند همچنان حق دارد باساس اطلاعيه و يا مكتوب راجستري مـهلت مناسب تعيين و مشتري را بـه ايفاء تعهد دعوت نمايد اگر مشتري درون ظرف اين مـهلت قيمت را تاديه نكند بايع ميتواند مطابق بـه ماده (655)‌مبيع را فروخته و از بدل آن قيمت را استفاء و تفاوت بين بدل فروش و قيمت مبيعه را از مشتري مطالبه نمايد. اگر مبيعه درون بورس و يا بازار داراي نرخ مروجي باشد بايع بدون اينكه مجبور بفروش مبيعه باشد ميتواند تفاوت بين قيمت مبيعه و نرخ را كه درون خاتمـه مـهلت درون بورس و يا درون بازار موجود هست از مشتري طلب كند.
ماده 657 ـ درون صورتيكه بايع مبيعه را درون زمان معين قرارداد و يا عرف تسليم نكند مشتري با اطلاعيه و يا مكتوب راجستري بايع را درون ظرف يك مدت مناسب بـه تسليم مبيعه دعوت ميكند. اگر درون انقضاء اين مـهلت بايع مبيعه را تسليم نكند. مشتري ميتواند بـه محكمـه مراجعه نموده فسخ قرارداد را با خساره وارده و فايده كه از آن محروم مانده هست از بايع طلب كند اگر مشتري بخواهد ميتواند مستقيما و يا توسط محكمـه امتعه را از شخص ثالث بخرد و بدلي را كه تاديه نموده هست اگر از قيمت مبيعه زياده تر باشد اين زيادت را از بايع اول مطالبه كند درون صورتيكه مبيعه درون بورس ويا بازار نرخ مروجي داشته باشد مشتري بدون اشتراء‌ مبيعه از شخص ثالث نيز ميتواند تفاوت بين نرخ مروج قيمت مبيعه را از بايع تقاضا كند هم درين صورت و هم درون حال مبايعه از شخص ثالث حق طلب خساره كه مشتري آنرا متحمل شده هست باساس ماده (591) محفوظ ميباشد.

ماده 658 ـ اگر درون بيع نظر بصراحت قرارداد و يا نظر بـه جنس و ماهيت مبيعه و مقصد اشترا مشتري و بايع مجبور باشند كه حتما درون ظرف ميعاد معيني ايفاي تعهد كنند. درون صورتيكه درون ختم اين مدت تعهد را ايفا نكرده باشند طرف ديگر از باعث عدم ايفاي تعهد بدون اطلاعيه ميتواند مطابق احكام مواد (656 ) و (657) عقد را فسخ و جبران خساره طلب كند ولي طرفيكه صلاحيت فسخ عقد را دارد اگر بخواهد كه تعهد عينا ايفا شود مكلف هست كه درون حين حلول يا انقضاء مدت معين ايفاي تعهد را تقاضا كند.

ماده 659 ـ درون مبائعات تجارتي اگر درون حين تسليم كدام عيب و نقص مبيعه و يا عدم توافق آن بـه شرايط قرارداد و يا نمونـه يا قانون ظاهر شود مشتري مكلف هست كيفيت را درون ظرف چهار روز بـه بايع اطلاع دهد و الا بعد از آنكه مشتري مبيعه را تسليم شد مكلف هست آنرا درون ظرف دو هفته خودش يا نماينده اش معاينـه بنمايد اگر درنتيجه اين معاينـه نقصي ظاهر شود و يا عدم موافقت مبيعه بشرايط قانون و يا قرارداد و يا نمونـه آشكار گردد مشتري براي حفظ حق رجوع خود موظف هست كيفيت را درون ظرف دو هفته و اگر عيب مخفي كشف شود بصورت فوري بـه بايع اطلاع دهد و الا چنان استنباط ميشود كه مبيعه را بحال موجوده قبول كرده است.

ماده 660 ـ مشتري حق دارد عليه بايع از رهگذر نقص درون مبيعه و يا عدم توافق بـه قرارداد و يا شرايط معينـه قانوني و يا نمونـه دعوي كند اين حق از تاريخ تسليم مبيعه که تا شش ماه اعتبار دارد تزئيد يا تنقيص اين مدت درون قرارداد جائز است.

ماده 661 ـ اگر عدم موافقت مبيعه بشرايط معينـه قانون و يا قرارداد و يا نمونـه درون اثر حيله بايع فهميده شده بتواند احكام مواد 659 و 660 درباره آن تطبيق نمي شود.
ماده 662 ـ درون صورتيكه مشتري مطابق ماده (659) درون مبيعه عيبي كشف كرده و يا آن را درون اثر علتي مطابق شرايط معينـه قرارداد يا قانون و يا نمونـه دريافت نكند ميتواند اولا بـه بايع رجوع و آن را براي معاينـه دعوت نمايدو اگر بايع بـه مدت مناسب حاضر نشود درين حالت بـه محكمـه تجارتي مراجعه و براي نصب اهل خبره تقاضا و معاينـه ميشود و محكمـه بهمان اساس قرار لازم را صادر مينمايد.

ماده 663 ـ درصورتيكه مبيعه براي مشتري از محل ديگري فرستاده شده باشد ولو اينكه مشتري مطابق حكم ماده (659) بـه بايع مراجعه هم كرده باشد مشتري مجبور هست مبيعه را بمصرف بايع محافظه و يا مطابق ماده (655) بـه شخص امين بسپارد.
اگر مبيعه ماهيتا قابل توديع نبوده و يا سريع الفساد باشد و يا مصرف محافظه آن نظر بـه قيمت آن زيادتر و يا وابسته بـه تاديه اجرت ارضيه باشد مشتري ميتواند مطابق ماده (655)‌ مبيعه را بفروش برساند.

ماده 644 ـ درون صورتيكه مبيعه شرايط معين قرارداد و يا قانون را دارا نباشد مشتري مخير هست عقد را فسخ و يا حكم تاديه تفاوت قيمت و خساره را از محكمـه مطالبه كند.

حصه دوم
بعضي از انواع خصوصي بيع تجارتي
فروش صيف
ماده 665 ـ اگر يك بيع باساس تعيين كشتي كه مبيعه بـه آن حمل خواهد شد بعمل آمده باشد درون اين صورت عقد بيع بشرط مواصلت كشتي مذكور بـه محل مقصد موكول ميباشد.
اگر بايع مدت حركت كشتي را كه مبيعه درون آن حمل ميشود ذريعه مقاوله و يا نظر بعرف تجارتي تعيين نكرده باشد مشتري ميتواند تعيين مدت كشتي را تقاضا و يا فسخ عقد را با جبران خساره طلب كند.
اگر براي تعيين مدت كشتي درون مقاوله و يا عرف صراحت و سابقه وجود نداشته باشد مشتري ميتواند بـه محكمـه مراجعه و تعيين اين مدت را طلب و محكمـه مستعجلا اقدام نمايد.
اگر براي مدت حركت كشتي كه درون حين محل عقد و يا بعدا تعيين ميشود و يا براي مواصلت آن بـه محل مقصود مدت معين شده و كشتي درون وقت معين حركت ننموده و يا درون ظرف مدت معين بـه محل مقصود واصل نشدهب اشد مشتري ميتواند فسخ عقد را مطالبه و دعوي كند.
مشتري ميتواند مدت معينـه مواصلت كشتي را بـه يك و يا چند بار تمديد نمايد.

ماده 666 ـ‌ اگر مبيعه درون اثناي سفر از باعث علل مجبره از كشتي كه بطور معين درون آن حمل شده بـه كشتي ديگر نقل داده شده باشد عقد فسخ نگرديده و كشتي دومي بجاي اولي محسوب ميشود.

ماده 667 ـ درون صورتيكه عقد مشروط بـه مواصلت مال باشد و مبيعه درون اثناي سفر طوري خساره مند گردد كه منفعت منظور از بين رفته باشد عقد فسخ ميگردد.
در غير اين صورت مشتري مجبور هست مبيعه را حين مواصلت بحال موجود قبول نمايد. و خساره ايكه ازين درك متحمل ميگردد بـه تصديق اهل خبره از قيمت جبران ميشود.

ماده 668 ـ فروشيكه بشرط تسليم مال درون كشتي بر علاوه اجرت بيمـه و مصرف نقليه بعمل مي آيد فروش (سيف) ناميده ميشود مصرف نقليه عبارت از اجرت نقل مال الي تسليم آن بـه جرثقيل بندراست.
خساره امتعه كه باسا (سيف) فروخته ميشود از تاريخ حمل آن بـه كشتي بـه مشتري عايداست.
ماده 669 ـ امتعه كه بصورت (سيف) فروخته ميشود بايد از طرف بايع بـه اساس شرايط مقاوله و در صورت عدم آن نظر بـه عرف و عادات جاري محلي بـه كشتي حمل ميگردد.
در صورتيكه بايع مجاز باشد تعهد خود را حصه حصه اجرا نمايد هر حصه امتعه كه حمل گردد چنين محسوب ميشود كه عليحده فروخته شده است.

ماده 670 ـ اگر بايع امتعه راكه فروخته هست (بدون استناد علل مجبره) درون زمان معين يا مطابق عرف محل حمل نكرده باشد مشتري ميتواند عقدرا فسخ نمايد درون اينصورت مشتري مكلف هست فورا از تصميم خود بـه بايع اطلاع دهد.

ماده 671 ـ بايع بـه اساس يك بارنامـه نقليه بحري (كنسانميت) كه براي هر حصه امتعه باين عباره (حمل شده است) تنظيم مييابد ميتواند اثبات نقل هر حصه مال را بنمايد ميتواند اثبات نقل هر حصه مال را بنمايد كه مطابق شرايط معينـه بعمل آمده اگر بارنامـه نقليه داراي عباره (براي حمل تسليم گرفته شده است)‌بايد مشتري ميتواند ادعا نمايد كه حمل امتعه درون تاريخ بارنامـه نقليه صورت نگرفته هست مگر اينكه كپتان كشتي حمل مال را درون تاريخ بارنامـه كشتي تصديق نموده باشد.

ماده 672 ـ اگر امتعه كه بصورت (سيف) فروخته ميشود از يك شـهر داخي ويا از يك بندر با بارنامـه واحدي حمل شده باشد تاريخيكه امتعه مذكور ذريعه اولين وسايل نقليه حمل گرديده هست بحيث تاريخ حمل قبول ميگردد.

ماده 673 ـ درج شرايط معتاده مقاولههاي نقليه كنسانمينت درباره اينكه كشتي ميتواند درون بعضي بنادر توقف و يا تبديل راه كند و يا محموله را بكشتي ديگري منتقل نمايد درون مقابل مشتري نيز معتبر هست بنابراين درون صورتيكه تبديلات مذكور را ايجابات حمل و نقل مال باشد خساره ايكه درون اثر آن بـه امتعه وارد ميشود مربوط بـه مشتري ميباشد ولي اگر خساره از تقصير بايع ناشي شده باشد مشتري ميتواند بيع را فسخ و ضرر و زيان وارده را مطالبه نمايد.
هرگاه امتعه مطابق ماده (672) ذريعه كنسانمينت ارسالگرديده باشد بايد كنسانمينت طوري تنظيم شود كه شامل مراحل انتقالات باشد.

ماده 674 ـ بايع (سيف) مكلف هست امتعه معموله را (مطابق شرائط عاديه كه درج آن درون مقاولات بيمـه معتاد است) درمقابل خطرات بحري بيمـه نمايد.
قيمت بيمـه بايد باندازه نرخ تمام شد محلي باشد كه امتعه بـه آنجا فرستاده ميشود اگر امتعه حصه حصه حمل شده باشد بايد هر حصه عليحده بيمـه شود بايع نميتواند بالذات درون مقابل مشتري وظيفه بيمـه كننده را اجرا نمايد.

ماده 675 ـ‌ اگر تصديق نامـه بيمـه عادي محتوي شرايط مخصوصه بيمـه نباشد و شرايط آن برطبق يكي از نمونـه هاي پاليسي بيمـه تنظيم نگردد نميتواند قائم مقام پاليسي بيمـه واقع شود.
ماده 676 ـ درون صورتيكه بر خلاف آن درون مقاوله صراحتي موجود نباشد خطراتيكه توسط بيمـه تامين شود خطرات عادي بوده و خطر جنگ ما سواي آن هست در شرايط معافيت و طرز تاديه بدل بيمـه عرف و عادات جاريه محل حمل و جنس و ماهيت اشيا درون نظر گرفته ميشود.
اگر بايع (سيف) مبيعه را درون شركت معروف و معتبري بيمـه كرده باشد و بعدا موسسه بيمـه قادر بتاديه بدل بيمـه نگردد درون مقابل مشتري مسئوليتي ندارد.
ماده 677 ـ اگر درون بيع سيف جانبين قرارداد نمايند كه مشتري وضعيت وزن و وصف امتعه را درون حين حمل بـه كشتي معاينـه كند معتبر هست در صورت كشف نقصان مشتري ميتواند بـه محكمـه مراجعه و تعيين و تصديق اهل خبره را مطالبه كند.

ماده 678 ـ‌ بعد از اينكه امتعه حمل گرديد بايع مكلف هست كه (اكنسانمينت) را ظهر نويسي كرده با مقاوله بيمـه وصل بيجك و عند الايجاب تصديق نامـه راجع بوصف و وزن امتعه ترتيب و و بـه انضمام حواله (چك)‌ بـه مشتري ارسال نمايد. اگر كشتي حامل امتعه واصل شود و اوراق مربوطه هنوز نرسيده يا بصورت ناقص رسيده باشد درون صورتيكه مشتري بـه بايع مراجعه نمايد بايع مجبور هست اسناد صحيحي كه مدار اعتبار تسليم امتعه از طرف مشتري شده بتواند تهيه و آنرا بـه مشتري ارسال نمايد مصارفيكه از تاريخ تسليم اوراق مذكور بعمل مي آيد متعلق بـه بايع است.

ماده 679 ـ بايع مجبور هست معلوماتي را كه درباره تاريخ حمل امتعه ماركها و كشتي حامل امتعه بدست مي آرد فورا بـه مشتري اطلاع بدهد.
ماده 680 ـ‌ اوراقيكه بـه مشتري ارسال ميشود بايد مكمل و منظم باشد درون صورتيكه مندرجات اوراق بشرايط مقاوله (سيف) مطابقت نكند مشتري مي تواند مقاوله را فسخ و طلب ضرر و زيان نمايد.

ماده 681 ـ مشتري مجبور هست بعد از اينكه اوراق متذكره درون ماده (680)‌ بـه او ليم ميگردد بعد از ملاحظه درون ظرف چهار روز كار آنرا قبول و يا رد نمايد.
در حال رد اوراق اگر ثابت گردد كه رد بيموجب بوده هست مشتري مجبور هست ضرر و زيان بايع را بپردازد بر عكس آن مشتري حق دارد عقد را فسخ و ضرر و زيان آنرا مطالبه نمايد.
اگر مشتري اوراق را قبول كرده باشد تاوقتيكه حيله بايع باثبات نرسد و يا عدم مطابقت امتعه بـه مندرجات اوراق ظاهر نگردد مشتري نمي تواند عقد را فسخ كند. اگر مشرتي اوراق را با ذكر بعضي علل معينـه ترديدو يا با قيد اعتراض قبول نموده باشد نميتواند باستثناي علل معينـه اعتراض ديگري بنمايد.

ماده 682ـ مشتري (سيف) بعد از تسليم و قبولي اوراق متذكره ماده (672) (در صورتيكه بر خلاف آن درون مقاوله صراحتي موجود نباشد) مجبور هست بدل اسناد را كه راجع بقيمت مبيعه با و صادر شده فورا بپردازد.

ماده 683 ـ درون وقت مواصلت كشتي نظر بـه شرائط كنسانمينت و مقاوله و اگر درون مقاوله صراحتي موجود نباشد قرار عرف و عادات محلي امتعه خارج مي شود.
مشتري مكلف هست مطابقت امتعه صادره از كشتي را با نمبر و مارك و كنتر مارك و شرايط باربندي مندرجه اوراق معاينـه نمايد. اگر درون اثر خطاي بايع تعيين و تشخيص امتعه ممكن نگردد مشتري ميتواند عقد را فسخ نمايد.

ماده 684 ـ اگر تفاوت بين امتعه مرسوله و امتعه موضوع مقاوله از حيث صفت از اندازه معمول تجاوز نكند مشتري مكلف هست امتعه راقبول ولي ميتواند باساس نظريه اهل خبره تنزيل يك مقدار از قيمت را مطالبه نمايد مقداريكه از قيمت تنزيل ميشود هرگاه بر خلاف آن صراحتي موجود نباشد نظر بعرف و عادات جاريه درون بندر تخليه تعيين و تقدير ميشود.
ماده 685 ـ قيد شرط مبني بر اينكه بدل امتعه درون حين تخليه از روي وزن معتبر هست ممكن ميباشد درون اين صورت نظر بـه مندرجات مقاوله بيجك موقتي تنظيم ميگردد. كه بعد از حمل امتعه بمشتري ارسال ميشود و قيمت مبيعه باندازه فيصد هفتاد و پنج الي نود درون اسناد مربوطه كه بـه مشتري ارسال ميشود پيش بيني ميگردد.
بعداز اين كه درون حضور طرفين و يا نمايندگان آنـها وزن امتعه درون بندر مقصد تعين گرديد بيجك قطعي (حقيقي) تنظيم ميشود تفاوت درون بين دو بيجك درون ظرف هشت روز از تاريخ قبولي امتعه از طرف مشتري تاديه و يا از طرف بايع اعاده ميشود.

ماده 686 ـ اگردر مقاوله قيد (تخمينا) موجود باشد درصورتيكه مبيعه شامل بـه تمام محموله كشتي باشد ده فيصد و در حاليكه مبيعه جزئي از محمولي كشتي باشد پنج فيصد كمتر و يا زيادتر از مقدار يكه مقاوله شده قابل تقسيم است.
در صورت تعيين مقدار قطعي مشتري حق دارد تمام مقدار معين را كه درون مقاوله ذكر شده طلب نمايد. ولي بايع از خسارات طبيعي و بحري كه درون اثناء سفر بـه مبيعه وارد ميشود مسئول نميباشد قيمت مقدار كمبودي و يا اضافي كه درون هر دو حال ظاهر گردد نظر بـه رواج روز و محل اخراج امتعه از كشتي تعيين و تسويه ميشود اگر تثبيت وزن حقيقي امتعه از حيث افتادن يك قسمت آن بـه بحر و يا از سبب تر شدن ممكن نشود بيجك موقتي اعتبار دارد.

ماده 687 ـ اگر درون مقاوله شرايطي پيش بيني شود كه خسارات بعد از حمل مال منحصرا بـه بايع مربوط هست و يا عقد معامله را ملتوي بـه وصول كشتي بطور سالم بـه محل مقصد قرار دهد و يا مشتري را بـه پسند و عدم پسند نمونـه كه درون حين عقد تسليم شده مختار بشناسد درين حال ماهيت مقاوله فروش (سيف) تغيير خورده و معامله بـه شكل بيعيكه مشروط بـه تسليم مال بـه محل تخليه هست تبديل ميگردد.

فصل چهارم
قرض تجارتي
ماده 688ـ‌ براي اينكه قرض تجارتي محسوب شود شرط هست به مقصد صرف شدن درون امور تجارتي استقراض شده باشد.
ماده 689 ـ‌ قرض جنس مانند نقد بحيث قرض تجارتي جائز است.
ماده 690 ـ‌ قرض كننده مجبور هست چيزيرا كه قرض ميگيرد درون وقت معين با همان نوع و وصف اعاده كند.
ماده 691 ـ شخصيكه غير از قرض بنا بر ديگري بپول و يا جنس مجبور باشد ميتواند پول و يا جنس را بشكل قرض تجارتي يا دائن فيصله كند.
ماده 692 ـ قرض تجارتي هميشـه تابع تكت پولي هست مگر اينكه بر خلافآن بين طرفين فيصله شده باشد.
ماده 693 ـ اگر مقدار تكت پولي درون قرار داد تعيين نشده باشد چنين دانسته ميشود كه طرفين بـه تاديه تكت پولي قانوني موافقت نموده اند.
ماده 694 ـ اگر مدت قرض كمتر از يك سال باشد تكت پولي درون روز اعاده قرض پرداخته ميشود و اگر مدت از يك سال متجاوز باشد تاديه تكت پولي درون آخر سال لازم ميايد مگر اينكه طرفين بر خلاف آن موافقه نموده باشند.

ماده 695 ـ اگر درون بين طرفين مدت تاديه تعيين گرديده باشد دائن نميتواند مديون را قبل از بسر رسيدن وعده بـه تاديه اجبارنمايد.
ماده 696 ـ مقدار و قيمت جنس كه براي امور تجارتي قرض ميشود ذريعه اسباب ثوبيه ماده (609)‌ اين قانون قابل اثبات است.

فصل پنجم
رهن تجارتي
ماده 697 ـ براي اينكه رهن تجارتي محسوب شود لازم هست كه بمقصد تجارت بعمل آمده باشد.
ماده 698 ـ عاقدين ميتوانند بالاتفاق قرار دهند كه مال مرهون بـه شخص ثالث توديع شود.
ماده 699 ـ ثبوت رهن تجارتي مطابق ماده (624) اين قانون بعمل ميايد اگر دين رهن متجاوز از (پنج صد افغاني)‌ باشد بايد بدائره ثبت تجارتي ثبت و تصديق شود.

ماده 700 ـ‌ رهن برات ها حجت ها و ديگر اسناد تجارتي جايز است. رهن اسناد با نام درون دفاتر شركت مربوط ثبت و قيد ميشود.
ماده 701 ـ‌ داين درون استيفاي حق خود از مال مرهون نظر بـه دائنين ديگر ترجيحا مقدم است. حق ترجيح دائن درون مال مرهون تنـها درصورتيكه مال مرهون درون دست خود دائن و يا باتفاق طرفين درون دست شخص ثالث باشد معتبر هست در حاليكه اموال مرهونـه درون مغازه هاي دائن وكميشن كار و يا درون تحويل خانـه هاي گمرك موجود باشد چنان محسوب ميشود كه درتحت تصرف دائن هست همچنين اگر قبل از وصول اموال مرهونـه بيك بارنامـه كه بداين داده شده هست و يا درون يك مقاوله نامـه حمل و نقل قيدشده باشد كه (در مقابل تضمين داده شده است)‌ اموال مرهونـه درون تصرف داين فرض ميشود.

ماده 702ـ داين مجبور هست براي حسن محافظه مال مرهون تدابيرلازمـه را اتخاذ نمايد. دائن مكلف هست در حلول وعده باري استيفاء حق خود اقدامات قانوني را بعمل بياورد. مديون مكلف هست كه علاوه از دين خود تمام مصارفي را كه داين براي حفاظه مال مرهون متحمل شده نيز تاديه بدارد. همچنان بايد دائن حسابات مصارفي را كه باين مقصد نموده بـه مديون بدهد.

ماده 703 ـ‌ درون صورتيكه بر خلاف آن شرطي مقرر نشده باشد دائن مكلف هست تمام حقوقي را كه مديون بالاي اشياء‌ اسهام و اسناد قرض مرهون داراست حمايه كند.

ماده 704 ـ اگر قيمت اشياء سهام و اسناد قرض مرهونـه زياده از ده فيصد تنزل كند دائن ميتواند تكميل آنرا از مديون تقاضا نمايد مگر اينكه بر خلاف آن بين طرفين موافقه شده باشد.
در صورتيكه مديون اين خواهش را قبول نكند و يا درون قبول آن تاخير نمايد داين ميتواند مال مرهون را مطابق ماده (655)‌ بفروش برساند.

ماده 705ـ درون حال رهن ، اشياء مماثل و يا سهام و اسناد قرض اگر مثل آنـها داده شود حكم رهن درون اين مورد نيز جاري است.

ماده 706 ـ‌ درون صورتيكه مديون درون مدت بسر رسيدن وعده تمام دين را كه ذريعه رهن بدست آورده هست تاديه نكند داين ميتواند درون فروش مال مرهون اقدام ورزد.
براي اين مقصد داين بـه محكمـه تجارتي مربوط مراجعه و اجازه فروش مال مرهون را خواهش ميدارد درون اثر اين خواهش كيفيت فورا ذريعه محكمـه بـه مديون و اگر رهن بحساب مديون از طرف شخص ثالث بعمل آمده باشد بـه شخص ثالث نيز تبليغ ميشود كه اگر اعتراضي داشته باشند درون ظرف سه روز اطلاع دهند.
بعد از مرور سه روز اگر از طرف مديون و يا شخص ثالث اعتراضي وارد نشود محكمـه تجارتي درباره فروش مال مرهون قراري اتخاذ ميكند اگر درباره فروش دو مقاوله نامـه قيدي موجود باشد مطابق آن والا مطابق ماده (655) درون فروش مال اقدام ميشود.
اين قرار که تا وقتيكه بـه مديون ويا شخص ثالثيكه بحساب مديون رهن داده باشد تبليغ نگردد اجرا شده نميتواند درون تبليغ محل ساعت و روز اجراي فروش (واينكه اگر بر عليه قرار محكمـه از تاريخ تبليغ درون ظرف سه روز از طرف داين درون محكمـه اعتراضي واقع نشود قطعيت پيدا خواهد كرد) ذكر ميشود.
در صورت وقوع اعتراض از تاريخ وصول اعتراضنامـه درون ظرف هشت روز محكمـه موظف هست به مسئله رسيدگي و قرار خود را صادر كند.
ماده 707 ـ‌ درحاليكه مديون و يا شخصيكه بـه حساب مديون رهن داده باشد درون داخل حوزه اقامتگاه نداشته و يا اقامتگاهي تعيين نكرده باشد تبليغ درون جريده محل محكمـه نشر ميشود. اگردر محل محكمـه جريده نباشد تبليغ درون موضع مناسب محكمـه تعليق ميگردد. مدت معينـه ماده (706) راجع بـه اعتراض را بـه سبب بعد مسافه نميتوان تزئيد كرد.

ماده 708ـ حقوقيكه مطابق مواد سابقه بـه داين داده شده هست در صورت وفات و افلاس مديون و يا شخصيكه بـه حساب مديون رهن داده باشد از بين نميرود.

ماده 709 ـ تعيين چنان شرط كه داين را از استيفاي دين از مال مرهون محروم و يا درون فروش از استفاده مراسم قانوني ممنوع سازد (در حال عدم تاديه دين از طرف مديون)‌باطل است.

ماده 710ـ معاملات رهن امتعه كه بـه مكازين عمومي (گدام) توديع ميشود تابع احكام فصل مخصوص اين قانون هست كه راجع مگازين هاي عمومي بحث ميكند.

فصل ششم
حوالة طلبات
ماده 711 ـ داين ميتواند بدون موافقه مديون طلب خود را بديگري حواله دهد. مگر اينكه نظر بـه ماهيت معامله و يا شرايط ماقوله ممنوع باشد.
شخصيكه طلب بـه او حواله شده از تاريخ حواله حقوقا حيثيت شخص حواله دهنده را دارا ميشود.
اگر درون متن سند راجع بـه حواله نكردن طلب قيدي وجود نداشته باشد و شخص ثالث حواله را قبول نمايد درون مقابل حواله گيرنده نميتواند ادعا كند كه او با داين اولي خود راجع بـه حواله نكردن طلب شرطي گذاشته بود.
ماده 712 ـ حواله طلبيكه علت آن فعلا موجود ولي درون آينده تحقق مينمايد جايز است.
ماده 713ـ که تا وقتيكه حواله طلب تحريرا صورت نگيرد از اعتبار ساقط است.
ماده 714 ـ قبل از آنكه حواله طلب از طرف داين بـه مديون اطلاع گردد اگر مديون دين را بـه داين اولي تاديه كند درون مقابل شخصيكه طلب باو حواله داده شده هست بري ميباشد.
ماده 715 ـ اگر درباره اينكه طلب بكدام شخص عايد هست اختلافي موجود شود مديون ميتواند مبلغيرا كه مقروض هست بداين حقيقي كه ثابت شود و يا شخص امين توسط معكمـه توديع نمايد.
هرگاه مديون با وجود معلومات از اختلاف مذكور دين خودن را بغير از شخصيكه صاحب حقيقي هست تاديه نمايد درون مقابل شخص حواله داده شده بري شده نميتواند اگر درباره ارتباط دين دعوي بظهور رسيده و ميعاد مقتضي گرديده باشد هر يك از طرفين ميتواند مديون را وادار سازند كه مقدار دين را رسما توديع نمايد.

ماده 716 ـ درون صورتيكه مديون از حواله اطلاع نمايد ميتواند حق اعتراضيرا كه درون مقابل داين اولي دارا ميباشد عينا درون مقابل كسيكه طلب باو حواله داده شده هست نيز استعمال نمايد. هرگاه مديون درون مقابل داين داراي طلبي بوده باشد كه هنوز ميعاد آن بسر نرسيده ميتواند داين طلب را درون مقابل شخصيكه طلب باو حواله داده شده هست محاسبه نمايد.

ماده 717 ـ حواله و طلب حق رجحان و ساير حقوق فرعي را كه از طلب ناشي ميشود نيز شامل ميباشد ولي اگر اين حقوق منحصر بـه شخص داين باشد حواله نميتواند آن را درون بر بگيرد.
داين مكلف هست سند طلب را بـه كسيكه طلب بـه او حواله گرديده و ساير وسايل ثبوتيه را تهيه و تسليم نمايد و براي اينكه شخص حواله گيرنده بتواند از مديون استيفاء دين نمايد معلومات لازمـه را باو اعطا كند.
تكت پولهائيكه بر حواله مترتب ميشود باصل طلب قابل تاديه است.

ماده 718 ـ اگر حواله طلب درون مقابل عوض اجرا گرديده باشد شخصيكه طلب را حواله داده هست بايد ضامن موجوديت طلب باشد ولي اگر حواله دهنده صراحتا تعهد نكرده باشد مسئول عسرت مالي مديون نيست.
اگر يك شخص طلب خود را كه بالاي ديگري دارد بلا عوض انتقال داده باشد از عدم وجود و يا حصول طلب مسئول نميشود.

ماده 719 ـ اگرشخص طلبيرا كه بالاي شخص ديگري دارد بغرض اداي دين بدائن خود حواله داده و مقداري را كه بايد از دينش وضعش شود تعيين نكرده باشد كسيكه طلب باو حواله داده شده مكلف هست مبلغي را كه حقيقتا از مديون اخذ نموده بـه دين خود محسوب كند.

ماده 720ـ شخصيكه طلب را حواله ميدهد اگر درون مقابل حواله گيرنده ضامن باشد بايد بدل طلب و تكت پولي را كه درون مقابل حواله گرفته با مصارف حواله ودعوي (اگر عليه مديون اقامـه نموده و بي نتيجه مانده باشد) اعاده كند.

حساب جاري
ماده 721ـ حساب جاري عبارت از مقاوله ايست كه باساس آن طرفين عاقدين متقابلا قبول ميكنند كه طلبات خود را از يكديگر چه ناشي از پول نقد و چه متولد از امواليكه ملكيت آن قابل انتقال باشد بصورت انفرادي از همديگر مطالبه نمي نمايند بلكه حساب را قلم بقلم بـه دبت و كريدت معامله و بقيه حساب را از يكديگر تقاضا ميكنند.

ماده 722 ـ احكام مقاوله حساب جاري قرار ذيل است:
1ـ ملكيت اموال كه درون ضمن حساب جاري بحساب (دبت) قيد ميگردد بطرف گيرنده منتقل ميشود.
2ـ درحاليكه قبل از عقد مقاوله حساب جاري درون بين طرفين معامله اي بحساب جاري قيد شده باشد (تا وقتيكه خلاف آن شرط نشده باشد) معامله سابقه تجديد شده محسوب ميگردد.
3ـ سند تجارتي بـه حساب جاري وقتي صورت گرفته ميتواند كه تاديه آن مسلم باشد.
4ـ بقيه حسابات كريدت و دبت كه از هم وضع ميگردد واجب التاديه ميباشد.
5ـ مبلغيكه درون ستون كريدت يك نفر قيد شده باشد از همان تاريخ بمفاد كريدت كننده وبه ضرر دبت كه تابع تكت پولي ميباشد محسوب ميگردد.

ماده 723ـ اگر بدل سند تجارتيكه درون فقره سوم ماده (722) ذكرا ست تحصيل نشود بمالك اعاده وقيد آن حذف ميشود.
ماده 724 ـ موجوديت حساب جاري بين طرفين مانع تقاضاي كميشن و مصارف متفرقه آن نميگردد.

ماده 725 ـ‌ حساب جاري درون تاريخيكه باساس مقاوله و يا عرف معين هست بسته شده و تفاوت بين دبت و كريدت تثبيت ميشود.
اگر درين باره مقاوله و يا عرف تجارتي موجود نباشد اخير حوت هر سال براي جانبين بحيث تاريخ بسته شدن حساب جاري اعتباردارد.
ماده 726ـ باقي حساب كه درون نتيجه دبت و كريدت تثبيت ميشود از همان تاريخ تابع تكت پولي ميباشد.
ماده 727 ـ طرفين ميتوانند درون تبديل تكت پولي بسرمايه و تعيين زمان ميزان حساب جاري و تكت پولي و اندازه كميشن مقاوله نمايند.
ماده 728 ـ نقوذ و امواليكه بـه مقصد صرف درون كار معين و يا جداگانـه تسليم داده ميشود داخل حساب جاري نميگردد.

ماده 729 ـ تمام اقلام دبت و كريدت كه درون حساب جاري داخل هست قابل تجزيه نميباشد قبل از بسته شدن حساب هيچ يكي از طرفين داين ومديون شمرده نميشود.
وضعيت حقوقي طرفين را تنـها قطع حساب تعيين مي نمايد.

ماده 730 ـ حجر نقود و اموال دخل حساب جاري وقتي اعتبار دارد كه بقيه حساب درون وقت قطع شدن بـه نفع حساب محجور ظهور كرده باشد.

ماده 731 ـ مقاولات حساب جاري نظر بـه علل ذيل قانونا فسخ شمرده ميشود.
1ـ ختم مدت معينـه مقاوله.
2ـ بموافقه طرفين.
3ـ فسخ مقاوله از جانب يكي از طرفين درون صورتيكه درون مقاوله منع نشده باشد.
4ـ افلاس يكي از طرفين.

ماده 732 ـ‌ درون صورت فوت و يا محجوريت يكي از طرفين طرف ديگر حق دارد كه با مراجعه بمحكمـه فسخ مقاوله حساب جاري را تقاضا نمايد.
ماده 733 ـ مقاوله حساب جاري تنـها با اسناد تجارتي اثبات شده ميتواند.
ماده 734 ـ قيد دبت وكريدت درون حساب جاري حق عقدي كه دبت و كريدت را بوجود مي آورد و يا حقوقي را كه طرفين متعلق بـه دعوي و معه اين معامله دارند ساقط نميسازد.
اگر عقد و يا معامله ابطال شود قلم مربوط بآن از حساب وضع ميشود. اگر درون عقد بر خلاف شرطي وجود داشته باشد مطابق آن رفتار ميشود.

ماده 735 ـ‌ دعاوي تصفيه حساب جاري و بقاياي تكت پولي كه برضاي جانبين و يا حكم قانون تعيين ميشود و يا سهو و تكرار و درج اقلام خلاف حقيقت بعد از مرور پنجسال ساقط ميشود.

فصل هشتم
توديعات بـه گدام هاي عمومي
ماده 736 ـ محل هائيكه ذخاير و امتعه مردم را بصورت وديعه يا رهن قبول كرده ودر مقابل آن رسيدهاي اصولي بمعامله داران خود ميدهند گدام هاي عمومي ناميده ميشوند.
ماده 737 ـ احكام گدام هاي عمومي درباره محل هائيكه بدون سند تنـها براي قبول وديعه اموال افتتاح ميگردد تطبيق نميشود.

ماده 738 ـ سند قبض كه درون مقابل امتعه و ذخاير مودوعه بگدام هاي عمومي داده ميشود بايد داراي تشريحات ذيل باشد:
1 ـ اسم و شغل و اقامتگاه توديع كننده.
2ـ اسم گدام كه اشيا بآن توديع شده است.
3ـ‌ خصوصيات لازمـه براي فهميدن جنس مقدار و قيمت اشياء مودوعه.
4ـ تاديه و يا عدم تاديه ماليات و محصولات و رسوم گمرك اشياء‌ مودوعه و توضيحاتيكه آيا اموال بيمـه شده هست يا نـه؟ درون صورت بيمـه ذكر خصوصيات آن.

ماده 739 ـ‌ سند رهن (ورانت) نيز عينا داراي تشريحات مندرجه ماده (738) بوده وبه سند قبض ضميمـه ميشود.
ماده 740 ـ‌ كاپي اسناد معاملات بصورت اصولي درون جمله اوراق گدام هاي عمومي مرتب و حفظ مي گردد.
ماده 741ـ سند قبض و ورانت بـه نام توديع كننده و يا شخص ثالث كه از طرف توديع كننده تعيين ميگردد تنظيم ميشود.

ماده 742ـ حامل سند قبض و ورانت ميتواند اشياء‌مودوعه را بـه تفريق رسيد مطالبهنمايد و يا رسيد عمومي خود را بـه تفريق هر جنس رسيد تقاضا كند درين صورت مصارف تهيه اسناد بذمـه تقاضا كننده هست و رسيد عمومي كه قبلا اخذ داشته هست باطل ميشود.

ماده 843 ـ سند قبض (و ورانت) عليحده عليحده و يا مشتركا بصورت ظهر نويسي قابل انتقال هست ظهر نويسي بايد داراي تاريخ همان روزي باشد كه اجرا شده است.

ماده 744 ـ از ظهر نويسي احكام ذيل بوجود مي آيد:
1ـ‌ ظهر نويسي مشترك سند قبض (و ورانت) ملكيت اموال را منتقل ميسازد.
2ـ تنـها ظهر نويسي ورانت باعث گروي اموال بـه شخصي ميگردد كه ورانت باو انتقال يافته است.
3ـ تنـها ظهر نويسي سند قبض (بشرطيكه حق حامل ورانت محفوظ بماند) ملكيت امتعه و ذخاير مودوعه را انتقال مي دهد.

ماده 754 ـ ظهر نويسي ورانت بايد محتوي مقدار دين و تكت پولي و تاريخ حلول موعد باشد.
تشريحات ظهر نويسي ورانت عينا درون سند قبض نيز درج و ظهر نويس امضا مي نمايد.
ماده 747 ـ ورانت و سند قبض مشتركا بصورت ظهر نويسي سفيد ميتواند ظهر نويسي شود. اينگونـه ظهر نويسي حقوق ظهر نويس را بـه حامل منتقل مي سازد.
ماده 748ـ تحت مراقبت گرفتن توقيف و يا رهن اموال و ذخائر مودوعه بـه گدام هاي عمومي جايز نمي باشد ، مگر درون صورت ضياع ورانت و سند قبض و يا اختلاف از رهگذر ميراث و افلاس كه درينصورت بـه امر و قرارمحكمـه رفتار ميشود.

ماده 749 ـ‌ حامل يك سند قبض كه از ورانت تفريق گرديده باشد مي تواند ديني را كه ذريعه ورانت تامين گرديده با تكت پولي هاي آن که تا حلول موعد بـه گدام هاي عمومي توديع و قبل از حلول وعده اشيا را از مكازين خارج نمايد.
مبلغيكه توديع ميشود درون مقابل اعاده ورانت بـه حامل آن داده ميشود.

ماده 750ـ سند قبضيكه از ورانت تفريق شده حامل آن اگر بخواهد ميتواند يك قسمتي از اموال و ذخاير مودوعه بـه گدام عمومي را با توديع يك مقدار پول متناسب بـه مجموع ديوني كه از همان قسمت اموال درون اول مرحله تحت مسئوليت مكازين تامين شده هست واپس بگيرد.

ماده 751ـ حامل ورانت درون صورتيكه درون بسر رسيدن موعد طلب او تسويه نشده باشد مانند حامل برات ميتواند مال مرهون را طبق احكام رهن تجارتي ده روز بعد از اعتراض بفروش برساند.

ماده 752ـ احوال مندرجه ماده (748) مانع فروش نميشود اما قيمت الي قررا قطعي بحيث وديعه درون گدام مي ماند.

ماده 753ـ اجوره گدام و مصارفيكه براي تاديه محصولات گمركي و يا سائر محصولات اموال و ذخاير از جانب گدام هاي عمومي ميشود درون استيفا از مال مرهون حق اوليت دارد.
ماده 754 ـ پولي كه از مال مرهون بدست مي آيد بعد از وضع مصارف و اجوره متذكره ماده (753) بقيه براي تسويه معامله با حامل سند درون گدام مي ماند.

ماده 755 ـ حامل ورانت وقتي مي تواند بمديون و يا بـه ظهر نويس هاي آن مراجعه نمايد كه فروش مال مرهون طلب او را كفايت نكند.
ماده 756 ـ اسناد قبض و (ورانت) تابع آن مرور زمان روز فروش اموال و ذخاير حساب ميشود.

ماده 757 ـ‌ حامل ورانتيكه اعتراض ننموده و يا درون مدت قانوني بفروش اموال مرهون اقدام نكرده باشد همـه حقوق خود را درون مقابل ظهر نويس ها ضايع ميكند اما درون برابر مديون حق دعوي او باقي مي ماند.

ماده 758 ـ حامليكه سند قبض و يا ورانت را ضايع ميكند بشرط اثبات مالكيت و ضمانت مي تواند بعد از اجازه محكمـه صلاحيتدار تجراتي و بعد از اعلان بـه جرايد محلي و مرور مدتيكه براي اعتراض تعيين شده مثني آنرا مطالبه نمايد اگر وعده ورانت ضايع شده بسر رسيده باشد بـه اساس تقاضاي حامل محكمـه ميتواند درباره تسويه دين اجازه بدهد اگر اجازه متعلق بـه گدام و ورانت باشد كيفيت هم بگدام وهم بـه مديون اولي ابلاغ ميشود مالك گدام و مديون مي توانند درون مقابل اجازه محكمـه اعتراض نمايد.
در اين صورت محكمـه درباره اعتراض فورا حكم صادر ميكند اگر حكم بـه نفع دائن باشد موقتا تحت اجرا گرفته ميشود ولي تاوقتيكه اعلام محكمـه كسب قطعيت ميكند مبلغيكه از فروش مال مرهون حاصل ميشود بامر محكمـه بـه محل مصؤن توديع ميشود.

ماده 759ـ اصول و شرايط تاسيس گدام هاي عمومي و اموال قابل تاديع بـه اساس هدايت با لايحه هاي مخصوصه تعيين ميشود.

فصل نـهم
وكالت تجارتي
ماده 760 ـ موضوع وكالت تجارتي اجراي معاملات تجارتي هست بنام و حساب موكل وكالت تجارتي بلا اجرت اجرا شده نميتواند.

ماده 761ـ وكالت تجارتي ولو اينكه محتوي الفاظ و تعبيرات عموميه باشد که تا وقتيكه صراحت مخصوص موجود نباشد نمي تواند شامل معاملات غير تجارتي باشد.
اگر وكيل درباره بعضي از امور مربوطه بـه يك كار از موكل خود هدايت گرفته باشد وكاليت درون قسمت هاي متباقيه همان كار بر اعتبار خود باقي است.
وكالت براي يك كار معين داده ميشود همـه معاملاتيرا كه براي اجراي اين كار لازم هست بدون تذكر جداگانـه درون بر ميگيرد.

ماده 762 ـ تاجر ميتواند وكالتي را كه باو سپرده ميشود قبول و يا ترديد كند ولي درون حال ترديد مجبور است:
اولا ـ كيفيت را بدون فوق وقت اطلاع دهد.
ثانيا ـ الي وصول خبر ترديد بـه موكل تدابير لازمـه را براي محافظه اموال و وقايه موكل از خساره اتخاذ نمايد بر عكس آن مجبور بـه جبران خساره متولده است.

ماده 763ـ اگر موكل بعد از وصول خبر ترديد درون يك زمانيكه بمسافه متناسب باشد شخص ديگر يرا تعيين ننمايد وكيل مي تواند بر طبق ماده (655) بـه محكمـه مراجعه و تعيين شخص امين را براي محافظه اموال خواهش نمايد و علاوتا تقاضا كند كه اندازه مصارف اجازه فروش را از اموال مربوطه اعطا كند.

ماده 764ـ اگر وكيل علائم واضحي مشاهده نمايد كه دال بر خساره اموال درون اثناي سفر باشد مكلف هست تا براي تامين دعوي موكل عليه نقل دهنده اشياء خسارات را كشف و تدابير لازمـه را حتي الامكان براي محافظه اموال اتخاذ نمايد درون صورت وجود خطر تلف شدن كامل اشياء‌ مطابق ماده (655) بـه اجازه محكمـه آنرا بفروش رسانيده و كيفيت را بلا معطلي بـه موكل اطلاع بدهد بر عكس وكيل بـه جبران خساره متولد از ا همال خود مسئول است.

ماده 765 ـ هرگاه امواليكه بمقصد فروش بوكيل فرستاده ميشود سريع الفساد و يا معروض بـه تغييرات باشد كه خطر تنزل قيمت ايجاب كند و براي استيذان از موكل وقت مساعد موجود نباشد و يا خود موكل درون اذن معطلي كند وكيل باساس امر محكمـه ذي صلاحيت مطابق ماده (655) درون فروش اموال اقدام مي نمايد.

ماده 766 ـ وكيل مبجور هست تمام احوالي را كه باعث تعديل و يا رفع وكالت شده باشد بـه موكل اطلاع دهد.
ماده 767 ـ‌ وكيل از خسارات وارده درون اشيائيكه بحساب موكل درون نزد او ميباشد درون صورتي مسئول هست كه خسارات وارده درون اثر احوال فوق العاده و يا اسباب مجبره و يا نقائص موجوده درون خود اشياء بوجود نيامده باشد.

ماده 768 ـ وكيل موظف هست در زمان معقول و مناسب پول موكل را تسليم و ارسال نمايد و اگر اين وظيفه را ايفا نكند مجبور هست از همان تاريخ تكت پولي تاديه و عند الايجاب خساره وارده را جداگانـه جبران نمايد.

ماده 769 ـ‌ وكيل نميتواند بـه اوامر صريح و قطعي موكل مخالفت كند بر عكس مجبور بـه جبران خساره ميشود كه ازين حيث توليد ميگردد ولي اگر اجراي وكالت نظر بـه امريه موكل خساره كلي را براي موكل محقق ميگرداند بـه استيذان موكل معامله را تاخير داده ميتواند.

ماده 770ـ درون معاملاتيكه هدايت صريح موكل موجود نباشد وكيل معامله را که تا هدايت موكل تاخير داده ميتواند ولي اگر فوريت كار براي استيذان موكل مساعد نباشد ويا وكيل اجازه داشته باشد که تا در دائره شرايط مفيده حركت كند درين حال ميتواند با بصيرت معامله را اجراء‌ نمايد.

ماده 771ـ وكيل مجبور هست بعد از ايفاي وكالت كيفيت را بلا تاخير بـه موكل اطلاع دهد اگر وكيل از حدود وكالت خود تجاوز كرده باشد درون صورتيكه موكل بعد از اطلاع از معامله درون زمان لازمـه جواب ندهد مثل اين هست كه موافقه كرده است.

ماده 772 ـ اگر وكيل مبلغي را كه بحساب موكل گرفته براي مقاصد معينـه استعمال ننمايد طوريكه از تاريخ گرفتن پول مجبور بـه پرداخت تكت پولي هست همچنين مسئول جبران خساره عدم ايفاي وكالت هم ميباشد و اگر حيله و خدعه بكار باشد مورد تعقيبات جزائيه نيز قرار خواهد گرفت.

ماده 773 ـ اشخاص ثالث كه با وكيل مقاوله عقد نموده اند وكالت نامـه مطالبه نمايند وكيل مجبور هست آنرا ارائه نمايد و الا اشخاص ثالث مي توانند از عقد رجوع كند اگر وكيل اثبات كند كه اشخاص ثالث درون حين عقد از هدايات موكل بوكيل مطلع بوده اند از عقد رجوع نمي توانند.

ماده 774ـ اگر وكالت كسيكه بحيث وكيل و يا ممثل يك شخص حركت ميكند حقيقت پيدا نكند و يا معامله را كه خارج صلاحيت انجام نموده هست از طرف موكل تصويب نشود بالذات مسئول همان معامله است.

ماده 775ـ موكل مكلف هست و سائل لازمـه اجراي وكالت را براي وكيل فراهم سازد مگر اينكه خلاف آن درون مقاوله قبول شده باشد.
ماده 776ـ اجرت وكالت درون صورت عدم وجود مقاوله از طرف محكمـه نظر بـه عرف و احوال و شرايط وكالت تعيين مي شود.

ماده 777ـ‌ طلبات وكيل از موكل درون ضمن اجراي وكالت درون صورتي مرجح هست كه اين طلبات پول پيشكي استقراض و برات صادر شده درون مقابل مال موضوع وكالت و يا اجرت وكالت و مبالغيكه بـه اشكال ديگر راجع بموضوع وكالت قرض كرفته ميشود توليد شده باشد.
اگر اشياي موكل از طرف وكيل فروخته شده باشد مصارف مربوط را ميتواند از قيمت اشيا مرجحا تحصيل نمايد.

ماده 778 ـ‌ براي اينكه ترجيح متذكره ماده (777) صورت گرفته بتواند لازم هست تا وكيل طلبات خود را كه بالاي موكل دارد ذريعه محكمـه بـه موكل تبليغ بدارد و در تبليغ علاوه نمايد كه اگر درون ظرف پنج روز موكل دين خود را تسويه ننمايد بفروش امواليكه حق ترجيح دارد اقدام مي ورزد موكل حق دارد باين تبليغ اعتراض و وكيل را بـه محكمـه دعوت نمايد. موكل مجبور هست اين اعتراض را درون ظرف سه روز از تاريخ تبليغي كه بـه او شده توسط محكمـه بـه اطلاع وكيل برساند.
اگر موكل درون محل اقامتگاه وكيل كدام اقامتگاهي نداشته باشد مدت اعتراض قرار ذيل تمديد ميشود:
هرگاه محل اقامت موكل درون حوزه محكمـه باشد مدت اعتراض بيست روز و اگر موكل درون يكي از ولايات مقيم باشد مدت اعتراض چهل روز.
اگر موكل درون ممالك اجنبيه اقامت داشته باشد مدت اعتراض عبارت از مدت هاي هست كه درون اصول محاكمات حقوقي مقرر شده است.
در صورت مرور مدت و يا ترديد اعتراضات وكيل ميتواند اموال موضوع بحث را بر طبق احكام ماده (655) بفروش رساند.

ماده 779 ـ درون حال تعيين وكلاي متعدد براي كار معين هرگاه اشتراك عمل آنـها تصريح نشده باشد هر كدام درون صورت عدم وجود ديگري صلاحيت اجراي معامله را دارد اگر اشتراك عمل وكلا تصريح شود و از طرف بعضي آنـها وكالت قبول نگردد.
وكلائيكه اكثريت دارند ميتوانند وكالت را قبول و معامله را انجام دهند.

ماده 780ـ‌ درون صورت عدم سبب معقول اگر موكل وكيل را عزل نموده و يا كاريكه از طرف وكيل تعهد گردديه هست در اثر كناره گيري و استعفاي وكيل تكميل نشود طرفيكه باعث اين امر ميشود مكلف هست خساره طرف مقابل را جبران نمايد.

ماده 781ـ‌ اگر درون اثر افلاس يا وفات و يا تقصير موكل و يا وكيل وكالت خاتمـه يابد بـه وكيل و يا كسيكه قايم مقام آن ميشود بـه تناسب اجرت تكميل كار حق الزحمـه داده ميشود.

فصل دهم
كميشن كاري
ماده 782ـ شخصيكه معاملات تجارتي را بنام خود و بحساب صاحب معامله (آمر) درون مقابل يك اجرت بحيث كسب معتاده اجرا ميكند (كميشن كار)‌و مقاوله كه درون بين صاحب معامله و كميشن كار منعقد ميگردد (مقاوله كميشن) ناميده ميشود.

ماده 783ـ اگر صاحب معامله اجراي آنرا بنام خود صراحتا شرط گذاشته باشد اين مقاوله تابع احكام وكالت تجارتي است.

ماده 784 ـ هرگاه درون اين فصل احكام مخصوصه راجع بـه حقوق و وجائب متقابله آمر و كميشن كار موجود نباشد احكام وكالت تطبيق ميشود.

ماده 785ـ حقوق و وجائب ناشي از معامله كميشن منحصر متعلق بـه كميشن كار هست نـه آمر و اشخاص ثالث.

ماده 786 ـ‌ كميشن كار مكلف هست اموري را كه صراحتا ت و يا ضمنا قبول كرده هست اجرا و اكمال نمايد كميشن كاريكه بدون استناد بـه اسباب قانونيه مندرجه مواد (789 و 790)‌ امور محوله را اجرا و انجام نمي كند مجبور هست خسارات آمر را جبران كند.
ماده 787 ـ‌ فوت آمر باعث فسخ مقاوله كميشن نميگردد حقوق و وجايب بـه ورثه منتقل ميشود.
ماده 788 ـ‌ آمر نميتواند از چنان مقاوله كميشن كه از طرف كميشن كار قبول شده رجوع نمايد.
ماده 789ـ‌ اگر محقق باشد كه اجراي موضوع كميشن بذريعه كسي ديگر ممكن نباشد و يا توسط شخص ديگر براي آمر مشكلات و خساره توليد كند كميشن كار نميتواند از مقاوله خود رجوع نمايد.

ماده 790 ـ درون صورتيكه اجراي مقررات مقاوله كميشن وابسته بـه پول بوده و آمر بـه اندازه كافي نفرستاده باشد و يا اينكه بيان نموده باشد كه پول مقتضي از طرف كميشن كار داده شود ولي چگونگي تاديه آن از طرف آمر كميشن كار تصريح نشده باشد كميشن كار ميتواند هميشـه از مقاوله كميشن رجوع و يا اجراي مقاوله را بـه تعويق اندازد.
ماده 791ـ اگر قيمت تخميني اموال موضوع مقاوله كميشن بـه اندازه كم باشد كه مصارف نقليه را تكافو نكند كميشن كار مجبور هست كيفيت را بدون معطلي بـه آمر اطلاع دهد. بر علاوه براي تسليمي اموال مذكور ميتواند تعيين شخص امين را از محكمـه بر طبق ماده (655) مطالبه نمايد.

ماده 792ـ كميشن كار مكلف هست در معاملاتيكه اجراي آن را تعهد مي نمايد. دقت و بصيرتي را بكار ببرد كه يك تاجر خوب درون امور شخصي خويش ابراز مي دارد حفظ منافع موكل ايفاي اوامر اطلاع مطالب مقتضي معامله درون وقت و زمان منافع براي اتخاذ تصميم بـه موكل، و بالخاصه اطلاع راجع بـه كميشن و اعطاي حساب مستند بـه اسناد و تسليمي و يا ارسال بلا معطلي منافع حاصله، جز وظايف كميشن كار است.

ماده 793ـ اگر كميشن كار با تجاوز و يا سوء استعمال صلاحيت معامله را انجام دهد كه بـه ضرر موكل تمام شود اين معامله درون مورد خود كميشن كار اعتبار دارد ولي آمر را وادار ساخته نميتواند كه باساس شرايط متذكره مواد (796 و 797) معامله را بحساب خود قبول كند.

ماده 794ـ ادعاي بطلان عقد درون اثر تخلف كميشن كار از اوامر و هدايات موكل منحصر بـه آمر بوده بـه كميشن كار و اشخاص ثالث تعلق ندارد.

ماده 795 ـ که تا وقتيكه آمر امري نداده باشد كميشن كار مجبور نيست اموال موضوع مقاوله كميشن را بيمـه بنمايد.

ماده 796ـ اگر كميشن كار از هدايات آمردرباره جنس و اوصاف معينـه املاكيه خريداري ميشود تخلف ورزد آمر مجبور نيست آنرا قبول كند.
اگر مخالف درون خريداري زيادتر از آنچه آمر معين كرده از طرف كميشن كار بعمل آيد موكل ميتواند زيادتي را بـه كميشن كار واگذاشته و مقدار معينـه را قبول نمايد.

ماده 797 ـ اگر كميشن كار اموال موضوع مقاوله را نازل تر از قيمت معينـه فروش و يا بلندتر از قيمت معينـه خريداري كند آمر نخواهد اين معامله را بحساب خود قبول نمايد درون اينصورت مكلف هست به مجرد وصول خبر قبول ويا عدم قبول خود را بـه كميشن كار اطلاع دهد اگر چنين نكند طوري محسوب ميشود كه معامله را قبول كرده هست معذلك اگر كميشن كار درون ضمن اجراي عمل اظهار نمايد كه تفاوت قيمت را عليحده مي پردازد آمر مكلف بـه قبول معامله اجراء شده هست اگر كميشن كار از قيمت معينـه آمر مخالفت كرده آمر از اين حيث دوچار خساره شده باشد آمر ميتواند جبران خساره را مطالبه نمايد.

ماده 798 ـ‌ هرگاه كميشن كار نظر بشرايط معينـه آمر معامله را با شرايط مساعد تري انجام داده باشد منافع اضافي متعلق بـه آمر است.
ماده 799 ـ حساباتي را كه كميشن كار ميدهد بايد با مندرجات دفاتر مطابقت داشته باشد.
كميشن كاريكه بـه آمر خود بر خلاف حقيقت ورقه حساب داده و يا درون اين ورقه نرخ اشيا و شرايط مقاولات منعقده را با سوء نيت تغيير ميدهد و مصارف غير و يا مخارج اضافه از مقدار حقيقي را قيد مي نمايد حق مطالبه اجرت او ساقط و از نتايج معاملات اجرا شده شخصا مسئول ميشود.

ماده 800 ـ كميشن كاريكه بدون اجازه آمر بـه اشخاص ثالث پول پيشكي و يا اعتبار مي دهد چنان محسوب ميگردد كه قبول كرده كه نفع و ضرر معامله بـه او متعلق است.
اگر درون محل اجراي معامله عرف تجارتي مقتضي باشد كه براي تاديه قيمت بمشتري مـهلت داده شود درون حاليكه بر خلاف آن امر آمر نباشد كميشن كار مي تواند مـهلت را بالذات اعطا نمايد.

ماده 801 ـ كميشن كار اگر بفروش نسيه مجاز هم باشد نمي تواند بـه اشخاصيكه بـه عدم اقتدار مالي و بعد معامله گي معروف اند مال آمر را بـه فروش برساند.
ماده 802ـ كميشن كاريكه بـه اجازه آمر اموال او را بـه صورت نسيه مي فروشد مكلف هست به تعقيب اجراي معامله اسامي مشتريان را بـه آمر اطلاع نمايند و بر عكس فروش مذكور نقدي محسوب ميشود.

ماده 803ـ كميشن كاريكه خريد برات را بذمـه گرفته باشد بايد حين ظهر نويسي برات بدون كدام قيد و شرط آنرا بـه آمر منتقل سازد.
ماده 804ـ‌ كميشن كار از لحاظ ديون مربوط بـه اشخاص ثالث كه طرف معامله اش ميباشد درون مقابل آمر مسئول نيست ولي اگر بر خلاف آن مقاوله و يا عرف تجارتي موجود باشد كميشن كار بدرجه اشخاص ثالث مسئول ميباشد درون اينصورت كميشن كار درون برابر اين مسئوليت باخذ يك اجرت عليحده مستحق ميباشد.

ماده 805ـ كميشن كار بعد از اكمال معامله متعهده حق مطالعه اجرت را دارد درون معامله كه از طرف كميشن كار اداره شده ولي درون اثر عوامل مربوط بـه شخص آمر بـه نتيجه نمي رسد نيز حق طلب اجرت را دارا ميباشد براي معاملاتيكه درون نتيجه علل ديگري عقيم مي ماند كميشن كار مي تواند باندازه زحمتي كه متحمل شده نظر بـه عرف محلي تقاضاي جبران نمايد.

ماده 806 ـ كميشن كار مي تواند پول هاي پيشكي و مصارف را با تكت پولي آن قبل از اكمال وظيفه كميشن كاري مطالبه كند درون اين صورت مجبور هست حسابي مستند بـه اسناد بـه آمر بدهد مصرف نقليه و گدام درون جزء مصارف كميشن كار قابل قلمداد هست ولي اجرت مستخدمين (مامورين) درون آن شامل شده نميتواند.

ماده 807ـ كميشن كار يكه بيع و شراي اوراق بهادار و يا امتعه داراي نرخ معين درون بورس و يا بازار را متعهد شده باشد درون حاليكه بر خلاف آن امر آمر موجود نباشد مي تواند چيزي را كه مي خرد بـه صفت بايع از مال خود اعطاء‌ و شي را كه مي فروشد بـه حيث مشتري براي خود اخذ نمايد درينصورت كميشن كار مجبور هست كه نظر بـه نرخ معينـه بورس و يا بازار حساب بدهد تاريخ اطلاع ايفاي وظيفه كميشن كاري بـه اين صورت بـه آمر تاريخ اجراي معامله محسوب ميشود.
درباره خصوصيات ديگر احكام بيع تجارتي تطبيق ميشود.
حكم اين ماده توسط مقاوله بر عليه آمر تعديل شده نميتواند.

ماده 808 ـ درون صورتيكه معامله كميشن كاري بـه ترتيب ماده (807) اجرا شود كميشن كار مستحق اخذ كميشن و مصارف عادي ميباشد.
ماده 809 ـ‌ كميشن كار مي تواند طلب خود را بـه اساس ماده (777)‌ از مبالغيكه درون نتيجه اجراي معامله بـه حساب آمر تحصيل مي كند (در مقابل آمر و دائنين او) ترجيحا استيفا نمايد.

ماده 810 ـ اگر كميشن كار معامله كميشن را كه بر طبق ماده (807)‌ اجرا نموده بدون تصريح شخص طرف معامله بـه آمر اطلاع نمايد آمر حق دارد اين معامله بيع و شراء‌ را بـه حساب كميشن كار اجراء شده تلقي كند.

ماده 811 ـ که تا وقتيكه كميشن كار صريحا مجاز نباشد نمي تواند مارك امتعه آمر خويشرا تبديل كند.
ماده 812ـ اگر يك معامله درباره اموال آمرين متعدد اجراء‌ گردد كميشن كار موظف هست در دفاتر خويش مالك اموال را بصورت صريح قيد نمايد.
فصل يازدهم
كميشن كاري نقليات
ماده 813ـ شخصيكه بنام خود و حساب آمر حمل و نقل مال التجاره را بحيث پيشـه اتخاذ كرده باشد كميشن كار نقليات ناميده ميشود.
در كميشن كاري نقليات درون حالاتيكه درين فصل تصريح نشده باشد مقررات مربوط بـه مقاوله كميشن و بالخاصه احكام راجع بـه قبض و محافظه و بيمـه اموال تطبيق ميگردد.

ماده 814 ـ كميشن كار نقليات نيمتواند بيش از اجرتي را كه با نقل دهنده قرارداد كرده بـه حساب آمر قيد كند.
ماده 815 ـ‌ كميشن كار نقليات وقتي حق مطالبه اجرت را پيدا ميكند كه اموال را بـه نقل دهنده تسليم كرده باشد.
ماده 816 ـ‌ ارائه سند نقليات علم و خبري كه قايم مقام سند نقليات باشد رسيد قبض توديع اموال بـه گدام و مكازين وسيله اثبات اموال بدست كميشن كار هست از حيث مصارف نقليات و اجرت كميشن كار هست از حيث مصارف نقليات و اجرت كميشن و پولهاي پيشكي اين اموال درون نزد كميشن كار بحيث گروي دانسته ميشود.

ماده 817 ـ‌ هرگا كميشن كاران متعدد يكي بعد ديگر درون نقل اموال وساطت نموده باشند كميشن كارانيكه موخرا وساطت نموده اند مجبورند حقوق كميشن كاران پيش تر از خود را مخصوصا حق رهن آنـها را بر امواليكه نقل داده شده تامين نمايند.
اگر طلب يك كميشن كار از طرف كميشن كار متعاقب تامين شود حق رهن كميشن كار اولي بـه كميشن كار متعاقب انتقال مي يابد.

ماده 818 ـ درون صورتيكه كميشن كار نقليات اجرت نقل دهنده را تاديه نمايد حقوق او بخودش انتقال ميكند.
ماده 819 ـ‌ درون صورتيكه بر خلاف آن مقاوله موجود نباشد كميشن كار نقليات ميتواند اموال را ذريعه وسايل خود نقل دهد.
هرگاه كميشن كار نقليات علم و خبر را نظر بـه تقاضاي آمر بنام او تنظيم و صادر نموده باشد و يا اجرت نقليه و مصارف را بيك مبلغ معين بصورت مقطوع فيصله كرده باشد درين حال درون مقابل آمر خود حقوقا حيثيت نقل دهنده را پيدا ميكند.

ماده 820 ـ مسئوليت كميشن كار نقليات يك سال بعد از تاريخيكه اموال از طرف مرسل اليه تسليم گرفته ميشود ساقط ميگردد.
اگر امواليكه نقل آن تعهد شده كاملا ضايع شده باشد مرور زمان از تاريخيكه اموال تسليم داده ميشد آغاز ميگردد.
هرگاه اموال درون اثر حيله كميشن كار حم شده وانمود شده و يا ناقص و خراب گردد ويا ناوقت تر تسليم داده شده باشد مسئوليت كميشن كار درون ظرف مدتهاي معينـه فوق ساقط نميگردد.

فصل دوازدهم
نقليات
حصه اول
احكام عموميه
ماده 821 ـ تعهد حمل و نقل اموال و يا اشخاص درون خشكه و دريا و فضاء‌ درون مقابل اجرت از طرف نقل دهنده بنام مقاوله نقليات خوانده ميشود.

ماده 822 ـ مقررات اين فصل بر اشخاصيكه معاملات نقليات را پيشـه خود نساخته و بصورت عارضي درون نقل اموال و اشخاص تعهداتي بنمايند نيز تطبيق ميگردد.

ماده 823 ـ تمام دعاوي ناشي از مقاوله نقل با شمول دعوي استرداد اجرت خلاف حقيقت نقليات بعد از مرور يك سال ساقط ميگردد.
اين مدت درون نقل اموال از روز تسليم و در نقل اشخاص از تاريخ مواصلت شروع ميشود اگر اموال تماما ضايع گرديده و يا اشخاص مواصلت ننموده باشند مدت مرور زمان از تاريخيكه اموال تسليم و اشخاص مواصلت مي نمود حساب مي گردد.
اگر ثابت شود كه اموال از رهگذر حيله نقل دهنده ضايع شده يا نقص نموده و يا ناوقت تر تسليم شده مسئوليت نقل دهنده درون ظرف مدتهاي فوق ساقط نميشود.

حصه دوم
نقل اموال
ماده 824ـ درون صورتيكه نقل دهنده تقاضا كرده باشد مرسل مكلف بسند نقليه درون دو نسخه ميباشد ممكن هست مقاوله نقليه بموافقه طرفين بدون سند نقليه با تسليمي اموال بـه نقل دهنده بعمل آيد.

ماده 825 ـ سند نقليات بايد محتوي شرايط ذيل باشد:
1ـ آدرس مرسله اليه محل ارسال اموال شرحي داير بر تحويلي مال مبني بر (امر) و يا عند الاقتضاء بـه (حامل)
2ـ قيد وزن ظرفيت، و عدد اموال، و اگر اموال بصورت پاكت باشد نمبرهاي پاكت با علامات و وصف باربندي.
3ـ هويت و اقامتگاه مرسل
4ـ هويت و اقامتگاه نقل دهنده.
5ـ مقدار اجرت نقليات و اگر اجرت پرداخته شده باشد توضيح آن.
6ـ مدت اجراي نقل دادن.
7ـ خصوصيات ديگريكه درون بين طرفين قرارداده شده باشد.
ضرر و مسئوليتي كه از رهگذر عدم درج يكي از ين شرايط وارد شود و يا يكي از مواد فوق سهوا درج نشود و يا مخالف حقيقت قيد شود عايد بـه مرسل است.
اگر امواليكه نقل داده ميشود خطرناك از قبيل باروت و مواد انقلاقيه باشد مرسليكه اين كيفيت را بـه اطلاع نمي رساند مجبور بـه جبران خساره هست كه ازين رهگذر وارد ميشود.

ماده 826 ـ مرسل مجبور هست اوراق گمركي و اسناد ديگريرا كه براي نقل اموال بكار مي آيد بـه نقل دهنده توديع كند هرگاه اين اوراق و اسناد منتظم و به حقيقت موافق و تكميل نباشد مرسل از آن مسئول است.
ماده 827ـ اگر سند نقليات تنظيم نگرديده باشد نقل دهنده درون صورت درخواست مرسل مكلف هست علم وخبري كه درون آن خصوصيات سند نقليات درج باشد ترتيب و امضاء‌ نموده بمرسل تسليم نمايد.

ماده 828 ـ يك نسخه سند نقليات بعد از امضاء از طرف مرسل بـه نقل دهنده توديع و با اموال يكجا فرستاده ميشود نسخه ديگر بامضي نقل دهنده بـه مرسل اعاده ميگردد.
اگر سند نقليات محرر بـه امر و يا حامل باشد ظهر نويسي و يا تسليمي آن حكم نقل ملكيت اموال را دارد.
شكل و نتايج ظهر نويسي تابع همان احكامي هست كه درباره اسناد تجارتي وضع شده است.

ماده 829 ـ‌ اگر نقل دهنده درباره وضعيت اموال و اخذ اشياء درون سند نقليات و يا درون ورقه عليحده كه بموجب اشياء‌ را قبول كرده شرحي قيد نكرده باشد چنين محسوب مي شود كه عدم وجود نقص ظاهري اموال را تصديق كرده است. معذالك اگر نقل دهنده اموال را بدون اعتراض هم قبول كرده باشد ميتواند ادعا و اثبات كند كه نقايص غير ظاهر و غير قابل ادراك درون آن وجود داشته باشد.

ماده 830 ـ‌ نقل دهنده مجبور هست مطابق امري كه درون باره ارسالي اموال باو داده شده هست رفتار نمايد باستثناي احوال فوق العاده و مجبره كه خودش باقتضاي احوال اقدام ميتواند.

ماده 831 ـ هرگاه نقل اشياء باثر حالت فوق العاده و سبب مجيره كه بطرفين ارتباط نداشته باشد ممكن نگردد و يا بتاخير افتد نقل دهنده مجبور هست كيفيت را فورا بمرسل اطلاع دهد.
در اين صورت مرسل ميتواند نسخه سند نقليات را كه نقل دهنده امضاء‌ كرده هست اعاده كند و تسويه را كه درون ماده (834) پيش بيني شده معمول داشته و مقاوله را فسخ نمايد.
ماده 832 ـ مرسل چنانچه (مطابق مواد ـ 834 و 835) حق دارد با پرداخت غرامت نقليات را معطل و اشياء‌ را استرداد كند همچنان صلاحيت دارد بدون از مرسل اليه اشياء‌ را بديگري تسليم و يا طور ديگري درون آن تصرف نمايد ولي نقل دهنده از تاريخيكه اشياء بـه محل مطلوبه واصل شده و مرسل اليه تقاضاي تسليمي آن را كرده باشد يا از روزيكه مرسل اليه سند نقليات را تسليم شده و يا نقل دهنده مرسل اليه را مطلع نموده باشد نقل دهنده مكلف باجراي اوامر مرسل نميباشد.
اگر سند نقليات درون وجه حامل و يا محرر بامر باشد نقل دهنده تنـها مكلف بـه اجراي اوامر شخصي هست كه سند نقليات امضا شده از طرف نقل دهنده را ارائه و تسليم نمايد.

ماده 833 ـ اگر نظر بـه هدايات جديد مرسل و يا مرسل اليه مسافه كه طي ميشود و يا مدت نقل زياد شود نقل دهنده حق دارد بـه تناسب زيادت مسافه و مدت اجرت كرايه و مصارفي را كه درون اين راه متحمل شده هست تقاضا نمايد.

ماده 834 ـ اگر سفر نظر بـه احوال فوق العاده و اسباب مجبره كه بـه هيچ يكي از طرفين مربوط نباشد قطع گردد نقل دهنده حق طلب كرايه را نسبت بـه قطع مسافه و استيفا مصارفي را كه متحمل گشته دارا مي باشد.
اگردر اثراحوال فوق العاده و اسباب مجبره بـه نقل شروع نشده باشد نقل دهنده مستحق اجرت نميگردد ولي حق دارد مصارف حمل و نقل و غيره مصارف ضروريه را كه متحمل شده مطالبه نمايد.

ماده 835 ـ اگر حمل بـه تقاضاي مرسل اليه قطع شده باشد مواد ذيل اجرا ميشود:
1ـ اگر وسيله نقليه قبل از حركت توقيف شود مرسل نصف اجوره مقرره و مصارف حمل و تخليه را با مصارف ضروري ديگريكه از طرف نقل دهنده بعمل آمده باشد متحمل ميشود.
2ـ اگر وسيله نقليه بعد از حركت معطل شده باشد مرسل مكلف هست تمام اجرت نقليه و مصارف تخليه را با مصارفيكه درون اعاده اموال بوي بعمل آمده تحمل كند.

ماده 836ـ نقل دهنده مكلف هست اموال را نظر بمدت مقرره مقاوله و يا عرف تجارتي و در صورت عدم آن درون ظرف يك مدت معقول نقل بدهد.
ماده 837 ـ‌ اگر اموال بعد از مدت معين واصل گردد طرف مربوط معامله ميتواند بـه تناسب مدت تاخير ادعاي تنزيل را درون اجرت نقليه بنمايد.
هرگاه مدت تاخير از دو چند مدت معينـه مقاوله تجاوز نمايد حق اجرت نقليات تماما ساقط ميشود و نقل دهنده از خساراتيكه از ين سبب باثبات برسد مسئول هست مقرراتيكه راجع بعدم مسئوليت نقل دهنده درون مقاوله درج گردد كان لم يكن است. اگر نقل دهنده اثبات كند كه سبب معطلي مرسل و مرسل اليه و يا سبب مجبره فوق العاده بوده هست از تاخير وصول اموال مسئول نميشود.
وانمود فقدان و يا عدم كفاف وسايط نقليه براي تاخير عذر شمرده نميشود.

ماده 838 ـ نقل دهنده از تاريخ تسليم اموال الي تاريخ تسليم آن بـه مرسل اليه از هر نوع ضايعات و خسارات وارده مسئول است. ولي اگر نقل دهنده ضياع و خساره را بـه دلايل ذيل ثابت كند از مسئوليت بري ميگردد:
1ـ احوال فوق العاده و سبب مجبره.
2ـ ثبوت معايب و نقايص ذاتي درون اموال و يا باربندي آن.
3ـ ثبوت ضياع خساره كه ناشي از اعمال و هدايات مرسل و يا مرسل اليه بوده باشد.
تنـها درون ضياع و خساره فقره سوم اگر مال تماما ضايع هم شود نقل دهنده بصورت پوره مستحق اجوره ميباشد درون موارد (1)‌و (2) اگر قسمتي از اموال تلف شده باشد نقل دهنده مستحق اخذ اجوره قسمت متباقي مي باشد.

ماده 839 ـ‌ مسئوليت نقل دهنده درون نقل اموال از تاريخيكه اموال را بدان مقصد تسليم ميشود آغاز مييابد.

ماده 840 ـ درون اشيائيكه درون اثناي نقل حجم و وزن آن كم ميشود نقل دهنده ميتواند مقدار فيصدي تناقص آنرا قبلا معين و موافقه طرف معامله را كتبا حاصل كند.
درصورتيكه اموال درون بسته ها تقسيم شده باشد اين مسئوليت براي هر كدام آنـها جداگانـه تحديد شده باشد.
اگر مرسل و يا مرسل اليه اثبات كند كه كمبودي از ماهيت اشياء‌ نشئت نكرده بلكه درون اثر علت ديگري بوجود آمده و يا كمبود كمتر از آن مقداري هست كه معين شده آنگاه موضوع تحديد مسئوليت بي تاثير مي ماند.

ماده 841 ـ نقل دهنده از افعال و خطا هاي تمام نقل دهندگان ديگر كه قايم مقام او ميشود و آنـهائيكه با وي معاونت مي كنند و يا كسانيكه نقل اموال را بـه آنـها سپرده هست الي تسليمي اشياء بمرسل اليه مسئول ميباشد.
ماده 842ـ خساره ضياع اشياء‌ نظر بـه قيمت مندرجه سند نقليات و اگر درون سند نقليات قيمت ذكر نشده باشد نظر بقيمت جاري مال درون محل تسليم تعيين ميگردد.
ضرر خساره اشياء نظر بـه تفاوت قيمت اولي كه قبل از تسليمي مال درون محل تسليم وجود داشت وقتيكه بعد از خسارة اموال درون محل تسليم مروج هست تثبيت ميگردد.

ماده 843 ـ‌ درون صورت ضياع و يا خساره مند شدن اشياء‌ نقل دهنده قيمت هاي را كه قبول كرده تضمين ميكند ضرر اموال مسافرين كه بدون اظهار ماهيت و قيمت بـه نقل دهنده توديع ميكند نظر بـه احوال خصوصيه هر واقعه و شخص تعيين و تثبيت مي شود.
نقل دهنده از ضرر و ضياع اشياء ذيقيمت نقود ـ حجت ـ سهام ـ سندات قرض و ديگر اوراق و اسناديكه درون حين توديع باو اطلاع داده نميشود مسئول نميباشد.
معذلك درون صورتيكه حيله و يا تقصير فاحش نقل دهنده درون ضياع و ضرر بـه ثبوت رسد مكلف بتاديه تمام آن مي باشد.

ماده 844 ـ نقل دهندگانيكه بعد از نقل دهنده اول بـه نقل اشياء‌ مبادرت مي ورزند درون تمام ديونيكه بعد از تسليم اموال منقول و سند نقليه بوجود مي آيد قايم مقام نقل دهنده اول ميباشند و مي توانند درون سند نقليه و يا يكورقه ديگر چگونگي وضع اشيائيرا كه تسليم داده شده هست درج و قيد نمايند درون عدم رعايت حكم ماده (819) ‌تطبيق ميشود.

ماده 845 ـ نقل دهنده مجبور هست از وصول اشيائيكه نقل داده مي شود بـه مرسل اطلاع دهد.
ماده 846 ـ نقل دهنده مجبور هست هداياتي را كه قبل از وصول اشياء‌ از طرف مرسل اليه راجع بـه محافظت اشياء با وداده ميشود اجراء‌ نمايد.
مرسل اليه ميتواند بعد از وصول اشياء‌ و يا درون صورتيكه حامل سند نقليه و يا علم و خبري باشد كه قايم مقام سند واقع گردد بعد از مرور تاريخ وصول اموال تمام حقوق آنرا بشمول دعواي جبران خساره كه خواه بر له او و يا بر له اشخاص ثالث باشد از نقل دهنده مطالبه نمايد.
حامل يكسند نقليه محرر بحامل و يا محرر بامر بحيث مرسل اليه تلقي ميشود.

ماده 847 ـ درون صورتيكه خلاف آن مقاوله موجود نباشد اجرت نقليه با مصارف ديگر بعد از تسليمي اشياء‌ درون محل مقصود نظر بـه سند نقليات از جانب مرسل اليه تاديه ميشود.

ماده 848ـ شخصيكه براي تسليمي اشياء‌ نقل شده رجوع مي كند درون صورتيكه نتواند بدهي خود را تاديه بدارد نقل دهنده مجبور بـه تسليم اشياء نمي باشد اگردر مقدار بدهي اختلافي واقع شود مرسل اليه مقداري را كه بحيث قرض بذمـه خود قبول دارد تسويه مي نمايد و راجع بـه اجرت باقيمانده اگر آنرا بيك بانك معتبر و يا شخص امنيتي توديع نمايد درون ينحال نقل دهنده مجبور بتسليم اشياء ميگردد.
نقل دهنده مجبور نيست قبل از اعاده نسخه ثاني سند نقليات كه خواه محرر بـه نام و خواه درون وجه حامل و يا محرر بـه امر بوده و داراي امضاء‌ وي باشد اشياء‌ را تسليم نمايد.

ماده 849 ـ نقل دهنده ميتواند براي حصول تمام طلباتيكه از مقاوله نقليه نشئت مي نمايد اموال را نگاه دارد. اگر نقل دهنده گان متعدد باشند نقل دهنده آخرين حقوق نقل دهنده گان اولي را صيانت مي كند مبلغي كه نظر بماده (848) از جانب مرسل اليه بـه امانت توديع مي گردد از نقطه نظر حق نگهداري نقل دهنده حكم اشياء‌ را دارد.

ماده 850 ـ اگر نقل دهنده آخرين اشياء‌ را بدون(تقاضاي توديع طلبات بـه امانت) واستيفاء‌ حق خودش و نقل دهنده گان ماقبل و يا مرسل را تسليم نمايد. از مبالغ صرف شده و يا ديون مرسل و يا نقل دهندگان اولي مسئول شمرده ميشود. ولي حق رجوع خود او بـه مرسل اليه محفوظ خواهد ماند.

ماده 851ـ اگر درون حين تسليم اشياء علامات خارجي كه دلالت بر خساره كند موجود هم نباشد مرسل اليه حق دارد اوضاع و اوصاف آن را درون حضور نقل دهنده و يا ذريعه محكمـه تجارتي محل تسليم معاينـه كند اين حق را نقل دهنده نيز دارا ميباشد.
مصارف اينطور معاينـه مربوط بـه طرفي هست كه تقاضاي معاينـه را مي نمايد ولي اگر مصارفي كه از طرف مرسل اليه تسويه ميشود اصلا متعلق بـه نقل دهنده بوده و از ضياع و خساره نقليه ناشي باشد از نقل د هنده گرفته شده ميتواند.

ماده 852ـ دعاوي غرامت كه عليه نقل دهنده اقامـه مي شود ممكن هست كه عليه نقل دهنده گان اولي و يا آخري هم بـه عمل آيد اگر ثابت شود كه خساره و ضياع درون مدتي صورت گرفته كه نقل دهنده ديگري مال را تسليم شده بود درون سلسله انتقال اموال دعوي عليه او متوجه خواهد شد.
اگر نقل دهنده بـه سبب اعماليكه بـه آن مسئول شمرده نمي شود خساره را جبران كرده باشد يا از اين جهت مورت تقاضا و دعوي واقع شده باشد حق رجوع او بـه نقل دهنده ما قبل و يا نقل دهندگان ديگر كه بدين سلسله مسئوليت دارنده محفوظ مي باشد.
اگر نقل دهنده كه بايد از خساره و ضياع مسئول باشد تعيين شده نتواند ضرر وارده درون بين همـه نقل دهندگان متناسب بـه حصه اجرت ايشان تقسيم ميشود.
معذلك اگر نقل دهنده ثابت كند كه خساره وارده درون مدت نقل مربوط او بوقوع نـه پيوسته از اشتراك درون جبران خساره معاف است.

ماده 853 ـ‌ درون صورتيكه نقل دهنده مرسل اليه را پيدا نكند و يا مرسل اليه از قبولي اشياء امتناع ورزد و يا درون قبولي مال معطلي كند و يا يك سبب ديگريكه مانع تسليم شود بوقوع آيد نقل دهنده مكلف هست فورا كيفيت را بمرسل ابلاغ و بجواب او انتظار بكشد اگر امكان اطلاع بمرسل موجود نباشد و يا مرسل درون جواب معطلي كند و يا هدايتي دهد كه اجراي آن غير ممكن باشد نقل دهنده مي تواند بـه محكمـه تجارتي محلي مراجعه و اشياء‌را بـه تشخيص محكمـه بـه شخص امين تسليم دهد. خطر و ضرريكه اين گونـه اشياء بـه آن مواجه مي باشد متعلق بـه مرسل است.
اشياء ‌سريع الفساد بوده و در مدت اطلاع وقوع ضرر بـه مرسل مضمر باشد نقل دهنده بر طبق حكم ماده (655) رفتار و اجوره نقليات و مصارف واقعي را از ما حصل آن استيفاء مي كند نقل دهنده موظف هست تا درون كوتاه ترين مدت از كيفيت موضوع بـه مرسل و مرسل اليه اطلاع دهد درون غير اين صورت مورد تقاضاي جبران ضرر واقع شده مي تواند.

ماده 854ـ درون صورت وجود اوضاع ماده (853) نقل دهنده مجبور هست در نقل اشياء و حفاظه منافع مالك از سرعت و بصيرت كار بگيرد درون غير آن بـه جبران خساره كه از اين حيث بـه مالك مي رسد مكلف مي باشد.

ماده 855ـ تسويه اجوره نقليات و قبولي بلا شرط اشياء‌حق دعوي را عليه نقل دهنده ساقط ميگرداند.
معذلك اگر خساره اشياء‌ قبل از قبولي توسط اهل خبره ايكه محكمـه تعيين كرده تثبيت شده باشد حق دعواي مرسل عليه اليه نقل دهنده ساقط نميشود اگر حين قبولي اشياء‌ امكان فهميدن ضياع و يا نقص آن موجود نباشد بعد از قبولي و تسويه اجوره نقليات نيز نظر بـه مواد آتي حق دعوي عليه نقل دهنده محفوظ مي ماند.
1ـ اگر اثبات شود كه ضياع و خساره درون بين مدتي كه اشياء‌ را نقل دهنده اخذ و به مرسل اليه تسليم كرده واقع شده.
2ـ اگر معاينـه و تدقيق اشياء‌ هشت روز بعد از فهميدن ضرر و قبول اشياء توسط اهل خبره شده باشد. درون صورتيكه خساره و ضرر ناشي از حيله و يا تقصير فاحش نقل دهنده باشد نامبرده نميتواند ادعاي سقوط حق دعوي را بنمايد.

حصه سوم
ترانسپورت اشخاص
ماده 856ـ مسافرين مكلف اند اصوليرا كه نقل دهنده براي تنظيم خدمات نقليه وضع ميكند رعايت نمايند.
ماده 857 ـ اگر سفر بعد از عقد و قبل از حركت معطل گردد احكام ذيل تطبيق ميشود:
1ـ اگر مسافر درون وقت معينـه درون محل حركت حاضر شده نتواند حق دارد بـه وسايل نقل دهنده متعاقب حركت نمايد.
2ـ اگر مسافر از عزيمت انصراف كند مستحق استرداد كرايه شمرده نميشود.
3ـ اگر سفر از رهگذر فوت يا مريضي و يا علل مجبره معطل شود مقاوله كرايه مسترد ميگردد.
4ـ اگر سفر نظر بـه علل مجبره متعلق بـه لوازم نقليه و يا بدون تقصير طرفين اجرا شده نتواند عقد (بدون اينكه طرفين مجبور بـه پرداخت جبران باشند) فسخ ميگردد ولي اگر نقل دهنده كرايه را قبلا اخذ كرده باشد درون اين حال مجبور بـه اعاده است.
5 ـ‌ اگر سفر درون اثر عمل و تقصير نقل دهنده معطل گرديده باشد مسافر مي تواند كرايه پرداخته شده را استرداد و طلب جبران خساره نمايد.

ماده 858 ـ‌ اگر سفر بعد از عقد و حركت دچار انقطاع گردد (بشرطيكه مقاوله اي بر خلاف آن نشده باشد) احكام ذيل تطبيق ميشود.
1ـ اگر مسافر درون ضمن راه بـه خواهش خود از حركت منصرف شود مجبور بـه تاديه تمام كرايه است.
2ـ اگر نقل دهنده از دوام سفر منصرف و يا مسافر درون اثر تقصير نقل دهنده مجبور بـه توقف درون نيمـه راه شود مجبور بـه تاديه كرايه نميباشد.
واگر مسافر كرايه را قبلا پرداخته باشد ميتواند تمام آنرا استرداد و طالب جبران خساره شود.
3ـ اگر سفر از رهگذر سبب شخصي كه مربوط بـه مسافر باشد و يا علل مجبره كه متعلق بـه وسايل نقليه باشد دچار انقطاع گردد كرايه متناسب بـه مسافه قطع شده پرداخته ميشود. دراين صورت هيچ يكي از طريفين مجبور بجبران خساره بديگري نيست.
ماده 859 ـ‌ اگر نقل دهنده درون اثناي سفر درون محليكه درون تعرفه آن نباشد توقف نمايد و يا از راه معينـه انحراف و راه ديگري را تعقيب كند يا بـه صورت ديگري مواصلت راه بمحل مقصود بـه تاخير بياندازد مسافر حق دارد مقاوله را فسخ و طلب جبران خساره نمايد.
اگر نقل دهنده بر علاوه مسافرين اشياء‌ و امتعه ديگري را نيز نقل ميدهد ميتوانند مدتي را كه مقتضي تخليه امتعه و اشياء ‌است معطل شود. حكم اين ماده درون صورتي قابل تطبيق هست كه بر خلاف آن قراردادي وجود نداشته باشد.

ماده 860 ـ اگر سفر نظر بـه امر حكومت يا ترميم ضروريه وسايل نقليه و يا خطر آتي كه مانع دوام حركت گردد بتاخير افتد (در صورتيكه درون بين طرفين عقد خصوصي موجود نباشد) احكام ذيل تطبيق ميگردد.
1ـ اگر مسافر نخواهد انتظار رفع مانع و ختم ترميم را بكشد ميتواند بعد از پرداختن كرايه نقليه متناسب بمسافه قطع شده مقاوله را فسخ كند:
2ـ اگر مسافر بخواهد انتظار بكشد همان كرايه معينـه را خواهد پرداخت ولي اگردر كرايه نقليه خوراكه هم شامل باشد مسافر درون مدت توقف مصرف خوراك خود را شخصا تحمل ميكند.

ماده 861ـ مسافر براي بكاژ و اشياء شخصي خويش (اگر بر خلاف آن مقاوله موجود نباشد)‌مجبور بـه پرداخت كرايه جداگانـه نيست.
نقل دهنده از خساره و ضياع وارده بـه اشياء‌ مسافرين نظر بـه احكام متذكره مواد (838 ـ 843) مسئول ميباشد.
نقل دهنده از ضياع اشيائيكه نزد خود مسافرين هست مسئول نيست.

ماده 862ـ نقل دهنده حق دارد براي استيفاء كرايه و مصارف خود را كه مسافر با كاژوي را تقويف نمايد.

ماده 863 ـ نقل دهنده درون اثناي سفر از حوادثيكه بمسافرين واقع ميشود (بشرطيكه ثابت نشود كه واقع از عمل و تقصير نقل دهنده و يا اشخاصيكه مستقيما بوي مربوط اند صادر شده) مسئول نمي باشد.

ماده 864 ـ اگر مسافر درون اثناي سفر وفات كند نقل دهنده براي صيانت منافع ورثه باكاژ و اشياي متعلقه او الي زمان تسليم آن بـه اشخاص صالحه موظف ميباشد.
اگر يكي از مربوطين متوفي درون آنجا وجود داشته باشد براي مراتبه اجراي اين معامله ميتواند مداخله و از نقل دهنده راجع بموجودي ما ترك متوفي اظهارنامـه اي تقاضا كند.

ماده 865 ـ انتظام داخل وسيله نقليه وظيفه نقل دهنده هست نقل موظف هست تا مراقبت كند كه اشخاص چيزهائيرا كه باعث توليد زحمت و خساره بـه مسافرين ميشود با خود حمل ندارند. بر عكس اگر از ين رويه بـه مسافرين خساره برسد نقل دهنده مجبور بجبران است.

فصل سيزدهم
بيمـه
حصه اول
احكام عمومي بيمـه
ماده 866 ـ‌ بيمـه عقدي هست كه موسسه بيمـه درون مقابل اجرت جبران خسارات و ضايعات افراد را كه ناشي از وقوع حوادث معينـه و اسباب مجبره باشد (باعضاي يك مقدار پول) تعهد ميكند.
ماده 867 ـ درون مورد اختلافات بيمـه احكام اين قانون (در صورتيكه بر خلاف آن درون مقاوله بيمـه صراحتي نباشد) تطبيق ميگردد.

حصه دوم
بيمـه اموال
868- اموال از طرف مالك دا ين مالك مرتهن مستاجر وتمام كسانيكه درون محافظه آن واقاً ذينفع باشند ويا وكيل ونماينده آنـها بيمـه شده ميتواند.

ماده869- يك شخص مي تواند بنام وحساب شخص ديگري مقاوله بيمـه را عقد نمايد ولي اگر آن شخص صلاحيت نداشته باشد از كسيكه بنام وحساب او عمل كرده هست نماينده گي نمايد از اجرت (برينيوم) تبيمـه شخصاً مسئول ميباشد.
شخصيكه بنام وحساب او مقاوله بيمـه عقد ميشود اگر قبل ويا بعد از وقوع خطر بيمـه را قبول كرده باشد از بيمـه استفاده ميتواند ماده870 بيمـه ايكه با لوكاله منعقد ميگردد اگر از طف موكل قبول شود چنين محسوب ميگردد كه وكيل بر وفق شرايط وكالت رفتار نموده هست . اگر موكل قبول راجع بـه شرايط بيمـه هدايتي نداده باشد وكيل موظف هست است مقاوله بيمـه را بر طبق شرائطكه عرفاً درون محل اجراي مقاوله بيمـه مروج هست منعقد نمايد. اگر از شرايط مقاوله بيمـه استتغهام شده نتواند كه مقاوله بنام وحساب شخص ديگري منعقد گرديده هست چنين محسوب ميشود كه مقاوله بنام وحساب شخص عاقد منعقد شده هست .

ماده871- داين ميتواند دين خودرا درون مقابل احتمال عجز مديون از تاديه بيمـه نمايد.دراينصورت (هرگاه بر خلاف آن مقاوله اي موجود نباشد) موسسه بيمـه ميتواند مطالبه نمايد كه داين دروهلة اول باموال مديون مراجعه ويا فروش آن استفاي دين خويشرا بنمايد.

ماده 872- داينكه اموال منقول وغيدمنقول مديون راتحت مراقبه ويا بـه گرو گرفته ويا درون مراجعه بـه اين اموال داراي حق امتيازي باشد اگر اين اموال دارا حق امتيازي باشد اگر اين اموال بيمـه شده باشد غرامتي كه درون صورت وقوع خساره تاديه ميگردد عوض اموال بيمـه شده كه بـه طلبات دائنين متعلق هست محسوب ميشود.

ماده 873ـ اگر امتيازيكه دائنين بـه مال بيمـه شده دارند متفاوت باشد درون صورت عدم كفاف قيمت مال براي اداي طلبات دائنيكه امتياز او موخر هست نمي تواند بـه بيمـه آن مال اقدام نمايد.

ماده 874ـ خسارات ناشي از اعمال خلاف قانون و يا مغاير آداب حسنـه و اخلاق عمومي بيمـه شده نميتواند.

ماده 875ـ درون عقد مقاوله بيمـه شونده و يا شخصيكه بطور مشروط از بيمـه منتفع ميگردد اگر از وقوع تهلكه واقف بوده باشد و يا موسسه بيمـه از عدم امكان وقوع تهلكه مطلع باشد مقاوله بيمـه باطل محسوب ميگردد. درون صورت اول الذكر موسسه بيمـه ميتواند اجوره بيمـه را مطالبه نمايد.

ماده 876 ـ‌ موسسه بيمـه فقط بجبران ضرريكه حقيقتا بـه بيمـه شونده رسيده مكلف ميباشد بنابران اگر بدل بيمـه از قيمت مال تجاوز نمايد بيمـه شونده از قيمت اضافي استفاده نميتواند. اگر بدل بيمـه نظر باين قاعده نسبت بقيمت مال كمتر گردد اجوره بيمـه نيز تنزيل و قسمت تحصيل شده اضافي اجوره اعاده ميگردد اما اگر قيمت بيمـه از جانب اهل خبره (كه بـه اتفاق طرفين انتخاب شده) بدوا تقدير و طرفين آنرا قبول كرده باشند موسسه بيمـه نمي تواند نسبت بـه اين قيمت اعتراض نمايد.

ماده 877 ـ موسسه بيمـه هر وقتيكه خواسته باشد مي تواند براي تحقيق قيمت مال بيمـه شده را معاينـه نمايد.
ماده 878ـ ماليكه تمام قيمت آن از جانب يك موسسه بيمـه شده باشد از طرف همان موسسه درون برابر عين خطرات دوباره بيمـه شده نميتواند اگر تمام قيمت مال بيمـه شده درون مقاوله قبلي معين شده نتواند براي قيمت بقيه مال يك و يا چند مرتبه جائز است. بـه اين صورت موسسات بيمـه كه بعدا مال را بيمـه كرده باشند از قيمت باقي مانده باعتبار تاريخ مقاوله مسئول ميگردند.
مقاولاتيكه درون عين يك روز بعمل آمده باشند چنين محسوب ميشوند كه درون يك زمان منعقد شده اند.

ماده 879ـ اگر يك مال از جانب موسسات متعدد و در عين زمان براي عين خطرات بيمـه شده باشد مقاولات منعقده بـه اندازه قيمت مال بيمـه شده اعتبار دارد. باين صورت هر يكي از موسسات بيمـه نظر بـه قيمت مجموعي بتناسب بدل مال مسئول شمرده ميشوند.
ماده 880 ـ‌ اگر يك مال تنـها براي يك قسمت قيمت خود بيمـه شده باشد درون حال وقوع خساره قسمي (بشرطيكه خلاف آن مقاوله نشده باشد) موسسه بيمـه مسئول حيران قيمت همان قسمت مال هست كه بيمـه گرديده.

ماده 881ـ ماليكه تمام قيمت آن بيمـه شده باشد درون احوال ذيل براي عين خطرات بيمـه آن جائز است.
1ـ درون صورتيكه رضايت موسسات بيمـه مربوط حاصل شده باشد درون اين صورت همـه مقاولات بيمـه چنان فرض ميشود كه درون يك زمان عقد شده و در صورت وقوع خساره جبران آن بـه نسبتيكه درون ماده (879)‌ ذكر شده از طرف موسسات بيمـه تاديه ميگردد.
2ـ اگر بيمـه كننده حقوق موسسه بيمـه مقدم را بـه موسسه بيمـه موخر انتقال داده و يا از آن ابراء ‌نموده باشد بايد صورت اين انتقال درون مقاوله بيمـه موخر تصريح شود بر عكس آن مقاوله بي اثر تلقي ميگردد.
3ـ اگر شرط شده باشد كه موسسه بيمـه موخر مسئول جبرانيست كه موسسه بيمـه مقدم آنرا تاديه نكرده است.
در اين صورت نيز بايد كيفيت درون مقاوله نامـه موخر بر طبق مقاوله مقدم تصريح گردد.

ماده 882ـ بيمـه شونده درون زمان عقد مقاوله بيمـه مجبور هست تمام خصوصياترا كه موجب برائت از مقاوله و يا تزئيد اجرت بيمـه گردد بموسسه بيمـه اطلاع دهد سكوت و يا جواب ناقص و خلاف حقيقت بيمـه شونده علي الرغم سوال موسسه بيمـه و عدم وقوف موسسه بيمـه از حقيقت باعث فسخ مقاوله ميگردد. ولي اگر درون ظرف سه ماه از تاريخ اطلاع بـه حقيقت موسسه بيمـه حق فسخ خود را استعمال نكند اين حق ساقط ميشود درون صورت ثبوت سوء نيت از طرف بيمـه شونده موسسه بيمـه درون اخذ ارت مستحق ميباشد.
باستثناي موارديكه درون لسته مربوط مقاوله بيمـه درون مقاوله سئوالات موسسه بيمـه از طرف بيمـه شونده خانـه پري شده جواب و تعهد داده ميشود ديگر هيچگونـه مسئوليتي بـه بيمـه شونده متوجه نميگردد.

ماده 883ـ اگر امكان وقوع خطر قبل از ظهور مسئوليت موسسه بيمـه و بدون از دخل و تاثير بيمـه شونده و يا كسيكه انتفاع او از بيمـه مشروط هست از بين برود. موسسه بيمـه مستحق اجرت نميشود.

ماده 884ـ بيمـه شونده مي تواند قبل از وقوع مسئوليت موسسه بيمـه مقاوله را تماما و يا قسما فسخ كند. درون اين صورت موسسه بيمـه مستحق نصف اجرت ميشود.

ماده 875 ـ درون صورتيكه بر خلاف آن شرطي موجود نباشد موسسه بيمـه ضامن جبران خساراتيست كه از اعمال غير ارادي بيمـه شونده يا كسيكه بصورت مشروط از بيمـه نفع ميبرد يا آنـهائيكه موسسه بيمـه حقوقا مسئول اعمال شان ميباشد بوجود مي آيد.
ولي بهيچ صورت موسسه بيمـه مجبور نيست خساراتيرا جبران كند كه از حيله بيمـه شونده و يا كسيكه بصورت مشروط از بيمـه نفع ميبرد نشئت نموده باشد.
همچنين درون صورتيكه خلاف آن درون مقاوله تصريح نشده باشد موسسه بيمـه درون عيب كه درون مال بيمـه شده بوقوع مي آيد مجبور بجبران نمي باشد.

ماده 886ـ بيمـه شونده مجبور هست در ظرف پنج روز از تاريخ وقوف بـه خطريكه بيمـه بـه آن تعلق دارد موسسه بيمـه را مطلع سازد. علاوه بر آن بيمـه شونده مكلف هست راجع بـه جلوگيري از وقوع خساره و يا تنقيص و تخفيف آن تدابير لازمـه را اتخاذ نمايد.
شروطيكه مخالف اين اساس بر له بيمـه شونده درون مقاوله نامـه درج ميشود كان لم يكن هست اگر مصارف تدابير متاخذه بي تاثير هم مانده باشد موسسه بيمـه مكلف بـه تاديه آن هست ولي اگر بيمـه بـه مجموع قيمت مال تعلق نداشته باشد مصارف بـه تناسب بدل بيمـه با مجموع قيمت مال پرداخته ميشود.

ماده 887 ـ‌ اگر بيمـه شونده با تثبيت بـه حيله و يا تقصير سنگين رعايت مكلفيتهاي ماده (886)‌ را نكند حقوق بيمـه خود را از دست ميدهد.
ماده 888 ـ اگر يك مال مطابق ماده (879)‌ از طرف موسسات متعدد بيمـه ، بيمـه شده باشد درون حال وقوع خساره بيمـه كننده مجبور هست در ظرف مدت معينـه ماده (886)‌ بهر يك از موسسات بيمـه كيفيت خساره و مقاولاتي را كه درباره همين مال عقد نموده اطلاع نمايد.

ماده 889 ـ‌ درون صورتيكه خلاف آن مشروط نشده باشد هر موسسه بيمـه مسئول خساراتي هست كه از لحاظ تلف و تغيير بر اشياء‌ موضوع بيمـه وارده شده باشد باستثناء‌ حالت جنگ و عصيان.

ماده 890 ـ‌ هرگاه يكي از خطراتي كه مطابق ماده (889) موسسه بيمـه مسئول آن هست از مقاوله استثناء‌ شده باشد و خساره اي از آنجهت وارد شود اثبات اينكه خساره واقعه از خطرات استثنائيه بوجود آمده مربوط بـه موسسه بيمـه مي باشد.

ماده 891 ـ درون صورتيكه بر خلاف آن مشروط نباشد موسسه بيمـه از خطراتيكه از تاريخ وقوع عقد بعمل مي آيد مسئول هست اگر مدت دوام اين مسئوليت درون مقاوله تصريح نشده باشد باساس عرف محلي از طرف محكمـه تعيين ميشود.

ماده 892 ـ موسسه بيمـه از تاريخيكه مسئوليت بيمـه شروع ميشود مستحق اجرت مي باشد.
ماده 893 ـ اجرت بيمـه ممكن هست به پول نقد بـه جنسيكه نقدا قابل تقدير باشد نقدا و يا بـه اقساط ماهانـه و سالانـه تاديه شود ولي اگر بر خلاف آن موافقه نشده باشد اجرت بيمـه درون وقتيكه مسئوليت بيمـه شروع ميشود نقدا قابل پرداخت است.

ماده 894ـ اگر اجرت بيمـه و طرز تاديه آن فيصله نشده باشد نظر بـه عرف و مشخصات محلي از طرف محكمـه تعيين ميشود.

ماده 895 ـ بدل بيمـه نظر بـه قيمت مال بيمـه شده تثبيت ميشود. اگر قيمت مال از بيمـه اضافه باشد بدل درون صورتي پرداخته ميشود كه مال بيمـه شده تماما تلف شده باشد مقدار جبران درون صورت اتلاف قسمي مال (اگر بر خلاف آن مقاوله نشده باشد)‌ بدل بيمـه بـه تناسب مجموع قيمت مال تعيين ميشود.
ماده 896ـ اگر قيمت ماليكه بيمـه شده درون مقاوله نامـه قيد نشده باشد بيمـه كننده مجبور هست قيمت مال را درون حال وقوع خطر اثبات نمايد درون صورتيكه محكمـه لازم داند براي قناعت خود ميتواند بيمـه كننده را قسم بدهد اگر بيمـه كننده ادعا نمايد كه قيمت مال بيمـه شده كمتر از قيمت نوشته شده درون مقاوله ميباشد مجبور هست ادعاي خود را اثبات نمايد.
ولي اگر قيمت مال بيمـه شده قبل از وقوع خطر ذريعه اهل خبره كه بانتخاب جانبين معين ميشود تخمين شده و حيله بيمـه كننده درآنخصوص باثبات نرسد موسسه بيمـه نمي تواند راجع بـه اين قيمت اعتراض نمايد.

ماده 897 ـ بعد از آنكه موسسه بيمـه بدل بيمـه را تاديه نمايد حقوقا قايم مقام بيمـه كننده ميگردد.
بنابراين اگر بيمـه كننده درون مقابل اشخاص ثالث حق دعوي خساره را داشته باشد اين حق بـه تناسب و جهيكه موسسه بيمـه تعهد تاديه ميكند بـه موسسه بيمـه انتقال مي يابد.
اگر بيمـه كننده حقوق خود را كه مطابق فقره اول فوق بـه موسسه بيمـه منتقل ميگردد اخلال كند و يا موجبات اخلال آنرا فراهم نمايد درون مقابل موسسة بيمـه مسئول ميباشد.

ماده 898 ـ مقاوله بيمـه باساس (پاليسي بيمـه)‌و يا تحريريكه قايم مقام مقاوله باشد اثبات ميشود مقاوله بدو نسخه تنظيم ميگردد و برعلاوه قيد تاريخ و امضا طرفين محتوي مواد آتي ميباشد.
1ـ اسم و اقامتگاه موسسة بيمـه و بيمـه شونده.
2ـ موضوع بيمـه.
3ـ جبران خطر اتيكه موسسه بيمـه تعهد نموده با تاريخ ابتداء‌ و ختم آن.
4ـ بدل بيمـه.
5 ـ مقدار و زمان و محل تاديه اجرت بيمـه.
6ـ تمام احوال و عوامليكه ماهيت خطرات متعهدة موسسه بيمـه را تعيين بتواند.
تبصره:‌ مقاوله بيمـه باسم يا امر بيمـه كننده و يا بـه حامل آن تنظيم شده مي تواند.

ماده 899 ـ‌ درون صورتيكه خلاف آن مشروط نباشد موسسه بيمـه مجبور هست مقوله بيمـه را مستقيما بين بيمـه كننده و يا ويكل او و موسسه بيمـه منعقد گرديده درون ظرف بيست و چهار ساعت از تاريخ عقد و اگر مقاوله توسط دلال عقد شده باشد منتها درون ظرف ده روز از تاريخ عقد بـه بيمـه كننده تفويض نمايد. بر عكس آن بيمـه كننده ميتواند از موسسه بيمـه و دلاليكه وساطت نموده ضرر و زيان وارده خود را مطالبه نمايد.

ماده 900 ـ موسسه بيمـه ميتواند مالي را كه بيمـه مي نمايد تحت هر شرطيكه بخواهد مجددا بيمـه نمايد هم چنان بيمـه كننده نيز اجرت بيمـه را بيمـه ميتواند.

ماده 901ـ اجرت بيمـه درون اقامتگاه بيمـه كننده تاديه ميشود ولي اگر درون مقاوله شرطي دائر بر تاديه اجرت بيمـه درون اقامتگاه موسسة‌ بيمـه و يا نماينده آن موجود باشد معتبر است.
ولي علي الرغم اين شرط اگر اجرت بيمـه بالفعل درون اقامتگاه بيمـه كننده تاديه شده باشد شرط تاديه اجرت بيمـه درون اقامتگاه موسسة بيمـه بي اثر است.

ماده 902ـ درون صورتيكه بيمـه كننده اجرت بيمـه را درون حين مقاوله نداده باشد و با اجرت ملتوي و يا تابع بـه اقساط گرديده باشد اگر بيمـه كننده اين اجرت و يا قسط آن را درون انقضاء‌ مدت تاديه نكرده باشد موسسه بيمـه يك اخطار رسمي ذريعه مكتوب راجستري باو ارسال مي كند درون صورت عدم تاديه اجرت و يا اقساط درون ظرف يك ماه مقاوله بيمـه فسخ شمرده ميشود.
شرطيكه بر خلاف اين حكم عليه بيمـه كننده درون مقاوله درج گردد باطل است.

ماده 903ـ درون مقاولات بيمـه كه براي سنوات متعدده منعقد ميگردد اگر درون تعيين مقدار اجرت بيمـه عوامل مخصوصه كه وخامت خطر را تزئيد ميكند درون نظر گرفته شده باشد درون صورتيكه اين عوامل بعدا از بين برود بيمـه كننده ميتواند تخفيف اجرت را براي سالهاي مربوط مطالبه نمايد.

ماده 904ـ اگر قبل از ختم خطراتيكه بيمـه بآن تعلق دارد موسسة بيمـه و يا درون صورتيكه اجرت بيمـه هنوز تاديه نشده باشد بيمـه كننده افلاس كند و يا بـه نحو ديگري از تاديه عاجز آيد طرف مقابل ميتواند بـه مجموع دارائي او مراجعه و در اجراي تعهد تامينات بخواهد اگر درون ظرف سه روز از تاريخ وقوع تقاضا تامينات داده نشود طرفيكه بـه مجموع دارائي طرف مقابل مراجعه كرده هست ميتواند مقاوله را فسخ نمايد.

ماده 904ـ اگر درون اثناء مدت مقاوله كسيكه مال او بيمـه شده درون اثر علتي تبديل شده باشد درون صورتيكه بر خلاف آن درون مقاوله مشروط نباشد تمام حقوق و وجايب ناشي از بيمـه از تاريخيكه مال باو تعلق دارد بـه صاحب جديد انتقال مي يابد. ولي موسسة بيمـه مي تواند براي اجرت بيمـه بمالك اول مال مراجعه نمايد.

ماده 906ـ اگر بيمـه كننده بدون موافقه موسسة بيمـه محل خطرات و يا وضعيت مال بيمـه شده را كه درون زمان مقاوله داشت تبديل نمايد و اين تبدلات داراي ماهيتي باشد كه درون صورت وجود آن درون حين مقاوله مانع اجرا و يا تحت شرايط سنگين تري باعث اجراي مقاوله از طرف بيمـه شود موسسه بيمـه ميتواند مقاوله را فسخ نمايد كسيكه اين تبدلات را بوجود مي آورد اگر درون ظرف هشت روز كيفيت را بـه اداره بيمـه ابلاغ كند درون صورتيكه موسسه بيمـه درون ظرف همان هشت روز حق فسخ خود را استعمال ننمايد بيمـه دوام ميكند.

ماده 907 ـ مبلغ اجرت بيمـه اگر که تا دو سال تاديه نشده باشد از مال بيمـه شده ترجيحا استيفا ميشود حق ترجيح درين باره نسبت بـه ديون مرجعه ديگر مقدم تر است.

حصه سوم
بيمة‌حريق
ماده 908ـ موسسة بيمـه ضامن جبيرة‌ تمام خساراتي هست كه از رهگذر حريق بـه اموال منقول و غير منقول بيمـه شده عايد شود. موسسة‌ بيمـه ضامن جبيره خسارة‌حريق قصدي كه بيمـه كننده اصلا و يا فرعا درون آن ذيدخل باشد شده نميتواند.

ماده 909ـ خسارات آتي درون صورتيكه بر خلاف آن مقاوله موجود نباشد حكم خساراتي را دارد كه از حاديه حريق نشئت ميكند.
1 ـ مصارف ناشي از هر نوع وسائليكه بغرض انطفاي حريق استعمال مي شود مثل مصرف جلوگيري از حرارت دود بخار يا تدابير ديگر براي نجات مثل نقل اشياء بيمـه شده از يك محل بـه محل ديگر يا انـهدام كلي و يا قسمي عمارت بيمـه شده كه درون صورت لزوم بـه مقصد جلوگيري از توسعه حريق صورت ميگيرد.
2ـ خسارات ناشي از آتش، صاعقه، افقلاق حوادث، مشابهة آن ولو اينكه باعث حريق هم نشده باشد.

ماده 910 ـ‌ مقاوله كه درون خصوص بيمة‌ اموال منقول و غير منقول درون مقابل حريق منعقد ميگردد بر علاوه خصوصيات ماده (898) بايد محتوي معلومات ذيل باشد:
1ـ محل و نوع تعمير و طرز استعمال عمارتيكه بيمـه ميشود.
2ـ درون صورتيكه موضوع بيمـه اشياء‌ باشد محل عمارتيكه اين اشياء درون آن موجود ميباشد با طرز تعمير و استعمال آن.

ماده 911 ـ خساره قسمي كه بيك عمارت بيمـه شده از حادثة حريق عايد ميشود باساس مقايسه قيمت هاي عمارت پيش از حادثه حريق و بعد از آن تثبيت ميگردد.
خساره ناشي از حريق يك عمارت بيمـه شده بـه ترتيبي كه بدل آن تاديه گردد جبران ميشود. اگر تعمير و يا ترميم يك عمارتيكه كاملا و يا قسما حريق گرديده بـه اساس مقاوله تعيين شده باشد درون ظرف يك مدتيكه اتفاق طرفين حاصل شود بعمل مي آيد. درون صورت عدم اتفاق طرفين مدت از طرف محكمـه تعيين ميگردد. هرگاه مصارف از طرف موسسة بيمـه داده شود بيمـه كننده مكلف بـه ترميم و تعمير است. و موسسه بيمـه حق دارد طرز مصارف را كه مجبور بـه تاديه آن ميباشد مراقبه نمايد.

ماده 912ـ كسيكه بحساب شخص ديگري حق تصرف را راجع بمالي واجد هست ميتواند آن را درون مقابل خطرات حريق كلي يا قسمي بيمـه نمايد هم چنين كسيكه بـه هر صفتي ذو اليد مالي باشد ميتواند درون مقابل خطرات سوختن كه درون نتيجه قصور شخصي او نشئت كرده و موجب مسئوليت حقوقي او درون مقابل شخص ديگري باشد بيمـه كند.

ماده 913ـ درون صورت تحقق ماده (912) صلاحيت استيفاء از جبران بيمـه موسسة بيمـه مجبور بـه پرداخت آن درون مقابل بيمـه كننده منحصر باشخاص هست كه بيمـه كننده درون مقابل آن مسئول ميباشد دائنين بيمـه كننده نمي توانند از اين جبران بيمـه استفاده نمايند.

ماده 914ـ درون صورتيكه بر خلاف آن مقاوله موجود نباشد بيمـه كننده حق دارد اشيائي را كه خساره مند شده بـه موسسه بيمـه ترك و بدل آن را مطالبه نمايد.

حصه چهارم
بيمة ترانسپورت
ماده 915ـ درون بيمـه اشيائيكه درون خشكه و يا درون آبهاي غير از بحر نقل داده ميشود هرگاه بر خلاف آن مقاوله موجود نباشد موسسة بيمـه از تاريخيكه اشياء‌ بـه نقل دهنده تسليم داده ميشود الي زمانيكه از طرف نقل دهنده بـه مرسل اليه تسليم ميگردد از خساراتيكه درون اثر هر علتي معروض شود مسئول است.

ماده 916ـ بدل بيمـه بر علاوه قيمت محلي مال بيمـه شده درون زمان تسليم بـه نقل دهنده شامل اجرت نقليات و ديگر مصارفاتي هست كه براي وصول مال بـه محل مقصود لازم ميگردد. مفاد منصفانـه و مطابق بعرف را درون حال وصول مال بـه محل مقصود بشرطيكه عليحده درون مقاولة بيمـه درج گردد ميتوان داخل بدل بيمـه نمود.

ماده 917ـ مقاولة بيمـه نقليات بر علاوه خصوصيات معينـه ماده (898) محتوي مواد آتي نيز ميباشد:
1ـ وسائليكه مال ذريعه آن نقل ميشود و راهيكه درون اثناي نقل تعقيب ميگردد.
2ـ اسم و عنوان تجارتي نقل دهنده
3ـ هرگاه از طرف مرسل اليه و نقل دهنده براي نقل مدتي معين شده باشد قيد اين مدت.
4ـ محل تحويلي اشياء بـه نقل دهنده و محل تسليم بـه مرسل اليه.
ماده 918 ـ موسسة بيمـه ضامن جبران خساراتي ميباشد كه از حيله و تقصير مامورين موظف اجراي نقليات بوقوع مي آيد.
ماده 919 ـ اگر نقليات موقتا قطع گردد و يا راه و وسيلة‌نقليات تبديل شود مقاوله بيمـه فسخ نميشود.

حصه پنجم
بيمة حيات
ماده 920ـ حيات يك شخص يا از طرف خودش و يا از جانب يك شخص ثالث بيمـه شده ميتواند ولي براي صحت عقد بيمـه شرط هست كه شخص ثالث درون دوام حيات بيمـه شونده ذينفع باشد مقاولة‌ بيمـه حيات صحي محجور و يا مجنون جايز هست ولي انعقاد بيمـه مشروط و مقيد بـه فوت آنـها بـه باطل ميباشد درون هر دو صورت هرگاه فوت واقع شود مناصفه اجرت بيمـه كه که تا تاريخ وفات ازبيمـه كننده گرفته شده هست مسترد ميگردد.

ماده 921ـ موسسه بيمـه ميتواند احتمال فوق يك شخص را درون يك مدت معين و يا درون احوال و شرايط معينـه مقاوله ما زاد مدت معينـه او را بيمـه نمايد.

ماده 922 ـ درون مقاوله بيمـه حيات علاوه بر خصوصيات مندرجه ماده (898) اسم ، سن پيشـه و درجه صحتمندي كسيكه بيمة حيات ميشود درج گردد اين مقاوله ممكن هست محرر باسم و يا امر باشد ولي درون وجه حامل شده نمي تواند.

ماده 923ـ شخصيكه حيات او بيمـه شده هرگاه درون حين مقاوله وفات نمياد بيمـه اعتبار ندارد.
ماده 924ـ درون صورت عدم تاديه اجرت بيمـه حكم ماده (902) معتبر بوده و موسسة بيمـه احتياج ندارد از اين حيث اقامـه دعوي كند.
اگر بيمـه شونده قبل از ختم سه سال از بيمـه رجوع كند که تا تعهد خود را اجرا نمايد نميتواند اجرت و يا بدلي را كه داده هست از موسسة بيمـه مطالبه نمايد.
هرگاه بيمـه شونده بعد از اينكه زيادتر از سه سال اجرت را تاديه كرده از بيمـه رجوع نمايد مي تواند بعد از تخفيف مصرف معادل بـه فيصد يك مجموع اجرت 2 بر 3 متباقي را مطالبه نمايد.
هرگاه بيمـه شونده بعد از اينكه زيادتر از سه سال اجرت را تاديه كرده از بيمـه رجوع نمايد مي تواند بعد از تخفيف مصرف معادل بـه فيصد يك مجموع اجرت 2 بر 3 متباقي را مطالبه نمايد.
ماده 925 ـ انتحار كسي كه حيات خود را درون مقابل خطر وفات بيمـه ميكند موجب تاديه اي براي موسسه بيمـه نمي گردد. ولي اگر انتحار تحت احواليكه سالب اراده و ادراك هست بوقوع آمده باشد باعتبار بيمـه خللي وارد نميشود.
كسي كه انتفاع او از بيمـه بصورت مشروط باشد اگر درون قتل شخص بيمـه شونده اصلا و يا فرعا ذيدخل بوده محكوم شده باشد از بيمـه استفاده نميتواند و وجه مربوط بـه محكوم بـه ورثه مقتول تعلق ميگيرد.

ماده 926ـ يك شخص طوريكه ميتواند حيات خود را با مبلغي كه خواسته باشد بيمـه نمايد توسط موسسات متعدد بيمـه نيز بدون مقيد بودن بـه مقدار بدل يبمـه ميتواند.

ماده 927ـ صلاحيت مطالبه و استيفاء‌ حقوق و منافع ناشي از مقاوله بيمـه حيات از موسسة‌ بيمـه كه بـه نفع يك شخص ثالث عقد ميشود مستقيما مربوط بـه همان شخص است.
اگر درون مقاوله بيمـه نسبت وراثت شخص ثالث تصريح هم شده باشد مطابق فقره اول مستقيما شخص مذكور درون مقابل موسسة بيمـه داراي حقوق و منافع ميباشد. زوج و زوجه مي توانند بـه اساس عين مقاوله بر حيات يك ديگر دو بيمـه متقابل عقد نمايند.

ماده 928 ـ بيمـه شونده طوريكه ميتواند شخص داراي حق انتفاع از بيمـه را درون حين مقاوله تعيين نمايد. بعد از انعقاد مقاوله نيز تعيين ميتواند .
بيمـه شونده ميتواند بعد از تعيين شخصيكه انتفاع او از بيمـه مشروط ميباشد وي راتبديل بكند ولي اگر بيمـه شونده درون مقاوله بيمـه تعهد كرده باشد كه حق تبديل را ندارد و مقاوله را بـه شخصيكه انتفاع او از بيمـه مشروط هست تسليم داده باشد نمي تواند آن شخص را تبديل كند.

ماده 929 ـ درون حال افلاس و يا تصفيه معاملات موسسه بيمـه حق مطالبه آنـهائيكه هنوز بـه اساس مقاولات معتبر بيمـه ذينفع ميباشد منحصر بـه اعاده اجرت بدون تكت پولي هست كه الي روز صدور حكم افلاس و يا تصفيه براي هر مقاوله تاديه شده است.

ماده 930ـ بيمـه شونده بدون اطلاع موسسه بيمـه مي تواند درون افغانستان و در هر طرف دنيا درون هوا بحر و خشكه مسافرت نمايد.
مقاوله بيمـه حيات درون وقت صلح و در اثناي سفر بري هائيكه شامل سوقيات مسلح باشد و يا درون حين وقوع عصيان اغتشاش محاربات داخلي و بحرانات ملكي معتبر ميباشد تنـها درون حين وقوع محاربه با يك دولت اجنبي (در صورتيكه بر خلاف آن شرطي نباشد) مقاوله منقع ميگردد درون اين حال اجرتيكه درون پيش بيني وقوع وفات تحصيل شده باشد بدون تكت پولي اعاده ميشود.

ماده 931ـ عقد بيمـه باساس تونتين (Tontine) اعني تاديه باقساط معين از طرف شركا باين مقصد كه آنـهائيكه حيات دارند درون تاريخ معيني تقسيم شود).

حصه ششم
بيمـه حوادث
ماده 932ـ بيمـه درون مقابل حادثه عبارت از مقاوله ايست كه باساس آن موسسه بيمـه تعهد ميكند كه درون مقابل تاديه يك اجرت معين درون حال وقوع يك حادثه مثل مريضي يا عارضه مخل منافع مادي و كار و عمل و يا وفات بيمـه شونده درون اثر تصادفيكه ماهيت و نوعيت آن تعريف شده باشد و يا محروميت موقتي يا دائمي بيمـه شونده از قدرت و امكان كار سرمايه معين يا عايدي تاديه ميدارد اين تاديه يا بـه بيمـه شونده بعمل آيد يا بـه وارثين و اشخاص معين و متعددي كه حقوقا قايم مقام او گرديده باشند.
حادثه طوريكه ممكن هست مستقيما از طرف بيمـه شونده منعقد شود همچنين شخص ثالثي ميتواند بر له يك شخص و يا اشخاص متعدد بـه عقد آن بپردازد. مقاوله بيمـه حادثه راجع بيك هيئت و جمعيت نيز ممكن است. درون اين صورت ضرور نيست اسامي اشخاصيكه درون مقابل حادثه بيمـه ميشوند تصريح گردد فقط ذكر پيشـه و يا ماموريت كافي است.

ماده 933 ـ بيمـه هاي حوادث طوريكه ممكن هست درباره جبران ضررهائيكه بيمـه شونده درون نتيجه حادثه معروض آن ميگردد عقد شود بمقصد تلافي غراماتيكه بيمـه شونده درون اثر حادثه مجبور تسويه آن بديگري ميباشد نيز ممكن است.

ماده 934 ـ‌ درون بيمـه هاي حوادث موسسه مجبور هست در حين وقوع سنـه حادثه ذيل غرامت مندرجه درون مقاوله را قرار آتي بپردازد.
1ـ درون صورتيكه حادثه باعث موت گردد خواه فوت آني باشد خواه درون ظرف يكسال از تاريخ وقوع حادثه بعمل آمده باشد.
2ـ درون حاليكه حادثه موجب معلوليت دايمي شده باشد.
3ـ درون صورتيكه حادثه سبب محروميت موقتي از قدرت كار شده باشد بـه بيمـه شونده بـه حساب روزانـه الي دوام مدت محروميت جبران داده ميشود.

ماده 935ـ درون صورتيكه بر خلاف آن شرط نشده باشد موسسه بيمـه مجبور هست بر علاوه غرامت مندرجه درون مقاوله اجرت تداوي را كه بيمـه شونده حقيقتا صرف كرده هست نيز تاديه نمايد.
ماده 936ـ اخذ تضمينات بيمـه شونده از موسسه بيمـه درون نتيجه خطاي شخص ثالث حق مراجعه بيمـه شونده را بـه شخص ثالث ساقط نمي سازد شخص ثالث مجبور هست بدون درون نظر گرفتن بيمـه ضرر شخص معروض بـه حادثه را جبران كند.
در مسايل ديگر بيمـه حوادث احكام وارد بيمـه حيات تطبيق ميشود.

حصه هفتم
بيمـه زراعتي
ماده 937ـ هر نوع محصول درو شده و يا درو نشده درون هر وقت سال بيمـه شده ميتواند.
ماده 938 ـ‌ بيمـه هاي زراعتي براي زمانيكه عقد ميشود اعتبار دارد كه بعد از جبران خسارا ت نيز بيمـه درون مقابل يك خساره ثاني دوام ميكند.
خسارات ذريعه ممز كه از جانب طرفين گماشته ميشود تقدير و تثبيت ميگردد.

ماده 939 ـ مدت دوام بيمـه درون شركت هاي بيمـه زراعتي كه باساس اعتماد متقابله داير ميگردد مدت دوام شركت هست ولي هم شركت و هم سهمداران مي توانند درون ختم هر سال مقاوله را فسخ نمايند شرائطيكه بر خلاف اين حكم وضع ميشود كان لم يكن است.

ماده 940 ـ بيمـه تمام حيوانات زراعتي و اهلي درون مقابل هر نوع مرض ساري و حادثه جائز است.

حصه هشتم
بيمـه سرقت
ماده941ـ بـه منظور حمايه اشخاص از سرقت و يا اشخاصيكه درون اثر سرقت معروض خساره و مسئوليت مالي قرار ميگيرند ممكن هست عليه سرقت مقاوله بيمـه عقد نمود.

حصه نـهم
مرور زمان
ماده 942ـ هر نوع دعوائيكه از مقاوله بيمـه بوجود مي آيد بعد از دو سال از تاريخ وقوع اختلاف ساقط ميشود.

ماده 943ـ بعد از نشر اين اصولنامـه هاي ذيل ملغي و اين قانون جانشين آنـها ميباشد.
1ـ اصولنامـه دفاتر تجارتي.
2ـ اصول نامـه دلالي.
3ـ اصول نامـه تجارتي.
4ـ اصول نامـه ثبت تجارتي

ماده 944 ـ اين قانون دو ماه بعد از تاريخ نشر معتبر ميباشد.

ماده 945ـ بـه اجرا و تطبيق اين قانون وزارت اقتصاد ملي موظف است.
انفاذ و اجراي اصولنامـه هذا را درون جمله سائر اصولات مملكتي امر و اراده مينمائيم.
مورخه 21 برج قوس 1334 شمسي مطابق 20 ماه ربيع الثاني 1375 قمري.
 

برای ارتباط با ما و ارسال نظر  لطفا کلیک کنید




[قانون تجارت افغانستان - bsharat.com خانه بدوش قسمت پانزدهم]

نویسنده و منبع |